معرفی و دانلود خلاصه کتاب صوتی رومئو و ژولیت
برای دانلود قانونی خلاصه کتاب صوتی رومئو و ژولیت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی خلاصه کتاب صوتی رومئو و ژولیت
کتاب صوتی رومئو و ژولیت (میکرو کتاب)، اثر شاعر و نمایشنامهنویس برجستهی انگلیسی ویلیام شکسپیر، دربارهی عشقی نافرجام است که دو عاشق و بسیاری از اطرافیانشان را به نابودی میکشاند.
ویلیام شکسپیر (William Shakespeare) در نمایشنامه صوتی رومئو و ژولیت (Romeo And Juliet) عشق عمیق و باستانی میان آن دو را از روی شعری به همین نام برگرفته و با اضافه کردن جزییاتی کوچک و تغییراتی در بعضی جملات این نمایشنامه را بازنویسی و آن را به یکی از محبوبترین آثار خود تبدیل کرده است.
این اثر پایانی متحیر کننده و تلخ دارد. داستانی دربارهی دو خاندان بزرگ ورونایی که سالهاست با یکدیگر اختلاف دارند. پس از یک شب که رومئو و ژولیت همدیگر را در جشنی بزرگ میبینند، دلباخته یکدیگر میشوند و برای رسیدن به یکدیگر با دشواریهای بسیاری روبهرو و و مشکلات زیادی در سایه این اتفاقات رخ میدهد. تمام این داستان نیز در ورونا روایت میشود در حالی که شکسپیر هرگز آنجا را ندیده است.
رومئو و ژولیت داستان عشق نافرجام دو جوان است، همچنین به روایت رقابت میان خانوادههای پا به سن گذاشته نیز میپردازد. جالب است بدانید با وجود اینکه دشمنی بین دو خانواده کپیولت و مونتیگو یکی از عناصر کلیدی این نمایشنامه است، اما درباره ریشههای این کینه قدیمی صحبتی نمیشود، اما دو عاشق قانونشکن این نمایشنامه میخواهند قوانین سرسخت اجتماعی را به نفع خودشان کنار بزنند. این عصیانگری جوانانه در نهایت باعث به وجود آمدن یک فاجعه میشود. اما شکسپیر انتظار دارد، مخاطب تقصیرکار این تراژدی را پیدا کند.
طبق آمارهای موجود، رومئو و ژولیت اولین نمایشنامهای است که بیشترین تعداد اجرا در تئاتر و ساخت فیلم را داشته است. از این اثر جاودانه نیز اقتباسهای زیادی به عمل آمده که شامل تئاتر، سینما، موسیقی، رقصهای باله و اپرا است.
ویلیام شکسپیر نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس برجسته و درخشان انگلیسی است. او تاثیر به سزایی بر روی ادبیات انگلیسی گذاشته، به گونهای که نمایشنامهها و شعرهای او واژگان و اصطلاحات بسیاری را به زبان انگلیسی اضافه کرده است. بیشتر نوشتههای او به شهرت رسیدهاند و بر روی صحنهی تئاتر در سراسر دنیا اجرا شدند. شکسپیر فردی بود که هیچ علاقهای به انتشار آثارش نداشت و تمامی آنها پس از مرگش منتشر شد.
این کتاب صوتی در قالب میکروکتاب به شما عرضه شده تا با صرف هزینه و زمان کمتر از تمام بخشهای اصلی و مهم، به دور از حاشیه و اضافه گویی کتاب اصلی از محتوای آن بهرهمند شوید. میکروکتابها تحت قواعد و استانداردهای خلاصه نویسی برای شما چکیده شدهاند. شما با شنیدن آنها همان اطلاعات مفیدی را دریافت میکنید که کتاب اصلی در اختیارتان میگذارد.
در بخشی از میکروکتاب صوتی رومئو و ژولیت میشنویم:
در همان روز، بنولیو و مرکشیو درباره مشکلاتشان با خاندان کاپولت صحبت میکنند. بنولیو به مرکشیو میگوید که بهتر است مدت زیادی را در خیابان نگذرانند. ممکن است که کاپولتها به دنبال درگیری باشند. در همین حال تایبالت و دوستانش وارد خیابان میشوند. تایبالت و مرکشیو شروع به بحث میکنند. رومئو وارد خیابان میشود و تایبالت بر سر او فریاد میزند.
تایبالت: تو دشمن من هستی! شمشیرت را بیرون بیاور!
رومئو: من نمیخواهم دشمن تو باشم. من از امروز عاشق نام کاپولت هستم.
اما تایبالت به دنبال درگیری است و بار دیگر بر سر رومئو فریاد میزند. رومئو از درگیری با تایبالت ممانعت میکند. مرکشیو از این حرکت رومئو تعجب میکند و به جای رومئو به سمت تایبالت میرود. رومئو سعی میکند که جلوی درگیری را بگیرد. او به دستور شاهزاده اشاره میکند، اما این کار او تاثیری بر روند درگیری ندارد. او بین تایبالت و مرکشیو میایستد تا آنها یکدیگر آسیبی نزنند. در همین حال شمشیر تایبالت از بین بازوی رومئو عبور کرده و بر مرکشیو برخورد میکند. تایبالت فرار میکند. مرکشیو مجروح شده است.
مرکشیو: من زخمی شدهام. لعنت به نام هر دو خاندان! یک پزشک خبر کنید. زخم من به حد کافی عمیق نیست، اما سطحی هم نیست. اگر عجله نکنی، باید به دنبال قبری برای من باشی. چرا بین من و تایبالت قرار گرفتی؟ شمشیر تایبالت از بین بازوان تو به من برخورد کرد! بنولیو کمک کن تا وارد خانهای شوم.
بنولیو و مرکشیو با یکدیگر به سمت خانهای میروند. پس از مدتی بنولیو بازمیگردد.
بنولیو: رومئو! مرکشیو مرده است!
ناگهان همه چیز در نظر رومئو تیره و تار میشود. دوست صمیمی او مرده است و تایبالت بیش از هر زمانی از او متنفر است. شاهزاده به دلیل درگیری در خیابانهای ورونا آنها را مجازات خواهد کرد و مرکشیو هم مرده است.
سپس تایبالت به خیابان بازمیگردد.
رومئو: تایبالت زنده است و دوست عزیز من مرده! دیگر چیزی برای من اهمیت ندارد. یکی از ما دو نفر باید همراه مرکشیو بمیرد.
درگیری شدیدی بین رومئو و تایبالت اتفاق میافتد و در نهایت تایبالت کشته میشود. مردم به سمت آنها میآیند و بنولیو از رومئو میخواهد که فرار کند. او میگوید که شاهزاده حتما او را با مرگ مجازات میکند. با فرار رومئو، شاهزاده، منتگیوها و کاپولتها به خیابان میآیند. شاهزاده از نحوه درگیری میپرسد. بانو کاپولت بر بدن مرده تایبالت گریه میکند. بنولیو شروع به توضیح میکند.
بنولیو: رومئو سعی کرد که از درگیری بین مرکشیو و تایبالت جلوگیری کند. اما موفق نشد و تایبالت، مرکشیو را زخمی کرد. مرکشیو از جراحت ناشی از این زخم مرده است. پس از شنیدن خبر مرگ مرکشیو، رومئو با تایبالت درگیر شد و او را کشت.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | خلاصه کتاب صوتی رومئو و ژولیت |
نویسنده | ویلیام شکسپیر |
راوی | راضیه اسدی، مهدی افشاریان |
ناشر صوتی | سبکتو |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱ ساعت و ۲ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | خلاصه کتاب صوتی داستان و رمان خارجی |
۱. متنفرم اینکه دعواهای قبیلهای و قومی بالاخره با پرداخت بهایی گزاف همچون مردن رومئوها و ژولیتها و عشقیهایی بزرگ به پایان میرسه! اگر دو خانواده با هم توی آرامگاه بر سر جنازهی اونها آشتی نمیکردند، من کمتر اذیت میشدم!
۲. عشق این دو رو مثل عشق اینگرید بگمن و بوگارت توی فیلم بی نظیر کازابلانکا یه عشق اساطیری و ابدی دیدم. که برام یاد اور شد که عشاق واقعی وصالی ندارن!
۳. و نهایتا جملهی آخر راهب که به ژولیت گفت؛ “قدرتی فراتر از قدرت ما همهی نقشههای ما رو نقش بر آب کرده! ”، من رو ناخودآگاه به یاد این شعر حضرت مولانا انداخت که میگه:
هر لحظه شدم تسلیم در بارگه تقدیر
آرام تر از آهو، بی باک ترم از شیر
هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید، زنجیر پی رنجیر…!
شاید بعد از این همه عشق ورزی و تلاش و نقشه، قدرت سرنوشت چنین نوشته که اونها با هم نباشن!!! کی میدونه!!!
ممنون دوست عزیزم کتابراه…☘️