یه تکه از روزمرگی به روایت این بار، ارنست همینگوی.
سوژهای که بارها و بارها در زندگی زن و شوهرها اتقاق میافتد، وقتی برای هم نداریم و گوشی برای شنیدن نیست. این جا است که احترام و اعتماد از بین میرود و دوست داشته شدن بی ارزش میشود.
این احترام و ارزش را همینگوی در هتلدار پیر به نمایش برای شخصیت زن داستان میشود و بهانهای که احترام را از نگاه زن به خوبی موشکافی میکند.
گربه در باران، نام اثر همینگوی است اما بهانهای برای زن آمریکایی که توجه هتلدار را به خودش جلب کند.
فکر کنم دوستان کوتاهی داستان را مانعی برای قضاوت دانستند، اما احترام و اعتماد را در این داستان کوتاه، ارنست همینگوی، با بیانی ساده به خواننده یا شنونده داستان گوشزد میکند.
بازم به خودم یادآور میشوم که برای با هم بودن، در هر رابطهای باید وقت گذاشت. کم بذاری، گربه زیر باران هم میشه بهونه.
سوژهای که بارها و بارها در زندگی زن و شوهرها اتقاق میافتد، وقتی برای هم نداریم و گوشی برای شنیدن نیست. این جا است که احترام و اعتماد از بین میرود و دوست داشته شدن بی ارزش میشود.
این احترام و ارزش را همینگوی در هتلدار پیر به نمایش برای شخصیت زن داستان میشود و بهانهای که احترام را از نگاه زن به خوبی موشکافی میکند.
گربه در باران، نام اثر همینگوی است اما بهانهای برای زن آمریکایی که توجه هتلدار را به خودش جلب کند.
فکر کنم دوستان کوتاهی داستان را مانعی برای قضاوت دانستند، اما احترام و اعتماد را در این داستان کوتاه، ارنست همینگوی، با بیانی ساده به خواننده یا شنونده داستان گوشزد میکند.
بازم به خودم یادآور میشوم که برای با هم بودن، در هر رابطهای باید وقت گذاشت. کم بذاری، گربه زیر باران هم میشه بهونه.