معرفی و دانلود کتاب آیات مس
برای دانلود قانونی کتاب آیات مس و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آیات مس
کتاب آیات مس به قلم محبوبه زارع، داستان زندگی پسر جوانی به نام اهورا را به تصویر میکشد که در دوران اعلام نبوت پیامبر در ایران زندگی میکند.
اهورا پسر یکی از بزرگان سرزمین ایران است. او خود را سرگشته و پریشان میداند و به دنبال راهی میگردد تا خود را از این وضعیت نجات دهد. شخصی پیدا شده که به تازگی در سفر خود به سرزمین حجاز پیامبر را ملاقات کرده است، اهورا تصمیم میگیرد نزد او برود و درخواست کمک کند.
کتاب آیات مس، داستان بلندی را روایت میکند که سال 61 هجری در بستر تاریخ اسلام رخ میدهد و داستان دلدادگی سرکشانهی پسر ایزدبیگ به دختری به نام شمیسا را به نمایش میگذارد. شمیسا محکوم به قتل ایزدبیگ میشود و حوادثی رخ میدهد که در آستانهی نابینایی کامل قرار میگیرد.
محبوبه زارع را بیشتر بشناسیم:
محبوبه زارع سال 1358 در یزد دیده به جهان گشود. او در رشتهی تفسیر تطبیقی در مقطع دکتری مشغول به تحصیل است و تا به امروز بیش از بیست کتاب از خود به چاپ رسانده است که آثاری چون شرط هشتم، عقلهای پارهوقت، قاصدک کربلا، حضرت رقیه (ع) و پرنده از آن جملهاند.
در بخشی از کتاب آیات مس میخوانیم:
بین من و گرشاسب نشسته بود. سرش را بر تنۀ دیوار تکیه داد و به هلال ماه خیره شد. چیزی تا کامل شدنش باقی نمانده بود. صدایش میلرزید: «بیهدف تاختم. فقط میخواستم دور شوم... همۀ ما را دور هم جمع کرد و فرمود: از تاریکی شب استفاده کنید و جانتان را نجات دهید. هرکس با من بماند، فردا کشته میشود... بروید. از اینجا دور شوید. گفت: تا میتوانید دور شوید که هرکس صدای استغاثۀ مرا بشنود و یاریام نکند، خدا بر او خشم خواهد گرفت... من از خشم خدا گریختم...»
گرشاسب پاهایش را در سینه مچاله کرده بود. من سر از حرفهای مرد درنمیآوردم.
خواب از سرم پریده بود. داشتم فکر میکردم اگر تیر را رها میکردم، شاهین سقوط میکرد. تعبیرش چه میتوانست باشد؟!
راستی، این شاهین دور کجاست که مدتهاست از آن خبری نیست؟... نکند ربط داشته باشد به شمیسا... که بیتردید دارد...
موریانههای پریشانی در آن سحرگاه بر پیراهن ذهنم هجوم آورده بودند و آن را رشتهرشته میجویدند.
صدای پیرمرد، لابهلای این جویدنهای پیوسته، در کاسۀ سرم میچرخید: «از کوفه به لشکر حکومت پیوستم. به ما گفته بودند دشمن یزید قصد شورش علیه امویان را دارد. گفته بودند میخواهد کوفه را تسخیر کند...»
سؤالهای گرشاسب موریانهها را یکییکی زیر طنین راسخ خود له میکرد: «پس اگر یزیدی هستی، سخن امام را چطور شنیدهای؟»
ترسیده بود. نه،... بهگمانم چیزی بالاتر از ترس به جانش افتاده بود. ترس، آدم را بعد از نجات به گریه نمیاندازد.
اما پیرمرد تنومند مثل طفلی که بر زمین خورده، گریه میکرد: «زمزمه افتاده بود در سپاه عبیدالله... یکی قسم خورد که پیامبر را میان خیمههای حسین دیده است. خیلیها سخنش را تأیید کردند. تلاش میکردیم خبر به گوش فرمانده نرسد. من از سربازهای باوفای حرّبنیزید ریاحی بودم... حر که به امام پیوست، کنجکاوی برای دیدار پیامبر رهایم نکرد...»
فهرست مطالب کتاب
آیۀ یکم: برای امری مهم
آیۀ دوم: چیزی هست که نگفتهام
آیۀ سوم: من هم با تو میآیم
آیۀ چهارم: فرصتم کم است!
آیۀ پنجم: همین را کم داشتیم!
آیۀ ششم: راه برگشتی ندارم
آیۀ هفتم: جواب سؤالت خودت هستی!
آیۀ هشتم: من اسلام نمیخواهم...
آیۀ نهم: تو اگر میتوانی، پیش برو!
آیۀ دهم: مقام مَس
آیۀ یازدهم: دستت را بکش!
آیۀ دوازدهم: ابنالسبیل
آیۀ سیزدهم: او را به مقصد برسان!
آیۀ چهاردهم: دنبال چه میگردی؟
آیۀ پانزدهم: جانتان را بردارید و برگردید
آیۀ شانزدهم: در تاریکی شب بگریزید!
آیۀ هفدهم: شرم مرا زمینگیر کرد
آیۀ هجدهم: مرا به صاحب صدا برسان!
آیۀ نوزدهم: از مرگ هراسی نداریم
آیۀ بیستم: مقام مَس
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آیات مس |
نویسنده | محبوبه زارع |
ناشر چاپی | نشر محتوای الکترونیک صاد |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 128 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-96957-8-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی |