نقد، بررسی و نظرات کتاب ده فرزند هرگز نداشته خانم مینگ - اریک امانوئل اشمیت
4.2
135 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستانی عمیق و احساسی است که به بررسی موضوعات خانواده، عشق و هویت می پردازد. این کتاب روایتگر زندگی زنی به نام "مادام میگ" است که در طول زندگی اش هیچ گاه فرزندی نداشته است. او با استفاده از تخیل و داستان سرایی، ده فرزند خیالی را خلق می کند و هر یک از آن ها را با ویژگی ها و سرنوشت های خاص خود معرفی می کنددر این کتاب اشمیت از زنی چینی سخن می گوید که ده فرزند دارد. بدیهی است که داشتن این تعداد فرزند سال هاست که در چین ممنوع است. خواننده در تعلیق و تردید سر در گم است و بیشتر می پندارد این ها همه توهمات خانم مینگ است، ولی در انتها همه ده فرزند جان می گیرند و کنار مادر می ایستند. انون تک فرزندی کشور چین، نگاه حسرت بار مردم این کشور و آشنایی با خرد و حکمت چین باستان می برد. در این سفر تاجری فرانسوی که راوی داستان است، با یک نگهبان توالت در هتلی چینی دیدار می کند و باب صحبت از فرزندان میان ایشان باز می شود. مرد که تاجری است خوش گذران و فراری از زن و تعهد، پای صحبت های خردمندانۀ خانم مینگ و آشنایی با کنفسیوس به سمت بلوغ عاطفی گام برمی دارد. این کتاب حاوی جملات جذاب و قصار هم بوده و لحظاتی انسان را از روزمرگی جدا نموده و به کندوکاو در مسائل عمیق زندگی خود وامی دارد
به نظرم دنیای باورنکردنی و حیرتانگیز خانم مینگ رازهایی نهفته در دل دارد که با چین قدیم و چین امروز پیوندهایی عمیق خورده است؛ کشوری که افکار مردمانش عقلانیت بیزمان کنفسیوس را منعکس میکند، راوی غربی ماجرا را که محصولی از عقلانیت زمانمند دنیای مدرن است به حیرت وا داشته و سرانجام زوایای ناپیدایی از زندگی را در برابر دیدگانش قرار میدهد
در واقع قصه از آن جا آغاز میشود که تاجری فرانسوی در هتل بزرگ یونهای واقع در ساحل شرقی چین با خانم مینگ ملاقات میکند و پای قصههایی طنزآمیز، شاعرانه، پر از احساس و ظرافت او مینشیند. خانم مینگ فارغ از دنیای امروزی چینی که به بخشی از دنیای صنعتی مدرن بدل شده، قصههایی حیرتانگیز در برابر خواننده و راوی ماجرا قرار میدهد.
او قدرتی عجیب در سر هم کردن قصههایی درباره هر یک از 10 بچهاش دارد که در نگاه اول کسی نمیتواند آنها را دروغین تلقی کند. با این حال گاهی قصههایی تعریف میکند که خواننده را بدون توجه به واقعی یا غیرواقعی بودن آن در پرداخت شاعرانه و ظریفشان مبهوت میسازد
در نهایت این کتاب ارزش خواندن را دارد و میتوان از تمام صفحات آن لذت برد
در واقع قصه از آن جا آغاز میشود که تاجری فرانسوی در هتل بزرگ یونهای واقع در ساحل شرقی چین با خانم مینگ ملاقات میکند و پای قصههایی طنزآمیز، شاعرانه، پر از احساس و ظرافت او مینشیند. خانم مینگ فارغ از دنیای امروزی چینی که به بخشی از دنیای صنعتی مدرن بدل شده، قصههایی حیرتانگیز در برابر خواننده و راوی ماجرا قرار میدهد.
او قدرتی عجیب در سر هم کردن قصههایی درباره هر یک از 10 بچهاش دارد که در نگاه اول کسی نمیتواند آنها را دروغین تلقی کند. با این حال گاهی قصههایی تعریف میکند که خواننده را بدون توجه به واقعی یا غیرواقعی بودن آن در پرداخت شاعرانه و ظریفشان مبهوت میسازد
در نهایت این کتاب ارزش خواندن را دارد و میتوان از تمام صفحات آن لذت برد
داستان بیشتر آموزشی بود، پر از جملات قصار که گاهی فهمیدنش سخت میشد. در ستایش زندگی و خانواده و البته فرزند حتی اگر توهم و تخیل باشد. به نظرم شخصیت هر کدام از فرزندانی که شرح داده شد، توصیف شخصیت قشری از جامعه هست و اینکه چگونه می توان به خصوصیت رو به تعادل رساند، چیزی که نویسنده روش تاکید دارد تعادل هست. نویسنده بخشی از فرنگ و حتی تاریخ چین رو در داستان آورده و نحوه استثمار دولت چین از مردمش رو بیان کرده. به نظرم نویسنده با هوشمندی در قالب یه داستان نسبتا کوتاه، اهداف مختلفی رو دنبال کرده است از جمله شناساندن فیلسوف چینی، فرهنگ، انتقاد از حکومت کمونیستی و اهمیت خانواده و غیرو. در کل کتابی هست که آدم رو به فکر وادار میکندترجمه جاهایی روان نیست اما در کل خوب هست. و در کل داستان رو به افرادی که اهل تفکر هستند پیشنهاد میکنم
کتاب ده فرزند هرگز نداشته خانم مینگ نوشتهی اریک امانوئل اشمیت یه داستان خیلی جذاب و دل نشینه که توش یه تاجر فرانسوی توی یه هتل توی چین با خانم مینگ، که مسئول نظافت هتله، آشنا میشه. این خانم با لحن خیلی گرم و صمیمی از ده تا بچهاش صحبت میکنه، هرکدوم با داستان و شخصیت خاص خودشون اما ماجرا اینجاست که کم کم به نظر میاد این ده تا بچه ممکنه واقعی نباشن و شاید فقط ساختهی ذهن و تخیل خودش باشن! همین نکته باعث میشه داستان یه حس جادویی و فلسفی پیدا کنه. کتاب دربارهی مفاهیمی مثل عشق مادری، ارزش خانواده، و معنای زندگی حرف میزنه، اما خیلی ساده و دلنشین. انگار نشستی پای صحبت یه آدم باتجربه و حکیم که با قصه هاش بهت چیزای عمیقی یاد میده. خلاصه، یه کتابیه که هم دلت رو گرم میکنه، هم ذهنت رو به فکر وامی داره!
رمان خیلی زیبایی هست دربارهی زنی به نام خانم مینگ که انگار دنیایی از تجربه و خرد است، اما در جایی از این دنیاست که کسی فکرش را نمیکند: دستشویی عمومی. این زن با مردی همکلام میشود و از فرزندان خیالیاش صحبت میکند. مشخص نمیشود آیا خود او میداند که این بچهها خیالی هستند یا گویی این خیالات را باور کرده... انگار که بداند اما چون دلش میخواهد واقعیت داشته باشد، به آن فکر نمیکند. جملات کوتاه و پربار او بر مرد تاثیر عمیقی میگذارد و فرزندان خیالیاش بیشتر... به طوری که به فکر تشکیل خانواده میفتد و زندگیش تغییر میکند. درباره فرهنگ چینیها و ارزش نهادن به سخنان بزرگان و اساتید کهنشان و زنده نگه داشتن دانش و فلسفهی زندگی هم در کتاب صحبت شده که به نظر من خیلی ارزشمند است. توصیه میکنم حتما مطالعه کنید.
اریک امانوئل اشمیت، نویسنده کتاب ده فرزند هرگز نداشته خانم مینگ، گویی ذهن خیال پرداز خودش را به نگارش درآورده است. روح رویاپردازی در کتاب ده فرزند هرگز نداشته خانم مینگ، خواننده را سوار موج تصویرپردازی می کند که ممکن است برای هر خواننده ای آشنا باشد و با آن همذات پنداری کند. کتاب به سبک و سیاق ادبیات شرق دور نوشته شده است و سادگی دارد اما دقت می خواهد. نه می توان گفت پیچیده و مبهم است نه می توان گفت آسان و روان نوشته شده است. کوتاهی این نوول خواندن آن را راحت تر کرده است. نویسنده در قسمت های مختلف داستانش گویی خودش ابتدا فکر کرده است و آن را در داده های ذهنی خودش پردازش کرده است تا مساله ای نداشته باشد و سپس آن را به مخاطب انتقال داده است.
داستانی عمیق و احساسی است که به بررسی موضوعات خانواده، عشق و هویت میپردازد. این کتاب روایتگر زندگی زنی به نام "مادام میگ" است که در طول زندگیاش هیچگاه فرزندی نداشته است. او با استفاده از تخیل و داستانسرایی، ده فرزند خیالی را خلق میکند و هر یک از آنها را با ویژگیها و سرنوشتهای خاص خود معرفی میکند. این اثر به نوعی بازتابدهنده آرزوها، ناامیدیها و چالشهای مادام میگ در زندگی است. او از طریق این شخصیتهای خیالی، احساسات عمیق خود را بیان کرده و به جستجوی معنا در زندگیاش میپردازد. کتاب همچنین به مسائلی چون تنهایی، عشق مادرانه و تأثیرات اجتماعی بر روی فرد پرداخته و خواننده را به تفکر درباره ارزشهای انسانی دعوت میکند.
اینقدر جالب بود این کتاب خواندنش که ماهیت ودلیل اصلی کتاب که نام آن هم است را فراموش وبه دنبال حقیقتی بودم که پاسخ رانام داستان داده بود. خودداستان که بیانگر زندگی نه فقط یک نفر بلکه معرف شهری بامردم شهردرکشورچین بوده و قسمت اصلی داستان را برایتان به تصویر می کشدازمحیط جهان وشهرخارج وبه زیرزمین هتل بروید، قسمت سرویس بهداشتی و قسمت سرویس را بخوبی برایتان تفسیر می کند، شاید بگید مگرتفسیرداره یا زیبایی! اماآنچه درکتاب بخوانید زیباو اشاره به نکته های جالبی برای نگهبان و خدمات دهنده آن ومراجعه کنندگان است. مثل بیش ازیک بچه دارچین ممنوع وببینیدیکی ده بچه دارد. رمان قشنگی. است و حیف که بخواهیم بگیم وبایدبخوانید.
سلام و درود، داستان در باره خانم مینگ است، یک بانوی چینی که با داستان سرایی در باره ده فرزند (یک دختر داشته و ۹ فرزند نداشته یا ده فرزند نداشته نشمردم واقعا!!!) یک عمر مردم را سر کار گذاشت و اینقدر این نقش را خوب بازی کرد که هم خودش باور کرد هم مردم هموطنش که میدانستند با توجه به قانون سفت و سخت تک فرزندی در چین این مسئله غیرممکن است و هم مردم غیر هموطنش، شغل جالبی هم داشت، ناظر سرویس بهداشتی مردانه، جایی که همه همطراز و برادر هستند نه بیشتر، که با جملهای در ابتدای داستان همخوانی دارد: مردم همه برادر متولد میشوند ولی به اقتضای طبیعتشان از هم متمایز میشوند. در کل خیلی داستان جذابی نبود، بدرود
داستان های اریک امانوئل اشمیت همانند یک جعبه جادو هستند. تا آخرین کلمه ی داستان، جادو و بهت وجود دارد. مفاهیم عالی را در ساده ترین کلمات بیان می کند. ساده، روان و بدون پیچیدگی. اما این داستان های به ظاهر ساده با ما می مانند، و در بزنگاه های تصمیم هایمان خودشان را نشان می دهند و البته کمکمان می کنیم که بیش تر انسان باشیم. این داستان نیز همانند سایر آثار او، بسیار ساده و بسیار خردمندانه بود. ممنون
"ده فرزند هرگز نداشته خانم مینگ" داستانی جذاب و انسانی درباره زنی است که ادعا می کند ده فرزند دارد. اریک امانوئل اشمیت با نثری روان و دلنشین، شخصیت خانم مینگ را به زندگی می آورد و با حکایاتش، خواننده را به عمق احساسات و افکار او می برد. این کتاب پر از پیام های عمیق و فلسفی است که تو را به فکر فرو می برد. اگر به دنبال داستانی کوتاه و تاثیرگذار هستید، این کتاب را از دست ندهید.
اگه به دنبال یک داستان جذاب و دور از هیاهو و پر از آرامش و عشق و علاقه هستید شدیدا این کتاب رو بهتون پیشنهاد میکنم، داستان کتاب روایت بسیار زیبایی از زندگی حال و گذشتهی خانم مینگ دارد که توسط شخصیت اصلی داستان که مردی جوان و مجرد است دنبال میشود، به جاهای زیبا و عمیق میرسد و درجایی عمیق تمام میشود.
خیلی لذت بردم. من یه سفر یک هفته ای به چین کرده ام و خیلی از مردمش خوشم اومد، آدمهای سخت کوش، قانع و مرتب منظم، با یه زندگی جمع و جور و حتی سطح پایین (که مربوط به تسلط نظام کمونیستی روی کشورشونه) ولی همین چینی ها توی کشورهای دیگه خیلی پولدار و پولسازند، مثلا توی اندونزی اکثر پولدارها اصالت چینی داشتند.
داستان خیلی سطحی و کم بود اما در عین حال مشتاق خواندن بودم و دلم میخواست بدونم ادامه چی میشه. یه داستان از زبان یه زن ساده برای یک فرد با مشغله جذاب شده و اون فرد دنبال اینه که داستان خیالی هست یا واقعیت و پایان عجیب و خوب داستان زن برای اون مرد باعث تحول در زندگیش میشه. کتاب خوبی بود👍
در واقع قصه از آن جا آغاز میشود که تاجری فرانسوی در هتل بزرگ یونهای واقع در ساحل شرقی چین با خانم مینگ ملاقات میکند و پای قصههایی طنزآمیز، شاعرانه، پر از احساس و ظرافت او مینشیند. خانم مینگ فارغ از دنیای امروزی چینی که به بخشی از دنیای صنعتی مدرن بدل شده، قصههایی حیرتانگیز در برابر خواننده و راوی ماجرا قرار میدهد.
او قدرتی عجیب در سر هم کردن قصههایی درباره هر یک از 10 بچهاش دارد که در نگاه اول کسی نمیتواند آنها را دروغین تلقی کند. با این حال گاهی قصههایی تعریف میکند که خواننده را بدون توجه به واقعی یا غیرواقعی بودن آن در پرداخت شاعرانه و ظریفشان مبهوت میسازد
در نهایت این کتاب ارزش خواندن را دارد و میتوان از تمام صفحات آن لذت برد