معرفی و دانلود کتاب دروغهایی که شوهرم به من گفت: داستان زنی که عاشق مردی دروغگو بود
برای دانلود قانونی کتاب دروغهایی که شوهرم به من گفت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دروغهایی که شوهرم به من گفت: داستان زنی که عاشق مردی دروغگو بود
دیوید دروغ میگوید، به محل کارش نرفته، در خانه هم نیست. مارسی چند روز پیش دیوید را نزدیک خانهی کامیل دیده اما هنوز نمیخواهد بپذیرد که همسرش حقیقتی هولناک را از او مخفی میکند. کتاب دروغهایی که شوهرم به من گفت نوشتهی جیمز پترسون، داستانی معمایی، عاشقانه و مافیایی است و ما را با زنی به نام مارسی آشنا میکند که در زندگیاش وقایعی هولناک رخ میدهند و باید بتواند دلیل رخ دادن این اتفاقات را بیابد.
دربارهی کتاب دروغهایی که شوهرم به من گفت
یک اتفاق عجیب در تکتک صفحات کتاب دروغهایی که شوهرم (Lies He Told Me) به من گفت در جریان است؛ اتفاقی که نه ما میدانیم چیست و نه مارسی میداند. حتی مطمئن نیستیم دیوید دقیقاً بداند وقایع عجیب و غریبی که هرروز در خانهی آنها رخ میدهد چه دلیلی دارد، اما مطمئنیم او از ما و مارسی بیشتر میداند. مشکل اینجاست که او نهتنها تمام حقیقت را نمیگوید، بلکه دروغ میگوید. اگر بخواهیم حوادث این خانه را از ابتدا تعریف کنیم، باید به روز تولد دیوید برگردیم؛ همان روزی که دیوید تصمیم گرفت به مناسبت تولد، همراه با مارسی کنار جاده قدم بزند؛ تصمیمی بسیار اشتباه که ایکاش با مخالفت مارسی مواجه میشد، اما چنین نشد و آن دو کنار جاده راه افتادند.
جیمز پترسون (James Patterson) در همین صفحات نخست داستان معمایی دروغهایی که شوهرم به من گفت، علائم خطر و هشدار را به ما نشان میدهد؛ علامتهایی که ثابت میکنند قرار است اوضاع در ادامهی داستان نیز بد پیش برود. اما در راستای آگاه کردن شخصیتها در برابر خطری که تهدیدشان میکند، کاری از دستمان ساخته نیست؛ به همین دلیل صرفاً وضعیت جاری در این رمان را روایت میکنیم.

دروغ شوهرم در شب هالووین
امشب پانزدهمین شب سالگرد «کشتار هالووین» است؛ شبی که در آن سه شاهد پروندهی مایکل کاگنینا، رئیس مافیا، و دوازده مارشال فدرال در بازداشتگاه سوختند. هاوارد، وکیل و دوست خانوادگی مارسی و دیوید، هر سال در این تاریخ به مارسی هشدار میدهد و آنقدر این اتفاق تکرار شده که دیگر کسی انتقام مافیا را جدی نمیگیرد. اما هالووین امسال کمی متفاوت است. از همان شب اول گرفته، که دیوید در روز تولد قهرمانبازی درآورد و برای نجات یک نفر دیگر جان خود را به خطر انداخت، تا آتشسوزی در حیاط و دزدیای که وارد خانه شد و… همه دقیقاً نزدیک شب هالووین در حال رخ دادناند.
عجیبترین نکتهی داستان این است که مارسی، وکیل و حقوقدان است و در دستگیری و زندانی شدن مایکل کاگنینا نقش مهمی داشته و از سوی دیگر دیوید، همسر مارسی، ارتباط نزدیکی با مافیا دارد و مارسی از این موضوع باخبر نیست.
جیمز پترسون در داستان دروغهایی که شوهرم به من گفت، شوکِ اصلی را زمانی وارد میکند که خبر آزاد شدن مایکل کاگنینا از زندان منتشر میشود و تازه متوجه میشویم جابهجا شدن وسایل خانه، گم شدن سگِ خانگی و باقی اتفاقات هولناکی که اخیراً برای مارسی و دیوید رخ داده، به چه عاملی مرتبط است. این رمان معمایی با ترجمهی معصومه مظاهری در نشر گویا به چاپ رسیده است.
نکوداشتهای کتاب دروغهایی که شوهرم به من گفت
- جای تعجب ندارد که چرا جیمز پترسون از محبوبترین نویسندگان داستانهای هیجانانگیز جهان است؛ به عبارتی او در این کار بهترین است. (جفری دیور، نویسنده)
- هیچکس بدون استعداد ذاتی به توانمندی در داستانسرایی نمیرسد؛ چیزی که جیمز به وفور دارد. (لی چایلد، نویسنده)
کتاب دروغهایی که شوهرم به من گفت برای شما مناسب است اگر
- به داستانهایی که ابتدا با خوشی و خرمی آغاز میشوند، اما در ادامه حد بینهایتی از وحشت و حوادث هولناک را بر سرتان آوار میکنند، علاقه دارید.
- از خواندن قصههای معمایی که باید تمام قطعات پازل را با دقت کنار هم بچینید تا به راز و رمز داستان برسید، لذت میبرید.
- دوست دارید با قصهای مواجه شوید که هم ابعاد عاشقانه دارد و هم معمایی و در کنار اینها، به حذف و پاکسازیهای درون مافیایی نیز علاقهمندید.
در بخشی از کتاب دروغهایی که شوهرم به من گفت: داستان زنی که عاشق مردی دروغگو بود میخوانیم
او از پایانیافتن این ماجرا و رهایی از دردسرهایی که یک مأمور مخفی ناگزیر به تحمل آنها بود، احساس رضایت میکرد؛ زندگی در آپارتمانی غیر از خانهٔ خودش، حفظکردن نقش و مخفیگاه، مراقبت همیشگی پس از هر بار بازگشت به زندگی عادی، هراس از زیر نظر بودن، و حتی این تصور آزاردهنده که ممکن است هنگام ورودش به ساختمان افبیآی در روزولت کسی از او عکس بگیرد.
او از یازده ماه پیش در این واحد اجارهای افتضاح در اوکرانین ویلیج زندگی میکرد. سرقت، هفته آینده صورت میگرفت. او دیگر طاقت نداشت که هرچه زودتر عملیات انجام شود و بتواند به زندگی عادیاش برگردد و فقط مأمور ویژهی افبیآی، فرانسیس بلر، باشد.
آیا از زندگی همین را میخواست؟ او دوباره در آینه به خودش نگاه کرد؛ مردی پنجاه و پنجساله، کسی که حالا باید مدیر مأموران ویژه میبود یا حداقل معاون. اما او حتی ناظر و سرپرست هم نبود. او در این سنوسال هیچ سمتی جز یک مأمور شکستخورده و بیمصرف ساده نداشت و رتبهاش به مأمورمخفی یا جاسوس در نیروی ویژهی گمرک تنزلیافته بود، مامور جوان متعهد و آتیهداری که حرفهاش بهوسیلهی یکی از تبهکاران به نام مایکل کاگنینا نابود شده بود.
بلر صدای زنگ تلفن را شنید، نه تلفن مخصوص مأمورمخفی بلکه تلفن واقعیاش که به شارژری در آشپزخانه وصل بود. با دیدن نام تماسگیرنده تعجب کرد. گوشی را برداشت و گفت: «اُلی گرافتن؟ چند سال از اون روزها گذشته؟» اُلی جواب داد: «مأمور ویژهی افایکس.»
درست میگفت. او فراموش کرده بود که گرافت در گذشته این نام مستعار را بر اساس حروف اول اسم بلر روی او گذاشته بود. آنها کمی با هم صحبت کردند. گرافت، بلر را بهخاطر اینکه هنوز در بخش جرائم سازمانیافته مشغول بود، دست انداخت و بلر از او پرسید که آیا در دوران بازنشستگیاش در چاتسورث هنوز روی آن صندلی گهوارهای زهواردررفتهاش مینشیند؟
گرافتن گفت: «گوش کن، دلیل تماسم اینه که تو تنها مأموری هستی که از زمان کاگنینا هنوز در اداره خدمت میکنی. یکی از پلیسها همینگوی گروو اخیراً به من سر زده بود. اون دیروز با من تماس گرفت و سؤالات جالبی پرسید.»
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب دروغهایی که شوهرم به من گفت: داستان زنی که عاشق مردی دروغگو بود |
| نویسنده | جیمز پترسون |
| مترجم | معصومه مظاهری |
| ناشر چاپی | نشر گویا |
| سال انتشار | ۱۴۰۴ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 312 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-622-312-286-6 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی، کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |



























