نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی بیگانه - آلبر کامو
مرتبسازی: پیشفرض
نازلی خیراندیش
۱۴۰۳/۰۹/۰۲
00
از همه این تفسیر ها گذشته.. اصلا دلم نمیخواهد مرسو را قضاوت کنم. بیگانه زخمی عمیق بر جان خواننده بر جای می گذارد. 《مُرسو》قهرمان رمان، در میان دیگر انسان ها گیر افتاده است. او در مقام انسانی پوچ، بی آنکه از تصمیمات خود دست بشوید، بی آنکه فردا یا امیدی داشته باشد، درگیر زندگی است. زیرا او با وجودی که "محکوم به مرگ" شده است، دست به خودکشی نمی زند. از طرفی، او در مقام یک محکوم، مرگ را هوس بازانه دنبال می کند. "پوچی" این اجازه را به او می دهد که مرگ را همچون زندگی به سخره بگیرد. گویی او ناظرِ خاموشِ جهانی است که با کینه وخشم به او می نگرند. سکوت او در برابر جهانی که محاصره اش کرده است، ریشخندآمیز است. 《مُرسو》و《بیگانه هایی》همچون او، قاتلانِ بی گناه این جهان هستند.
بیگانه، داستان مرد جوانیست که تمامی نیازهای طبیعی مانند گرسنگی، کلافگی از نور و شلوغی و گرما، خوابآلودگی و خستگی را به نیازهای انسانی، احساسی، عاطفی، دلتنگی و مانند آن ترجیح میدهد. او از مرگ مادرش متاسف نیست و از عشق نیز بیگانه است و در هالهای از بیتفاوتی و کمحرفی روزگار میگذراند و در نهایت این سبک زندگی برایش دردسر میشود... بیگانه داستان مردیست که اصلا دوستداشتنی نیست اما میتوان نکبت آنگونه بودن را تا حتی درک کرد
خوانش داستان و راوی تاثیر بسیار زیادی دارد. درباره خود اثر، من کتاب رو دوست داشتم. در کتاب لحظه های بسیاری هست که هر کدام ما در خود تجربه کرده ایم ولی در دیگری زشت انگاشته ایم. در نگاه اول برای برخی، اثار آلبر کامو کسل کننده و تلخ و بی سر و ته و حوصله سر بر هستند و من فکر میکنم با شناخت زندگی او و شرایط و دورانی که در آن میزیسته است که اثار او معنا پیدا میکنند.
کتاب بیگانه، به نظرم کتابی بود که همه درکش میکنیم، چرا که گاهی همه احساسات آشفتگی از سر و صدا، از آفتاب و... را تجربه کرده ایمو گاهی هم نسبت به همه چیز بی تفاوت میشویم... و میگوییم هر چه پیش آید خوش آیدالبته گاهی هم خدای احساس میشویم در کل کتاب جالبی بودامیدوارم از شنیدنش لذت ببریدممنون از کتابراه عزیز