معرفی و دانلود کتاب آکادمی

معرفی کتاب آکادمی

کتاب آکادمی، داستانی ورزشی، هیجان‌انگیز و انگیزه‌بخش را در خود گنجانده است. تی.‌ زد. لیتون، نویسنده‌ی کتاب، داستان پرفرازوفرود و جاه‌طلبانه‌ی پسری نوجوان را در این اثر پیش‌ روی خواننده قرار داده است. شخصیت اول این کتاب سودای فوتبالیست‌ شدن در سر دارد و برای رسیدن به آرزویش، خودش را به آب‌و‌آتش می‌زند.

درباره‌ی کتاب آکادمی

کتاب آکادمی (The Academy)، خواننده را با داستانی ورزشی و انگیزه‌بخش همراه می‌کند. تی.‌ زد.‌ لیتون (T.Z. Layton)، نویسنده‌ی کتاب، در این اثر با قلمی زنده و واقع‌گرایانه، به عمق چالش‌ها و آرزوهای یک فوتبالیست نوجوان پرداخته و مسیر فرازوفرودهای او را در دنیای رقابتی حرفه‌ای به تصویر کشیده است.

داستان آکادمی، با روایت لئو، پسری دوازده‌ساله و فوتبالیستی بااستعداد، آغاز می‌شود. نقش اول داستان، رؤیای پیوستن به باشگاهی سرشناس را در سر دارد تا با کسب درآمد، خانواده‌اش را نجات دهد. لئو به تنهایی به لندن سفر می‌کند و با ورود به کمپ تمرینی، بلافاصله با رقابت فشرده و فشارهای روانی مواجه می‌شود. در میان 220 بازیکن، او برای تنها 11 جایگاه در تیم آکادمی می‌جنگد. تی.‌ زد‌. لیتون با پرداختن به جزئیات زندگی لئو و چالش‌های او، خواننده را به عمق این رقابت سخت و پراسترس می‌برد و مسیر دشوار این نوجوان را برای تحقق رؤیایش در این اثر به‌زیبایی به‌ تصویر می‌کشد.

لئو در این مسیر با چالش‌هایی مثل قلدری براک، یکی از هم‌تیمی‌هایش، روبه‌رو می‌شود؛ اما با کمک مربی‌اش سامانتا و دوستش تیگ، مهارت‌هایش را بهبود می‌بخشد. او که در ابتدا در دفاع مشکل دارد، با تمرینات شبانه و پشتکار، پیشرفت می‌کند. پیروزی در یک مسابقه‌ی رو در رو با براک، احترام دیگران را برایش به ارمغان می‌آورد. در ادامه‌ی کتاب آکادمی، لئو و هم‌تیمی‌هایش، با اتفاق‌های هیجان‌انگیزی مواجه می‌شوند و مشکلات مختلفی را پشت سر می‌گذارند. تی.‌ زد.‌ لیتون، با نشان دادن عزم و پشتکار لئو در مواجهه با سختی‌ها و تلاش بی‌وقفه‌اش برای رسیدن به رویاهایش، داستان آکادمی را به اثری الهام‌بخش برای تمام کسانی تبدیل کرده که سودای تحقق اهداف بزرگ را در سر دارند.

کتاب آکادمی را انتشارات تی تی پول، چاپ و روانه‌ی بازار کرده است. رضوانه داریوش این اثر را به فارسی ترجمه کرده.

کتاب آکادمی برای چه کسانی مناسب است؟

کودکانِ 9 تا 12ساله‌ی علاقه‌مند به داستان‌های ورزشی و به‌خصوص فوتبالی، مخاطب‌های این اثر هستند. مطالعه‌ی کتاب حاضر برای طرفداران داستان‌های انگیزشی نیز خالی از لطف نیست.

در بخشی از کتاب آکادمی می‌خوانیم

اواخر شام، بعد از اینکه با شپردپای سیر شدم، آقای هاوک با ایستادن سر میز مربی‌ها و بلند کردن دستش برای سکوت، یه حس عجیب به همه داد. در عرض چندثانیه، غذاخوری اون‌قدر ساکت شد که می‌شد صدای بال زدن پشه رو هم شنید.

آقای هاوک گفت: «تبریک می‌گم که اولین روز تمرین تیمی رو به پایان رسوندید.» البته لحنش اصلاً شبیه تعریف کردن نبود. بیشتر شبیه این بود که متأسفه ما هنوز این‌جاییم! ادامه داد: «مطمئنم پاهای همه‌تون درد می‌کنه، پس امشب حتماً استراحت کنین. چند دقیقه دیگه، اولین فعالیت ویژه‌ی شبانه‌تون رو خواهید داشت. فعالیت‌های ویژه‌ی شبانه یه سنت در اردوی تابستانی لندن دراگونزه. هر شب در طول سه هفته‌ی اول و روزهای یکشنبه که روز استراحته، ما یه فعالیت متفاوت برای همه در نظر گرفتیم. هدف این فعالیت‌ها تشویق به دوستی و صمیمیت بین بازیکن‌ها و همچنین آشنا کردن بازیکن‌های خارجی با فرهنگ بریتانیاییه. امیدواریم ازشون لذت ببرین و براتون مفید باشه.» من شک داشتم که تعریف آقای هاوک از «لذت‌بخش و مفید» با تعریف من یکی باشه!

آقای هاوک ادامه داد: «به محض اینکه شامتون رو تموم کردین، می‌خوام همه‌تون برین توپ‌هاتون رو از اتاق‌هاتون بردارین و در سالن ورودی جمع بشین. کفش‌های فوتبالتون رو لازم ندارین. وقتی همه جمع شدین، مربی تانر شما رو به سالن تمرین سرپوشیده می‌بره.»

توپ‌هامون رو برداریم؟ سالن تمرین سرپوشیده؟ قراره دوباره بازی کنیم؟ اون گفت کفش فوتبال لازم نیست، ولی شاید اجازه نداشته باشیم توی سالن سرپوشیده ازشون استفاده کنیم.

توی یه شب معمولی، من از اینکه بیشتر فوتبال بازی کنیم استقبال می‌کردم ولی واقعاً لازم داشتم به پاهام استراحت بدم. هیچ‌جوری نمی‌تونستم یه بازی دیگه انجام بدم. با نگرانی سینی‌م رو برگردوندم و به سمت اتاقم راه افتادم.

فهرست مطالب کتاب

یادداشتی از لئو.کی.دویل برای خوانندگان
فصل یک: من یک ماشین گلزنی هستم.
فصل دو: بازدیدکننده‌ای که هرگز باور نخواهید کرد.
فصل سه: من و مسی با هم صحبت می‌کنیم.
فصل چهار: باورم نمی‌شه دارم سوار هواپیما می‌شم که برم لندن!
فصل پنج: قلعه، دشمن و هم‌اتاقی
فصل شش: یا جرجیس نبی! امروز روز اول کمپ آکادمیه.
فصل هفت: بازی‌های تمرینی و وقت بازی ویدیویی
فصل هشت: ایگوانای سبز خاردار
فصل نه: ستاره‌ها، مهارت‌ها و پاهای دردناک
فصل ده: ابَرقهرمان‌ها و بازی‌های کامپیوتری
فصل یازده: بچه‌ها نگاه کنین، ساعت بیگ بن!
فصل دوازده: بازی‌های جنگی
فصل سیزده: کلاس شبانه
فصل چهارده: هفته‌ی دوم و چهار شگفت‌انگیز
فصل پانزده: یه نفر خواست منو غرق کنه و من یه پاکت دیگه باز کردم.
فصل شانزده: اژدهاها این‌جان.
فصل هفده: نبرد با براک
فصل هجده: یک اطلاعیه‌ی غافلگیر‌کننده
فصل نوزده: به نظر می‌رسه همه‌ی امیدها از دست رفته
فصل بیست: ایگواناها حداقل سالی یه بار پوست‌اندازی می‌کنن.
فصل بیست‌ویک: ایگواناها در برابر مانیتورها
فصل بیست‌ودو: شماره ده‌ها و شیرینی‌های غروب آفتاب
فصل بیست‌وسه: پادشاه مارمولک‌ها
فصل بیست‌چهار: همیشه نمی‌شه چیزی رو که می‌خوای به دست بیاری اما بعضی وقتا همون چیزی رو می‌گیری که نیاز داری.
سپاس‌گزاری‌ها
درباره‌ی نویسنده