نقد، بررسی و نظرات کتاب کتاب فروشی گمشده - اوی وودز
4.3
141 رای
مرتبسازی: پیشفرض
عارف محبی
۱۴۰۴/۰۶/۰۳
20
تازه شروعش کردم. ولی حس میکنم اشتباه تایپی یا ترجمه ای داره. مثلا نوشته اپالین ولی درمورد مارتا میگه و این دو نفر اصلا در یک دوره زمانی نبودن. یا نوشته 1921 بعد میگه گوشی شو درآورد یا آنلاین دنبال کار گشت نمیدونم حالا من اشتباه میکنم یا نه. آپدیت: یه حالی بودنمیدونم چجوری بگم. انگار خیلی حذفیات داشت. یعنی مثلا به نظرم اصلا اون قدری زوج ها کنار هم نبودن که عاشق هم شن ولی یک دل نه صد دل عاشق هم بودن. یا اینجوری بود که از زبان پسر، کنار دختر بود ولی از زبان دختر که میگفت اصلا انگار نه انگار اینا با هم وقت گذرونده بودن، انگار یهو پرش زمانی داشت. یا اصلا کتاب فروشی چی شد بالاخره؟ تخیلش رو دوست نداشتم. به نظرم پشت تخیل هم باید منطق باشه. مثلا هری پاتر هم تخیلیه ولی منطق داره😬 نمیدونم چجوری بگم ولی در پایان حس خوبی نداشتم... حس میکنم وقتم رو تلف کردم چون خیلی بی سر و ته بوددیگه خوندن کتابهایی که به خشونت خانگی، اعتیاد به الکل و…) میپردازن بخاطر کلیشه و نخ نما شدنشون از حیطه صبر و حوصله من خارج شده و متاسفانه کتاب رو تا نیمه رها کردم. شخصیت پردازی هم زیاد چنگی به دل نمیزد و بنظرم ارزش یکبار خوندن هم نداره
کتابهای تخیلی هم باید از یه سِیرِ منطقی پیروی کنن. اگر خانواده اوپالین انقدر پول نداشتن که حاضر بودن دختر جوان رو به هر طریقی که شده به ازدواج مردی مسن ولی پولدار وادار کنن، چطور می تونستن شهر به شهر ردشو بزنن و در نهایت اونو با هزینه ی گزاف ماهیانه توی تیمارستان بستری کردن؟؟؟؟ و چرا ۲۰سال طول کشید تا اوپالین واسه نجاتش تلاش کنه؟ ۲سال و ۵سال منطقی بود ولی ۲۰سال خیلی عجیبه. اینکه مادام باودن به چشم یسری آدم میومد ولی یسری نه هم از هیچ منطقی پیروی نمیکرد. اگر قرار بود فقط به چشم آدمهای خوب قصه بیاد، چرا شین هم اونو دید ولی مادر مارتا ندید؟ اون مهمونی دوستای مادام باودن هم که وصله ی نچسب داستان بود. یعنی بودنش تو کتاب نه تنها کمکی نکرد که سوالای زیادی هم ایجاد کرده که اینا کی بودن و چرا مادام باودن خودشو ازشون قایم کرد و اینکه همه جارو تمیز کردن و رفتن قرار بود چه مفهومی تو ذهن مخاطب ایجاد کنه؟ اگر این قسمت حذف بشه هم هیچ اشکالی تو کتاب ایجاد نمیکنه. و......
یک کتاب جادویی که اگه وارد دنیاش بشی، دیگه نمیتونی تا آخر کتاب اونو از سرت بیرونش کنی و زمینش بذاری. اونو به دوستداران یه داستان هیجانانگیز و ماجراجویانه توصیه میکنم. و البته هر کسی که تا به حال کتابهای کلاسیک خونده و دوست داره. برای من داستان خیلی جالبی بود و از قلم بسیار روان نویسنده به شدت لذت بردم.
یه مشکلی که در تایپ کتاب وجود داره و باید حواستون بهش باشه، اینه که عنوان چند فصل اول اشتباه نوشته شده. این میتونه در قسمت اول باعث گیج شدن خواننده و عدم تشخیص شخصیتهای اپالین و مارتا از همدیگه بشه. اینو در نظر بگیرید که مارتا و اپالین دو شخصیت جدا هستن. که برای تشخیص اونها از همدیگه میتونید از این مشخصات استفاده کنید:
🗝️اپالین کارلایل: مثل پدرش به کتابها علاقه داره. یه دوست صمیمی به نام جین داره. با فروش چند کتاب با کشتی به پاریس میره و با آرماند حسن ملاقات میکنه. در پاریس در یه کتاب فروشی استخدام میشه.
🗝️مارتا: با اتوبوس به دوبلین میره و به عنوان خدمتکار مادام باودن استخدام میشه. آثاری از کتک روی صورتش وجود داره. با هنری آشنا میشه.
امیدوارم این راهنمایی کوچیک کمکتون کنه.
یه مشکلی که در تایپ کتاب وجود داره و باید حواستون بهش باشه، اینه که عنوان چند فصل اول اشتباه نوشته شده. این میتونه در قسمت اول باعث گیج شدن خواننده و عدم تشخیص شخصیتهای اپالین و مارتا از همدیگه بشه. اینو در نظر بگیرید که مارتا و اپالین دو شخصیت جدا هستن. که برای تشخیص اونها از همدیگه میتونید از این مشخصات استفاده کنید:
🗝️اپالین کارلایل: مثل پدرش به کتابها علاقه داره. یه دوست صمیمی به نام جین داره. با فروش چند کتاب با کشتی به پاریس میره و با آرماند حسن ملاقات میکنه. در پاریس در یه کتاب فروشی استخدام میشه.
🗝️مارتا: با اتوبوس به دوبلین میره و به عنوان خدمتکار مادام باودن استخدام میشه. آثاری از کتک روی صورتش وجود داره. با هنری آشنا میشه.
امیدوارم این راهنمایی کوچیک کمکتون کنه.
سلام
اگه دنبال یه کتاب که قوه تخیلتون رو قوی تر کنه و رازهایی از اسرار درون آدمها برداره پیشنهاد میکنم حتما بخونید. علاوه بر اینکه یه کتاب سرگرم کننده بود همزمان در مورد چند دوره از تاریخ اطلاعاتی ارائه میداد و خیلی قشنگ تصویر سازی شده بود به طوری که میتونستم بدون بستن چشمام مکانها و آدمها رو تصور کنم و همراه با شخصیتها، زندگی کنم و جلو برم.
در حالت کوتاه و خلاصه بخوام بگم از خواندنش لذت. بردم و راضی بودم
ولی نکاتی داشت که نمیشه نگفت
یعنی علاوه بر اینکه نکات مثبت و تحلیل قشنگی هاش گفته میشه باید نقد هاشم گفت مثلا اینکه بعضی جاها انگار حذف شده بود و ناقص شروع میشد از وسط قصه
یا اینکه یه جاهایی معلوم نبود داستان از زبان کدام شخص گفته میشه و من گیج میشدم. که این رو متوجه نشدم از نوشته و نویسنده بود یا اینکه ترجمه مشکل داشت. و اینکه اینم باید در نظر گرفت که یک رمان خارجی با فرهنگ خارجی بود و اینکه زیاد ملموس نبود قابل درک هست.
راستی تا یادم نرفته عاشق پرداخت کردن نویسنده به زنان شدم اینکه وضعیت زنان اون زمان رو به تصویر کشیده بود درد آور و همزمان لذتی عجیب داشت. ممنونم از کتاب راه عزیزم ♥️
اگه دنبال یه کتاب که قوه تخیلتون رو قوی تر کنه و رازهایی از اسرار درون آدمها برداره پیشنهاد میکنم حتما بخونید. علاوه بر اینکه یه کتاب سرگرم کننده بود همزمان در مورد چند دوره از تاریخ اطلاعاتی ارائه میداد و خیلی قشنگ تصویر سازی شده بود به طوری که میتونستم بدون بستن چشمام مکانها و آدمها رو تصور کنم و همراه با شخصیتها، زندگی کنم و جلو برم.
در حالت کوتاه و خلاصه بخوام بگم از خواندنش لذت. بردم و راضی بودم
ولی نکاتی داشت که نمیشه نگفت
یعنی علاوه بر اینکه نکات مثبت و تحلیل قشنگی هاش گفته میشه باید نقد هاشم گفت مثلا اینکه بعضی جاها انگار حذف شده بود و ناقص شروع میشد از وسط قصه
یا اینکه یه جاهایی معلوم نبود داستان از زبان کدام شخص گفته میشه و من گیج میشدم. که این رو متوجه نشدم از نوشته و نویسنده بود یا اینکه ترجمه مشکل داشت. و اینکه اینم باید در نظر گرفت که یک رمان خارجی با فرهنگ خارجی بود و اینکه زیاد ملموس نبود قابل درک هست.
راستی تا یادم نرفته عاشق پرداخت کردن نویسنده به زنان شدم اینکه وضعیت زنان اون زمان رو به تصویر کشیده بود درد آور و همزمان لذتی عجیب داشت. ممنونم از کتاب راه عزیزم ♥️
این کتاب رو شدیدا به علاقمندان کتاب توصیه میکنم و پیشنهاد میکنم در آرامش و خلوت خودتون بشینید کتاب رو مطالعه کنید، چون شخصیتهای اصلی قصه هم یکی مثل شما هستند. افرادی که با کتابها زندگی میکنند، پابه پای شخصیتهای داستانها اشک میریزند، بهجای اونها زندگی میکنند، کاملا درک میکنند چی میگم. این یک موهبته که همه مردم از اون بهرهمند نیستند. شما میتونید برخلاف اونها زندگیهای مختلفی رو زیست کنید. به علاوه شخصیتهای زن قصه که نقش پررنگتری دارند، اپالین، مارتا، مادام باودن... همه زنهای سرسخت، قوی و پختهای هستند که مقابل محدودیتها و تابوهای جامعه (در دورههای زمانی متفاوت) میایستند و به سوی هدفشون قدم برمیدارند. همین شخصیتهای دارای جایگاه اجتماعی، تجربیات و شرایط زندگی متفاوت اما در عین حال دارای وجه اشتراک یکی از نقاط قوت این کتاب هست و به نظر من شخصیتپردازی قوی و خلاقانه نویسنده واقعا جای تحسین داره.
جهانی موازی، جایی در دل پاریس، کتاب فروشی شکسپیر و شرکا تصمیم گرفت از دست نویسنده فرار کنه. چرا؟ چون هر بار که اوی وودز می خواست داستانی بنویسه، کتاب فروشی مجبور بود خاطرات قدیمی رو بالا بیاره، عاشقانه های نصفه نیمه رو تحمل کنه، و با نویسنده های بداخلاقی مثل همینگوی سر و کله بزنه. اپالین، شخصیت اصلی، بیشتر شبیه یه کارآگاه ادبیه تا یه زن عاشق پیشه. اون با سرعت نور از گذشته به حال می پره، طوری که حتی ماشین زمان هم جا می مونه. رابطه هاش؟ مثل نوت پد ویندوز: ساده، بی هیجان، و بدون ذخیره سازی احساسات. ترجمه ی کتاب هم گاهی شبیه گوگل ترنسلیت بعد از یه شب بی خوابی عمل کرده. بعضی جمله ها طوری ترجمه شدن که انگار خود کتاب فروشی هم گیج شده و گفته: «من کی بودم؟ کجا بودم؟» و پایان داستان؟ مثل اینه که نویسنده وسط نوشتن یادش افتاده گاز رو خاموش نکرده، کتاب رو ول کرده و رفته! 😅
اسپویل:
اُپالین کارلایل، دختری جوان و 21ساله است که تصمیم گرفته برای فرار از دست برادر بزرگترش درخصوص ازدواج تحقیرآمیزی که به هیچ عنوان نمی خواهد، به فرانسه فرار کند. عشق زیاد و اشتیاقش به مطالعه، که با پدر مرحومش مشترک بود، او را در پاریس به کتاب فروشی معروف «شکسپیر و کمپانی» می رساند. جایی که اُپالین در ابتدا به عنوان یک فروشنده مشغول به کار می شود. اما افزایش علاقه اش به کتاب های باستانی و دست نوشته های خطی، آغازکننده ی سفری جادویی برای اُپالین می شود. سفری که پس از سپری کردن اتفاقات مختلف در زندگی اش، در نهایت او را وادار می کند تا یک کتاب فروشی در دوبلین برای خودش باز کند، و به دنبال دست نوشته ای عجیب و دست نیافتنی بگردد.
اُپالین کارلایل، دختری جوان و 21ساله است که تصمیم گرفته برای فرار از دست برادر بزرگترش درخصوص ازدواج تحقیرآمیزی که به هیچ عنوان نمی خواهد، به فرانسه فرار کند. عشق زیاد و اشتیاقش به مطالعه، که با پدر مرحومش مشترک بود، او را در پاریس به کتاب فروشی معروف «شکسپیر و کمپانی» می رساند. جایی که اُپالین در ابتدا به عنوان یک فروشنده مشغول به کار می شود. اما افزایش علاقه اش به کتاب های باستانی و دست نوشته های خطی، آغازکننده ی سفری جادویی برای اُپالین می شود. سفری که پس از سپری کردن اتفاقات مختلف در زندگی اش، در نهایت او را وادار می کند تا یک کتاب فروشی در دوبلین برای خودش باز کند، و به دنبال دست نوشته ای عجیب و دست نیافتنی بگردد.
سلام، این کتاب چند ماجرا رو در طول زمان در مورد یک کتاب فروشی و یک کتاب بیان میکنه که در جایی بهم گره میخورند، ماجرا بسیار جالب، جذاب و خواندنی است. البته اینکه به خشونت علیه زنان در طول تاریخ اشاره میکنه و حتی وجود آسایشگاههای روانی برای محکوم کردن و از بین بردن زنان، تبعیض جنسیتی، مالکیت مردان بر زنان، اعتیاد به الکل و تاثیر آن بر خانواده و اثرات روحی و روانی جدی آن، انگیزه زنان برای حق رای و داشتن جایگاه اجتماعی، مسائلی قابل تامل در خلال داستان هست. متاسفانه ترجمه روان و دلنشین نیست. از کتابراه انتظار ترجمهای منسجم تر، روان تر و زیباتر رو داشتم.
دفعه اولی که کتاب را خواندم، در مورد شخصیتها تقریبا گیج شدم، تا اینکه متوجه شدم در یکی ازفصلهای ابتدایی کتاب نام سرفصل کاملا اشتباه ست و جالبتر از اون اینکه هیچ یک از بزرگواران در نظراتشان به این موضوع اشاره نکرده اند
و همچنین تاریخ فصل ۱۱ هم اشتباه است.
اگر واقعا ترجمه دست باشد و چیزی کم نشده باشد، کتاب فقط برای یکبار خواندن است و بیشتر به خوابهای آشفته میماند تا تخیلی
اگر هم نقص از ترجمه است. حیف از کتابراه که اعتبارش را به ترجمههای این چنینی خراب کند.
قطعا کتاب رو به هیچ کس توصیه نمیکنم
و همچنین تاریخ فصل ۱۱ هم اشتباه است.
اگر واقعا ترجمه دست باشد و چیزی کم نشده باشد، کتاب فقط برای یکبار خواندن است و بیشتر به خوابهای آشفته میماند تا تخیلی
اگر هم نقص از ترجمه است. حیف از کتابراه که اعتبارش را به ترجمههای این چنینی خراب کند.
قطعا کتاب رو به هیچ کس توصیه نمیکنم
کتابی فوق العاده پر از احساس بودن، عشق، تنفر، پوچی و درعین حال شگفتی های زندگی بالا وپایین هاش ترسهاش وشجاعت جنگیدن برای زنده بودن وپیدا کردن چیزی که زندگی برای تو کنار گذاشته بود. خیلی خیلی از کتاب خوشم آمد در حال خواند هم لذت بردم از داستان وهم چیزهایی آموختم و نویسندگان، کتاب ها، مکانها و اتفاقهایی که در گذشته وحال بود باهم یکی شدن ویک کتاب بسیار جذاب وبه یاد ماندنی رو به جاگذاشتن عالی بود مرسی از دوستان کتابراه🙏
یه ایده فوق العاده که بین کتابای تخیلی نظیرش رو ندیدم. خیلی خوب گذشته و حال رو به هم وصل کرده بود. اگر تجربه خوندن کتابایی که بین گذشته و آینده در رفت و آمدن رو ندارید بهتره اول یه کتاب این سبکی دیگه بخونین بعد اینو شروع کنید تا لذت این کتاب به جونتون بشینه. کتاب تردیدهای ما برای پیداکردن علایق و مسیر زندگی رو به تصویر میکشه و سعی میکنه سختیها و البته لذت از نو شروع کردن رو بیان کنه
کتاب خوبی بود اما عالی نبود یکی از ایراداتش این بود که زیاد بین زمان در گردش بودی و تا میومدی بفهمی که داره چه زمانی رو میگه شخصیت و زمان عوض میشد و اینکه اصلا تکلیف خانوم باودن در آخر چه شد آخر داستان چه شد و اینکه داشتند در مورد اون آسایشگاه روانی که غیر مجاز بود تحقیق میکردند اون چی شد و داستان یکم آدم رو سردرگم میکرد
بسیار خوب از آن کتابهایی که پس از آغاز دیگر نمی توانی از خواندن دست بکشی، ۴ روزه خواندمش. تنها ایراد مانند دیگر کتابها، اشتباهات دستور زبانیست که حس بدی به خواننده می دهد و زیبایی زبان پارسی را می گیرد. مانند ببخشین، دیدین، رفتین و.... اگر واژگان به درستی نوشته شوند خواندن کتاب گواراتر خواهد بود. ببخشید، دیدید، رفتید، رفتند و...
بسیار عالی بود از اونجایی که عاشق خواندن کتاب هستم مسحور این کتاب شدمای کاش در کشور عزیز ما از دبستان بچه را وادار میکردن کتابی ولو کوتاه بخواند ودر کلاس کنفرانس بده ودر مورد کتاب نظر بقیه دانش آموزان پرسیده بشه شاید نسلهای آینده با دید روشن تر به زندگی سیاست اقتصاد وتمدن بشری نگاه کنند باتشکر از کتابراه
کتاب فروشی گمشده، یکی از رمانهای جذاب در ژانر ادبیات داستانی و ماجراجویی، کتاب کتابفروشی گمشده از ایوی وودز است. نشر میلکان این کتاب را با ترجمهای از ملیکا شایسته منتشر کرده است. نویسنده در کتاب فروشی گمشده، با تلفیقی از عناصر خودشناسی، علاقه به کتاب و سفر در سرزمین جدید، خواننده را به فکر فرو میبرد.