معرفی و دانلود کتاب معامله‌ی ازدواج

معرفی کتاب معامله‌ی ازدواج

زندگی آدم‌ها را در موقعیت‌هایی قرار می‌دهد که شبیه بازی شطرنج است؛ و هر حرکت حساب‌شده و هر تصمیم در راستای منافع، شکل می‌گیرد. کتاب معامله‌ی ازدواج نوشته‌ی الا میز، داستان دو شخصیت است که در میانه‌ی این بازی، مهره‌هایشان را برای پیروزی می‌چینند، غافل از اینکه قلب‌هایشان خارج از قواعد بازی، حرکت خواهد کرد. داستان این کتاب با یک اتفاق ساده رقم می‌خورد و در ادامه لایه‌های عمیق‌تری از کشمکش‌های شخصی، اجتماعی و عاطفی آشکار شده و یک توافق همکاری رسمی، به پرشورترین تجربه‌ی زندگی شخصیت‌های داستان بدل می‌شود.

درباره‌ی کتاب معامله‌ی ازدواج

وقتی ازدواج معامله‌ای سرد و صرفاً در پی سود و منافع طرفین باشد، چه اتفاقی می‌افتد؟ رمانی که الا میز (Ella Maise) نوشته، پاسخ این پرسش را در قالب داستانی پر از کشمکش و تنش‌های عاطفی و اجتماعی جست‌وجو می‌کند؛ کتاب معامله‌ی ازدواج (Marriage For One) روایتی‌ست که نشان می‌دهد عشق حتی در نامحتمل‌ترین میدان‌ها هم می‌تواند راهی برای ظهور پیدا کند. داستان با رز کلسن، دختری ساده و سرسخت آغاز می‌شود که رؤیای راه‌اندازی کافی‌شاپ خودش را دارد. اما مرگ عمو، ارثیه‌ی مشروط و فشارهای مالی، او را ناچار می‌کند که برای رسیدن به اهدافش وارد یک بازی پیچیده شود. در سوی دیگر، جک هاثورن، وکیلی ثروتمند ایستاده؛ مردی که ازدواج برایش چیزی بیشتر از ابزاری برای قدرت و اعتبار اجتماعی نیست. این دو شخصیت در موقعیتی کاملاً غیرمنتظره، پای بر مسیری می‌گذارند که از ابتدای راه، کارشان به ازدواجی ساختگی با هم ختم می‌شود.

وقتی سکوت، حرف‌های بیشتری در خود دارد

نیویورک در این رمان شهری است که هیاهوی خیابان‌هایش با زمزمه‌های آرام یک کافه کوچک در تضاد است. جایی که رز رؤیای ساده‌اش را در عطر قهوه‌ها دنبال می‌کند، همان‌قدر واقعی و زنده تصویر می‌شود که دفاتر براق و بی‌روحی که جک در آن‌ها قدرتش را به رخ می‌کشد. هر برخورد این دو شخصیت، جرقه‌ای است میان دو جهان متفاوت که یکی سرشار از رنگ و احساس است و دیگری آمیخته به حسابگری و منطق. اما درست همان‌جا که نگاه‌ها بیشتر از کلمات حرف می‌زنند، نویسنده با لحظه‌هایی ظریف مخاطب خود را غافلگیر می‌کند. وقتی جک ناخواسته دست دلش رو می‌شود... و وقتی رز در حساس‌ترین لحظات، پرده از تمامی احساسات درونی‌اش برمی‌دارد.

یکی از محورهای اصلی معامله‌ی ازدواج کشمکش میان منطق و احساس است؛ جایی که جک نماد حسابگری و عقلانیت است و رز تجسمی از شور و اشتیاق می‌شود. و این دوگانگی بارها در متن به نمایش درمی‌آید، از رؤیای ساده‌ی رز برای داشتن کافی‌شاپی پر از رنگ و عطر قهوه گرفته تا جلسات سرد و رسمی جک در دنیای تجارت. کتاب در ادامه به بازتعریف مفهوم ازدواج می‌پردازد و این پرسش را مطرح می‌کند که آیا ازدواج صرفاً پیوندی عاشقانه است یا می‌تواند به مثابه معامله‌ای صرف در جهت بقا، قدرت یا اعتبار هم عمل کند. در این بین، شخصیت زن داستان فقط یک عروس قراردادی نیست؛ او زنی مستقل است که با اراده و شجاعتی مثال‌زدنی تلاش می‌کند رؤیای خود را محقق سازد و اداره‌ی یک کافی‌شاپ برای او می‌تواند نمادی از استقلال و اثبات توانایی زنان در دل ساختارهای مردانه باشد.

مسیر تحول شخصیت‌ها نیز مهم‌ترین بخش از جذابیت‌های این روایت عاشقانه را می‌سازد. کتاب معامله‌ی ازدواج با ترجمه‌ی سودابه تصاعدیان از انتشارات کتابسرای تندیس به چاپ رسیده و در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

کتاب معامله‌ی ازدواج برای شما مناسب است اگر

• به ژانر عاشقانه علاقه‌مند هستید.
• دنبال داستانی آرام، پر احساس و شخصیت‌محور می‌گردید.
• از روایت‌های روان‌شناختی و رشد و شکل‌گیری تدریجی رابطه لذت می‌برید.

در بخشی از کتاب معامله‌ی ازدواج می‌خوانیم

در حینی که کشیشِ عقد، کلماتی را که از آنها می‌ترسیدم بر زبان می‌راند، با چشمانی از وحشت گرد شده و کمی لرزان، مستقیم به جلو خیره شدم. واقعاً داشتم این کار را می‌کردم؟ وقتی سکوت در آن اتاق تقریباً خالی و جّو یک جورهایی افسرده‌اش کش آمد در حالی که نوبت من بود حرف بزنم، نفس‌هایم به شماره افتاده بود. تمام تلاشم را کردم که توده‌ی گیر افتاده در گلویم را قورت دهم تا بتوانم صحبت کنم اما می‌ترسیدم کلماتی که ناامیدانه می‌خواستند آزاد شوند، بله‌ای که باید می‌گفتم، نباشد.

وسط باغی سرسبز و خرم و میان هورا کشیدن‌های دوستانِ اندکی که همیشه تصور می‌کردم در زمان ازدواجم حضور دارند، در حال ازدواج نبودم. و مثل همه‌ی عروس‌ها در لحظه‌ی خاص مراسمشان، از شدت خوشحالی در حال خنده یا گریه نبودم. هیچ دسته گل عروس خوشگلی نداشتم، فقط یک شاخه گل رز صورتی بود که جک هاثورن بلافاصله بعد از این‌که جلوی شهرداری هم را دیدیم، بدون هیچ حرفی در دستانم فرو کرد. حتی پیراهن سفید هم نپوشیده بودم، چه برسد به لباس عروس رؤیایی‌ام. جک هاثورن کت و شلوار مشکی رنگی پوشیده بود که اگر بیش‌تر نباشد، احتمالاً قیمتش به اندازه‌ی یک سال اجاره‌ی خانه‌ی من بود. کت شلوارِ رسمی نبود ولی به همان اندازه خوب بود. در کنارش خیلی بنجل و پَست به نظر می‌رسیدم. به جای لباس عروسی زیبا، پیراهن ساده‌ی آبی رنگی پوشیده بودم این تنها لباس گران‌قیمتی بود که داشتم که به قدر کافی مناسب آن موقعیت باشد، با این حال به نوعی هنوز هم بنجل و ارزان می‌نمود و بغل‌دست مردی اشتباه ایستاده بودم. کسی که جز اخم و چشم‌غره کاری انجام نمی‌داد.