نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی گربه در باران - ارنست همینگوی
3.9
86 رای
مرتبسازی: پیشفرض
فرییا جمالی
۱۴۰۲/۰۵/۰۴
20
بسیار اتفاق میافتد که کم توجهیهای کوچک و خیلی ناچیز بین زن و مرد زمینهای بزرگ میشود برای سردی دلزدگی و فاصلههای بسیار فراوان بین زن و شوهر. زن و مردی آمریکایی که برای مسافرت به یک هتل در ایتالیا مسکن میکنند و مرد حتی در سفر هم دست از خواندن نمیکشد و به خود راه نمیدهد که کمی به همسرش توجه کند. و زن که دلش توجه و دوست داشتن و ابراز علاقه میخواهد به کارهای کوچکی که از طرف صاحب هتل برای او انجام میشود و شاید اصلا صاحب هتل منظوری ندارد و فقط برای جلب رضایت مشتری و اینکه در بار دیگر بازهم آن جا را برای اقامت انتخاب کنند انجام میدهد در زن که تشنهی توجه و احترام است باعث توهم و دلخوشی پوچی میشود. وای کاش که هیچوقت اجازه نمیدادیم که غریبهای وارد کانون گرم و محبت بین زن و شوهر شود و سدی بین آنها ایجاد کند. ولی افسوس که خیلی پیش میآید و با کوچکترین تلنگری عشق مقدس بین زن و شوهر محو و متلاشی میشود و تمامی اینها به علت بی ت جایهای ناچیزی است که روی هم جمع میشود و دریایی طوفانی و ویرانگر میسازد.
نمیدونم چرا حس کردم واقعا نباید قضاوت کرد اونم با یه کتاب ده دیقه ای. من یه روزی که باران شدید میاومد پدرم رو از دست دادم و بعد از اون هر وقت که بارون شدید میاد من بی جهت بهانه گیر میشم و دست خودم نیست حس کردم که اون خانوم هم در روز بارانی دلش گرفته وگربه رو بهونه کرده ودر مورد آقا باید بگم گاهی که دارم کتاب میخونم وبه جای حساس کتاب که برسه شوهرم هی منو صدا کنه که فلانچی کجاست؟ غذا چی داریم؟ کیک درست میکنی؟ منم ممکنه بگم بزار کتابم رو بخونم دیگه ودر مورد مدیر هتل باید بگم خوب اون آقا به خاطر تبلیغ هتل خودش گربه رو پیدا کرد وبه اون خانوم داد که باز هم اگه به اون شهر سفر کردن همون هتل رو برای اقامت انتخاب کنن با احترام به همهی نظرها این نظر منه واصلا هم ارتباطی نداره به خاطر این مسائل محبت رو جای دیگر پیداکنیم وبگیم آقا به فکر خانومش نبود وپس خانوم کمبود محبت داره بره سراغ مرد هتل دار. اینطور باشه که همه باید به هم خیانت کنن که..... پیروز وسربلند ودر آرامش باشید
همینگوی با سبک نوشتاری خاص خود، که به "سبک یخی" معروف است، از جملات کوتاه و ساده برای بیان احساسات پیچیده استفاده می کند. این سبک به داستان عمق می بخشد و خواننده را به تفکر وادار می کند تا معناهای پنهان را کشف کند. در "گربه در باران"، همینگوی با کمترین کلمات، دنیایی از احساسات را به تصویر می کشد. یکی از نقاط قوت داستان، توانایی همینگوی در ایجاد فضاسازی است. او با توصیف های مختصر اما دقیق، حس و حال محیط و شخصیت ها را به خواننده منتقل می کند. احساس تنهایی و نیاز به محبت زن در داستان به خوبی به تصویر کشیده شده و خواننده می تواند با او هم ذات پنداری کند. اما داستان ممکن است برای برخی خوانندگان کمی سرد و مبهم به نظر برسد. همینگوی به جای توضیح مستقیم، بیشتر از نشانه ها و اشاره ها برای بیان احساسات استفاده می کند، که ممکن است برای کسانی که به سبک های روایت مستقیم تر عادت دارند، کمی چالش برانگیز باشد.
نقد کتاب: کتابی با موضوع مهم و چالشی کتاب بسیار کامل و جامعی بود من کتاب های ایرانی رو در حوضه موفقیت و روانشناسی زیاد قبول نداشتم اما این کتاب دیدگاه ام رو عوض کرد! ابن کتاب تونست تغییر های خوبی رو ایجاد کنه چون ک مطالب کاربردی و راهبردی زیاد و با کیفیتی داشت کتاب به خوبی مطالبش رو گام به گام ارائه میکرد و در ابتدا سعی می کرد که موضوعاتی که قراره در ادامه کتاب با آن آشنا شیم رو توضیح مختصری بده. کتاب برای افرادی که قدرت های خودشون رو دست کم میگیرن و اعتماد به نفس پایینی دارند مناسب است. نقاط قوت+ نگارش و قلم گیرای نویسنده+ گسترش قابل فهم مطالب + گویندگی عالی + قیمت مناسب نقاط ضعف_ اضافه گویی (گاها کمی بود) _ صمیمیت کم با خواننده (محتوا زیاد گرم نبود و احساس جزوه خواندن میکردی) در کنار این کتاب کتاب چیرگی رو پیشنهاد میدم که به شدت محتوای خوبی داره اما شاید یکم صفحاتش زیاد باشه براتون در نهایت از پرسنل کتابراه تشکر میکنم ممنون
یه تکه از روزمرگی به روایت این بار، ارنست همینگوی.
سوژهای که بارها و بارها در زندگی زن و شوهرها اتقاق میافتد، وقتی برای هم نداریم و گوشی برای شنیدن نیست. این جا است که احترام و اعتماد از بین میرود و دوست داشته شدن بی ارزش میشود.
این احترام و ارزش را همینگوی در هتلدار پیر به نمایش برای شخصیت زن داستان میشود و بهانهای که احترام را از نگاه زن به خوبی موشکافی میکند.
گربه در باران، نام اثر همینگوی است اما بهانهای برای زن آمریکایی که توجه هتلدار را به خودش جلب کند.
فکر کنم دوستان کوتاهی داستان را مانعی برای قضاوت دانستند، اما احترام و اعتماد را در این داستان کوتاه، ارنست همینگوی، با بیانی ساده به خواننده یا شنونده داستان گوشزد میکند.
بازم به خودم یادآور میشوم که برای با هم بودن، در هر رابطهای باید وقت گذاشت. کم بذاری، گربه زیر باران هم میشه بهونه.
سوژهای که بارها و بارها در زندگی زن و شوهرها اتقاق میافتد، وقتی برای هم نداریم و گوشی برای شنیدن نیست. این جا است که احترام و اعتماد از بین میرود و دوست داشته شدن بی ارزش میشود.
این احترام و ارزش را همینگوی در هتلدار پیر به نمایش برای شخصیت زن داستان میشود و بهانهای که احترام را از نگاه زن به خوبی موشکافی میکند.
گربه در باران، نام اثر همینگوی است اما بهانهای برای زن آمریکایی که توجه هتلدار را به خودش جلب کند.
فکر کنم دوستان کوتاهی داستان را مانعی برای قضاوت دانستند، اما احترام و اعتماد را در این داستان کوتاه، ارنست همینگوی، با بیانی ساده به خواننده یا شنونده داستان گوشزد میکند.
بازم به خودم یادآور میشوم که برای با هم بودن، در هر رابطهای باید وقت گذاشت. کم بذاری، گربه زیر باران هم میشه بهونه.
گویندگی و ترجمه خوب بود کتاب کوتاهی بود و فقط چند نکته قابل توجه بود اون هم روابط ادما بخصوص روابط زن و شوهر مطرح بود بنظرم اینکه خانم در سفر کنار همسرش احساس تنهایی میکنه و میخواد اون خلا رو با چیزی پر کنه و همسرش حتی به حرفاش گوش نمیده و اهمیتی نداره براش ترجیح میده تنها باشه تا وقتشو با خانمش پر کنه در این حین خانم از مدیر هتل بسیار خوشش اومده چون اون حس اهمیت و مهم بودنی که از سمت همسرش نمیگیره رو از ایشون دریافت میکنه و براش بسیار ارزشمنده همینطور که در اخر داستانم میبینیم که خانم رو به خواستشون میرسونه... به صورت کلی نویسنده موضوع مهمی رو در غالب داستان کوتاه آورده که بنظرم جای تامل داشت هرچند امروزه هممون با چنین چیزهایی خیلی آشناییم و برامون تازگی نداره
داستان کوتاه و قشنگی بود و صدا و اجرای گوینده خیلی خوب بود، همین طور فاصله گذاری با آهنگ بین قسمتهای داستان که به جا و زیبا بود.
داستان در مورد یه زوج هست که در عین با هم بودن تنها هستن، هر کدوم سرگرم کار خودشون، فضای داستان هم تنهایی و سکوت رو خیلی خوب منتقل میکنه. زن به دنبال تغییر و جلب توجه، و مرد غرق در کتاب و دنیای خودش.
در انتها داستان با آنچه که انتظار میرفت متفاوته و زن گربهای را که میخواست به دست میآورد، که پایان جالبی بود.
کتاب خوبی بود و دوست داشتم.
با تشکر از کتابراه
داستان در مورد یه زوج هست که در عین با هم بودن تنها هستن، هر کدوم سرگرم کار خودشون، فضای داستان هم تنهایی و سکوت رو خیلی خوب منتقل میکنه. زن به دنبال تغییر و جلب توجه، و مرد غرق در کتاب و دنیای خودش.
در انتها داستان با آنچه که انتظار میرفت متفاوته و زن گربهای را که میخواست به دست میآورد، که پایان جالبی بود.
کتاب خوبی بود و دوست داشتم.
با تشکر از کتابراه
داستانهای کوتاه، قابل قضاوت کردن نیستند، بیشتر تلنگری هستن به یه احساس، یا پدیده اجتماعی! گاها سبک زندگی و گاها روحیات اخلاقی
همینگوی که یکی از برجستهترین نویسندههای قرن معاصر بود، معمولا در داستان هاش به دنبال مطرح کردن یه مسالهی اجتماعیه، جایی که تو این داستان، به نوعی شکاف بین اعضای خونواده میتونست با یه گربه پر بشه! ولی خب حقیقت اینه که گربه مال اونا نبود و اول و اخر از چنگشون در میومد.
به طور کلی داستان کوتاه خوبی بود و ارزش شنیدن داشت
ممنون از کتابراه
همینگوی که یکی از برجستهترین نویسندههای قرن معاصر بود، معمولا در داستان هاش به دنبال مطرح کردن یه مسالهی اجتماعیه، جایی که تو این داستان، به نوعی شکاف بین اعضای خونواده میتونست با یه گربه پر بشه! ولی خب حقیقت اینه که گربه مال اونا نبود و اول و اخر از چنگشون در میومد.
به طور کلی داستان کوتاه خوبی بود و ارزش شنیدن داشت
ممنون از کتابراه
منم با نظر بعضی از دوستان موافقم از نظر من زن با بی توجهی همسر مواجه شده و میخواد یجوری اونو متوجه خودش کنه و ظاهرا دنیای زن و شوهر با هم متفاوته کارهایی که حوصله زن سر میبره مثل مطالعه اونم تو سفر برای همسرش لذت بخشه و پیشنهاد میکنه که اونمی چیزی بخونه قطعا این اتفاقا تو دنیای زن و شوهرا زیاد پیش میاد که میتونی مقطعی یا دائمی باشه این داستان هم همین موضوع مطرح میکنه
با تشکر از کتابراه
با تشکر از کتابراه
واقعا نمیشه شخصیتهای داستان کوتاه رو قضاوت کرد، ولی بنظر من همسر مرد آمریکایی خواستن گربه را بهانه کرده بود ولی در دلش تمنای صاحب هتل را داشت شاید بی توجهیه شوهرش باعث شده بودکه گرایش پیدا کنه به سمت یکنفر دیگه.
هر کسی نسبت به زندگی خودش و اتفاقاتی که براش رخ داده برداشت میکنه از یک داستان.
ختم کلام اینکه این داستان کوتاه ارزش شنیدن رو داشت
هر کسی نسبت به زندگی خودش و اتفاقاتی که براش رخ داده برداشت میکنه از یک داستان.
ختم کلام اینکه این داستان کوتاه ارزش شنیدن رو داشت