نقد، بررسی و نظرات کتاب جراح - لزلی ولف
4
24 رای
مرتبسازی: پیشفرض
Mahnaz teimoury
۱۴۰۳/۱۲/۲۰
10
این رمان داستان «جراح» درباره جراح قلب معروفی به نام آن وایلی است. او پزشک موفقی است که نامش روی بسیاری از بیلبوردهای شهر ثبت شده است و در بیمارستانی که کار میکند به عنوان معروفترین پزشک شناخته میشود. همسر او هم وکیل معروفی است و تصمیم دارد که شهردار شود. اما یکی از عملهای جراحی آن تبدیل به کابوسی سخت میشود. گذشته بار دیگر جلوی چشمان جراح قلب جوان زنده میشود و مردی که سالهای پیش میشناخت را در اتاق عمل دیدار میکند. آن نیمی از عمرش مردی که روی میز اتاق عمل بیهوش دراز کشیده بود را میشناخت و از او متنفر بود. مرد در اتاق عمل و هنگام جراحی میمرد. در طول دوازده سالی که آن پزشک بوده هرگز بیمار خود را هنگام عمل از دست نداده است. آن نمیتواند پاسخ این پرسش را بیاید که آیا او باعث مرگ مرد شده یا مرد به دلایل پزشکی هنگام عمل مرده است. او به همه همکاران خود مشکوک است و فکر میکند که دیگران میخواهند سابقه درخشان او را تخریب کنند و به او برچسب بزنند که به عمد باعث مرگ بیمار شده است. اما مسئله فقط این نیست زیرا او با مشکلات خانوادگی خود نیز درگیر است
اینکه این کتاب رو با کتابهای فریدا مک فادن مقایسه کردن به نظرم مقایسه خوبی نیست چون اصلا در اون حد و اندازه ها نبوداما خب به نوبه ی خودش چند غافلگیری داشت که میشه گفت قابل حدس نبود خیلی قوی نبود اما خب بد هم نبودمتوسط بودولی اینکه توقع یه داستان خیلی پرپیچ و خم و پر تعلیق داشته باشیم، نه تقریبا از اوایل داستان ماجرا معلوم بوداما خب انگیزه ی شخصیت منفی داستان برای کارهاش قابل پیش بینی نبود و همچنین یه غافلگیری دیگه هم داشت که نمیشه بهش اشاره کنم چون اسپویل میشه
کتاب جراح ماجرای خانم جراح معروف و زبردستیه که تا حالا هیچ شکستی در اتاق عمل نداشته. اما یک بار حین عمل مرتکب خطا میشه و بیمارش فوت میکنه. تیم تحقیقاتیای مشغول تحقیق میشن تا علت این قصور پزشکی رو متوجه بشن و اینجاست که رمز و رازها خودشون رو نشون میدن.
در کل داستان رو دوست داشتم و باهاش ارتباط گرفتم، هرچند در بعضی از قسمتها به نظرم واکنش شخصیت اول (جراح) به دور از منطق و واقعیت بود. برای من تجربه جالبی بود خوندنش و به بقیه هم پیشنهاد میدمش
در کل داستان رو دوست داشتم و باهاش ارتباط گرفتم، هرچند در بعضی از قسمتها به نظرم واکنش شخصیت اول (جراح) به دور از منطق و واقعیت بود. برای من تجربه جالبی بود خوندنش و به بقیه هم پیشنهاد میدمش
برای اولین بار بیماری زیر دست جراح معروف قلب میمیرد که جراح آنرا میشناسد واز او نفرت دارد، آیا او از قصد بیمار را کشته است، یک داستان جنایی است اما کمی از شیوه معمول متفاوت است، راوی که جراح است درگیری ذهنی پیدا میکندوزندگیش مختل میشود واین همزمان با تبلیغات همسرش برای شهردار شدن است واین دومسئله بهم گره میخورد،. چرا ازبیمارش متنفر بود؟ داستان خوبی بود که هم معما داشت وهم غافلگیری، ترجمه خوبی داشت.
آدمهای خوب اشتباه میکنند؟ آدمهای خوب هم یه نیمه تاریک دارن؟ اصلا حقشون هست همچین جایگاهی داشته باشن؟ آدمهای خوب هم دنبال انتقام هستن؟ این کتاب خیلی حرفی برای گفتن نداشت تعلیق خاص و پیچیدهای نداشت و تقریبا همون فصلهای اول جواب معما پیدا شد ولی باز هم تا آخر کتاب همراه هستی و پیگیر اتفاقات هستی تا ببینی بالاخره چی باعث اینهمه نفرت و انتقام شده بعضی وقتها جواب درست جلو چشم هست و خوب نمیبینیم
در کل داستان جذاب و خوبی داشت و همراه با شروع پر قدرت بود که با گذشت زمان خواننده به یک سری رازها این خانواده پی میبرد ولی بنظرم از اواسط داستان اون قلم قوی رو نداشت در حالی که نویسنده میتونست خیلی بهتر داستان رو گسترش بده و به پایان برسونه.
اما به کسایی که این ژانر رو دوست دارن، پیشنهاد میکنم بخونن.
اما به کسایی که این ژانر رو دوست دارن، پیشنهاد میکنم بخونن.