نقد، بررسی و نظرات کتاب پسر خوب - فریدا مک فادن
4.6
37 رای
مرتبسازی: پیشفرض
یک رمان جذاب دیگر از نویسندهی رمان بخش دی... گرچه به نظر من جذابیت و کشش این کتاب در حد سایر کتابهای مکفادن نیست اما درخور توجه و شایستهی وقت گذاشتن است. برخلاف دیگر آثار این نویسنده تعداد کاراکترهای داستان کم است و قصه به ظاهر موضوع سرراستی دارد و همین مسئله، خواننده را فریب میدهد، به طوری که خیال میکند دست نویسنده را خوانده است و میتواند همهچیز را پیش بینی کند. خود من چون چند کار دیگر از این نویسنده را خواندهام، حدس میزدم که داستان به این راحتی قابل پیش بینی نباشد و این سادگی ظاهری شگرد خالق اثر برای فریب خواننده است، اما باز هم نتوانستم مجرم اصلی را حدس بزنم و غافلگیر شدم. هر چقدر هم احساس زرنگی کنید، فریدا مکفادن حداقل یک قدم از شما جلوتر است، حداقل یک قدم...! البته که او در کارهایش معمولا به یک شوک بسنده نمیکند و شوک نهایی قابل پیشبینی بود.
جز بهترین کتابهای بود که خونده بودم واقعا خوب بود مثل بقیه کتابهای فریدا مک فادن غیر قابل پیش بینی بود و آخرش چیزی نبود که خواننده که انتظار داشت ولی با این وجود میشه گفت باز هم کمی قابل پیش بینی بود روند داستان به نسبت تند بود و از همون اوایل کتاب قضیه قتل پیش اومد و مقدمه کوتاه بود که از نظر من جز ویژگیهای مثبت کتاب بود. برخی اوقات واقعا حس درماندگی میداد اون جاهایی که شخصیت اصلی اعتراف نمیکرد که کار خودش هست یا نه ولی خب خوبی کتاب به همین بود و اما به نظرم فصل آخر کتاب ابهام زیادی رو باقی گذاشت
کتاب فوق العاده جذاب و هیجان انگیزی بود. مثل کتاب های دیگر این نویسنده نمی توانی دست از خواندن برداری. این نویسنده در این کتاب ذهن رو به یه جا متمرکز میکنه، ولی داستان رو از یه سمت دیگه پیش میبره و به یکباره این دو مسیر به هم میرسن و حقیقت آشکار میشه. کتاب فوق العاده عالی ای بود. پیشنهادش میکنم ممنون از کتابراه برای این کتاب. اگه این نظر رو میبینید، میشه کتاب پنج بازمانده رو هم توی برنامه قرار بدید؟ ممنون
ازلحاظ موضوعی برای من جالب بود، اینکه خانواده واطرافیان نزدیک واقعا قابل اعتماد نیستن (بعضی مواقع)، موضوع روانشناختی داستان رو جالب تر میکن، آدما رو واقعا نمیشه ازرو ظاهر قضاوت کرد، یک جمله کتاب جالب بود برام که ظاهر میتون فریبنده باش، چون قلم مک فادن جادویی همیشه هرکتاب جدیدش میخونم.
داستان دربارهی دکتر بلیث وینستون هست؛ یک روانپزشک که در خانهای بسیار دورافتاده و مرموز زندگی میکنه. یه شب طوفانی، جیک، یک پسر نوجوان، زخمی و خونآلود، از جنگل بیرون میاد و خودش رو به خانهی بلیث میرسونه. میگه که مادرش رو کشتهاند و خودش هم از قاتل فرار کرده…
اما با گذشت زمان، نشونهها یکییکی جور درنمیان. رفتارهای جیک عجیب و سرد میشن. پلیس هم دربارهی روایتش شک میکنه. از طرفی دکتر وینستون هم گذشتهای پنهان و تاریک داره
از همون صفحهی اول آدمو میکشونه داخل ماجرا.
معلوم نیست چه کسی راست میگه و کی دروغگوئه.
مک فادن مثل همیشه با پایانبندیش غافلگیرت میکنه، جوری که تا ساعتها بعدش ذهنت درگیر میمونه.
اگر از کتابی مثل سریه «خدمتکار» خوشتون اومده، «پسر خوب» کاملاً حالوهوای مشابهی داره؛ حتی شاید یکم تاریکتر و پیچیدهتر از بقیه.