معرفی و دانلود کتاب دفترچه زرد، خاطرات گرگ هفلی: کتاب چهارم مجموعه خاطرات یک بی‌عرضه

معرفی کتاب دفترچه زرد، خاطرات گرگ هفلی: کتاب چهارم مجموعه خاطرات یک بی‌عرضه

شما با تعطیلات تابستانی حوصله‌سربری که روی دستتان مانده چه می‌کنید؟ عضو باشگاه کتاب‌خوانی می‌شوید؟ یا یک شرکت خدمات چمن‌زنی وی‌آی‌پی سیار می‌زنید؟ در کتاب دفترچه زرد، خاطرات گرگ هفلی، جلد چهارم از مجموعه خاطرات یک بی‌عرضه اثر جف کینی، یک تابستان دل‌انگیز آفتابی زیبا آغاز شده، هوا عالی است و همه آن بیرون مشغول خوش‌گذرانی‌اند، به جز یک نفر که دلش می‌خواهد پرده‌ها را بکشد و خودش را توی اتاق حبس کند و همان‌جا برای خودش بماند. او کسی نیست جز گرگ هفلی که خودش را یک انسان اهل خانه و عقل‌کل و درونگرا می‌داند.

درباره‌ی کتاب دفترچه زرد، خاطرات گرگ هفلی

تابستان شده و همه جا را آدم‌های دمپایی‌پوش خوش‌گذران پر کرده، هرکسی در حال تدارک یک جور بازی و تفریح و خوش گذرانی برای خودش است و تنها کسی که آب شده و رفته توی زمین و هیچ خبری از او نیست، گرگ هفلی است. در کتاب دفترچه زرد، خاطرات گرگ هفلی (Diary of a Wimpy Kid 4: Dog Days)، چهارمین جلد از مجموعه خاطرات یک بی‌عرضه نوشته‌ی جف کینی (Jeff Kinney)، گرگ نمی‌داند تابستان دیگر چه صیغه‌ایست... هرکسی از راه می‌رسد توقع دارد مثل او به‌خاطر تابستان ذوق کند و بالا و پایین بپرد و هر روز که آفتاب سر می‌زند بیرون از خانه بگذراند و یک‌ریز ورجه‌وورجه کند. اگر هم غیر این باشد احتمالاً یک ایرادی در کار است و تو بچه‌ای هستی که یک جای مغزت تاب دارد. اصلاً هم ربطی به این ندارد که ممکن است یک بچه توی دنیا باشد که مثل گرگ دلش بخواهد خانه بماند و جای اینکه زنبورها را از روی نوشیدنی‌اش بپراند، زیر باد کولر از نوشیدنی لذت ببرد.

گرگ هفلی و تابستان سگی

اما مگر ماجرا به این سادگی‌ها حل می‌شود؟ مامان گرگ هیچ‌جوره زیر بار این علاقه‌ی غیرموجه پسرش برای ماندن در خانه آن‌هم توی تابستان نمی‌شود و با نقشه‌های عجیب‌وغریب خودش تصمیم می‌گیرد هرطور که هست تابستان پسرش را نجات بدهد! از ثبت‌نام در کلاس شنای خصوصی گرفته تا احداث یک باشگاه کتاب‌خوانی حرفه‌ای به اسم کتاب‌خواندن سرگرم‌کننده است و شرکت خدمات چمن‌زنی وی. آی. پی... او می‌خواهد همه چیز را به یک تابستان خاطره‌انگیز تبدیل کند و مشکل دقیقاً همین‌جاست که تعریف گرگ از خاطره‌انگیز، زمین تا آسمان با تعریف مامانش فرق می‌کند!

نتیجه؟ یک فاجعه‌ی پشت فاجعه‌ی دیگر؛ همه چیز طبق معمول در دنیای گرگ به طرز باورنکردنی‌ای اشتباهی پیش می‌رود. و گرگ با همان زبان بامزه و طعنه‌آمیزِ همیشگی‌اش تمام این ماجراها را برایمان تعریف می‌کند. او باعث می‌شود هم بخندیم و لذت ببریم و هم گه‌گداری یاد خودمان بیفتیم و از اینکه یک نفر توی دنیا پیدا می‌شود که این‌قدر حالمان با حال او یکی‌ست حسابی دلمان خنک شود. این کتاب با ترجمه‌ی ندا شادنظر از نشر ایران‌بان به انتشار رسیده است.

اقتباس سینمایی از کتاب دفترچه زرد، خاطرات گرگ هفلی

• دیوید باورز در سال 2012 از روی جلد چهارم مجموعه خاطرات یک بی‌عرضه تحت عنوان Dog Days، فیلمی کمدی ساخت.

کتاب دفترچه زرد، خاطرات گرگ هفلی برای شما مناسب است اگر

• 6 تا 12 ساله هستید.
• بزرگ‌ترید، اما هنوز کودک درونتان فعال است و دلتان می‌خواهد کتاب‌های کودک بخوانید.
• دلتان می‌خواهد یک داستان خنده‌دار با شخصیت‌های شروشور و فوق جذاب بخوانید.
• اهل خواندن داستان‌های کمیک تصویری ادامه‌دارید.
• بالشت، پتو و کتاب را باحال‌تر از سفر، مهمانی و اسکی روی آب می‌دانید.
• می‌خواهید تابستان‌تان را به شگفت‌انگیزترین شکل ممکن سپری کنید و دنبال ایده‌های خفن، خلاقانه و هیجان‌انگیز هستید.

در بخشی از کتاب دفترچه زرد، خاطرات گرگ هفلی: کتاب چهارم مجموعه خاطرات یک بی‌عرضه می‌خوانیم

چند روز پیش، متوجه شدم که کیفیت خدمات باشگاه پایین آمده؛ مثلاً، بعضی وقت‌ها دمای سونا آن‌قدر بالاست که قابل تحمل نیست و یک بار هم پیشخدمت استخر فراموش کرد در لیوان آب‌میوه‌مان، چتر کوچک بگذارد.

من به پدر رالی شکایت کردم. اما به دلایلی، آقای جفرسون شکایت‌هایم را به گوش مدیر باشگاه نرساند.

موضوع کمی پیچیده است. اگر من برای عضویت در این باشگاه پول داده بودم، حتماً حساب و کتاب می‌کردم که آن‌جا ارزش سرمایه‌گذاری دارد یا نه.

به هر حال، چند روز بعد، رالی به من گفت که دیگر اجازه ندارد مرا همراه خودش به استخر ببرد. خوش به حالم شد! ترجیح می‌دادم در خانه، زیر کولر بمانم و وقتی نوشیدنی‌ام را مزه‌مزه می‌کنم، مجبور نباشم دایم زنبورها را از آن دور کنم.

پنج‌شنبه

همان‌طور که گفتم، مامان دایم سعی می‌کند وادارم کند همراه او و مانی، برادر کوچکم، به استخر بروم؛ اما مشکل این‌جاست که خانواده‌ی من عضو یک باشگاه کوچک محلی هستند، نه باشگاه ورزشی خصوصی. وقتی مزه‌ی باشگاه خصوصی زیر دندانت می‌رود، مشکل بتوانی استخر درب و داغان یک باشگاه محلی کوچک را تحمل کنی.