نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی بچههای قالیباف خانه - هوشنگ مرادی کرمانی
4.5
79 رای
مرتبسازی: پیشفرض
بهاره محمدی اسفه
۱۴۰۱/۰۹/۲۹
92
اگر ده و صد تا ستاره هم بود من به این اثر امتیاز می دادم هم به شاهکار جناب مرادی کرمانی و هم به گویندگی بی نقص آقای فلاح که با لهجه شیرین کرمانی داستان را قند مکرر کردند. جالب آنکه راوی در مقام سوم شخص لهجه خفیفی داشت و در دیالوگ ها لهجه ای غلیظ میافت. داستان اول: داستان با با یک سوختن آغاز و با سوختنی دیگر پایان میابد. داستان گزنده و تلخ است، روایتی عریان از بیچارگی و فلاکت و خرافه پرستی مردمی بیچیز که بابت ظلم دیگری مجبور می شوند طفل کم سال خود را به اسیری بدهند. در واقع داستان نمکو شاید مقدمه ای است بر چگونه قالیباف شدن اطفال بیگناه. داستان دوم: داستان دوم در همان قالیباف خانه شروع می شودو با مرگ زن و فرار شوهر از قالی و قالی بافی تمام می شود. در جای جای داستان درد فقر و نداری را می توان حس کرد که تسمه از گرده مردم می کشد و چه زنگی هایی که پای دار قالی به فنا نمی رود. شنیده بودم قالی باف ها عمر و زندگی خور را به تار و پود فرش گره می زنند ولی با شنیدن این داستان ها بهتر درک کردم. با سپاس از کتابراه
داستانی بسیار زیبا و تکان دهنده از زندگی مردم خطهی کرمان. مردمی که از روی ناچاری و درماندگی فرزندانشان را به قالیباف خانهها میفرستادند تا با پولش گرهی از مشکلات زندگیشان باز کنند. بچهها در قالیبافخانه با مسائل و مشکلات زیادی روبرو میشدند و مجبور به تحمل سختیها دور از خانه بودند و گاهی برای فرار از این سختیها و بازگشت به خانه با حوادث جبران ناپذیری مواجه میشدند. داستان دوم این کتاب بسیار تکاندهنده تر است و باورش برایم خیلی سخت میشود که چرا باید مردم آنقدر زندگی سختی داشتند که مجبور بودند بچههای خود را از خانه دور کنند و در قالیباف خانههای تاریک و نمور به بیگاری بفرستند و بخاطر نداشتن تغذیه درست و دوری از آفتاب با مشکلات بدنی و فیزیکی روبرو میشدند و از همان کودکی با بیماریهای مختلفی دست و پنجه نرم میکردند و..... با تشکر فراوان از آقای مرادی کرمانی بخاطر نگارش این داستان جذاب و تاثیر گذار و تشکر از آقای نادر فلاح بخاطر روایت زیبای داستان و همینطور تشکر از آقای ارجمند بخاطر موسیقی زیبا و هماهنگ با داستان و تشکر از کتابراه.
چقدر این کتاب غمناک بود و شاهکار من هنوز که هنوز در صدای جیغ و داد شخصیت کتابم من هنوز بوی قالیباف خانه رو حس میکنم من هنوز به بچگیهای از دست رفته حسرت میخورم و راستش میفهمم غم درون آدمی چه هنری خلق میکند به پدر نمکو هم حق میدهم به مادرشرحق میدهم حتی به آن ظالمهای بیچاره داستان هم حق میدهم انگار جهان در آن جا قواعد دیگری دارد استیصال رضو مگر میشود دستمایه گریه نشود در این داستان واژه ناتوانی به دقت تصویر شده است نویسنده از خاطرات دوران کودکی خود در سیرچ کرمان و روستاهای همجوار آن استفاده کرده تا این روایت تاثیرگذار را بنویسد لذا آنقدرها لازم نبوده اغراق کند اصلا به سیاهنمایی هم نیاز ندارد فقط کافی بوده غم و درد دیده شده رو به تصویر بکشد وای از صدای گوینده که اثر را ماندگار کرده خوب آن فضا رو میشناسد انگاری خودش آن جا بوده و دارد در یک شب سرد روایت میکند تمام چیزهایی که دیده و شنیده را... برای من مخاطب این شاهکار ارزش صدها بار گوش دادن را دارد راستش به لحاظ طیف سنی این کتاب مرا یاد کتاب بادبادک باز انداخت هوشنگ مرادی کرمانی استاد طنز است و ما هویت بچگی را با قصههای مجید داریم ولی به نظرم شناسنامه این نویسنده این کتاب است و هویت واقعی و دیده هایش در این کتاب به تصویر کشیده شده واقعا اگر دچار افسردگی هستید گوش ندید وقتی خیلی خوشحال هستید گوش کنید به تعادل برسید 🤣 گذشته از این موارد اربابها هنوز هستند کودکان کار هنوز هستند و این کتاب تلنگری است برای اینکه یادمان نرود در زیرزمینها چه میگذرد و برای ما یک کتاب نباشد هوشنگ مرادی کرمانی پس از مهاجرت به تهران دوره دانشکده هنرهای دراماتیک را در این شهر گذراند این دلیل هم مزید این است که هوشنگ مرادی نویسنده نیست هنرمند است
بسیار جالب، من حال خوبی ندارم، اوضاع کشورم، همراه با گوش سپردن به کتاب بچههای قالیبافخانه، ودیدن فیلم گوزنها، خودتون حدس بزنید که چه حالی دارم الان، فقط فکر میکنم که چگونه زندگی و دنیا میتونه زیبا باشه، این دنیا هیچ چیز زیبایی نداره یا اگه داره من نمیبینم، کمی انسانم آرزوست، کمی آرامش، کمی نبودن فقر وبیماری، کمی شادی در چهره مردم، بچه زباله گردی که آرزوش اینه سطلهای زباله کوتاه تر باشه تا راحت بتونه توشون سرک بکشه، فکر کنم دارم حال شمارو هم میگیرم دیگه بسه، کوتاه کنم، دوستون دارم و آرزوی سلامتی ودلی شاد برای تمامی انسانهای جهان. چی میشه دنیا؟ الان که اینطوریه همدیگرو سلاخی میکنن وای به روزی که جهان آنچه من میخواهم بشه!!!!!!!!
داستان بسیار قشنگی بود و البته بی نهایت غم انگیز و تلخ!
مردم بیچارهی ما همیشه درحال سختی کشیدن…
اما با خوندن این کتاب آدم متوجه میشه که چقدر واژهی «آزادگی» با ارزش و پر مفهومه!
ای کاش همهی ما این مفهوم رو درک میکردیم و بجای زندگی همراه درد و تحمل هزاران زور و ناملایمتی، و البته زنده ماندن به هرقیمتی، با آزادگی و خوش نامی از دنیا دست میکشیدیم!
این کتاب بنظرم داشت خیلی غیرمستقیم یادمون میداد که اگر آزاده باشیم و شرافت مند و هیچوقت جلوی هیچکسی غیر از خدا سر خم نکنیم، و به هر ظلمی اجازهی ماندگاری ندیم، قطعا زندگی هم برامون لذت بخش تر و پرمعنا تر خواهد بود.
مردم بیچارهی ما همیشه درحال سختی کشیدن…
اما با خوندن این کتاب آدم متوجه میشه که چقدر واژهی «آزادگی» با ارزش و پر مفهومه!
ای کاش همهی ما این مفهوم رو درک میکردیم و بجای زندگی همراه درد و تحمل هزاران زور و ناملایمتی، و البته زنده ماندن به هرقیمتی، با آزادگی و خوش نامی از دنیا دست میکشیدیم!
این کتاب بنظرم داشت خیلی غیرمستقیم یادمون میداد که اگر آزاده باشیم و شرافت مند و هیچوقت جلوی هیچکسی غیر از خدا سر خم نکنیم، و به هر ظلمی اجازهی ماندگاری ندیم، قطعا زندگی هم برامون لذت بخش تر و پرمعنا تر خواهد بود.
با سلام و خسته نباشید خدمت تیم قوی کتابراه. با گوش دادن به این کتاب بسیار زیبا و صدای خوش الحان گویندهی عزیز، زیباییها و سادگیهای زندگی بی ریای بچههای کرمان رو کاملا میشه تصور کرد یجورایی با این داستان انگار تو خود کرمان زندگی کردم زندگیها ساده و بی ریا و بسیار زیبا بود توی این داستان شیوا و دوست داشتنی... در کل یکی از لذت بخشترین و گیراترین و آرامش بخشترین کتابهای صوتی بود که تا حالا گوش کردم، حتمااااا توصیه میکنم گوش کنید اونم با جون و دل اونم نه یکبار بلکه چندین بار. بازم تشکر فراوان از کتابراه عزیز
قصههای مرادی کرمانی رو مثل منی که روستا زاده هستم و بازندگی در ده بزرگ شدم بسیار خاطره انگیز هست.... البته بعدگذشت سالها دیگه ده مون بعدچهل سال تبدیل به شهر شدو شهرداری داره
خلاصه از داستانهای کرمانی بسیار لذت میبرم وبه شماهم پیشنهاد میکنم امتحان کنید
ازصداقت وسادگی سرشاراست
دراین قصهها دلم برای نمکو ریش شد!!!!
و اما اصل مطلب
فقر، اعتیاد، جهل، ونادانی...
روستاهای جنوب شرقی پراز درد، فقر وبیچاره گی
مسئول این همه فقر، وگرسنگی وبخت بد
کیست،
خدایا مشکلات کشورمان را راه گشا باش، ووو...
خلاصه از داستانهای کرمانی بسیار لذت میبرم وبه شماهم پیشنهاد میکنم امتحان کنید
ازصداقت وسادگی سرشاراست
دراین قصهها دلم برای نمکو ریش شد!!!!
و اما اصل مطلب
فقر، اعتیاد، جهل، ونادانی...
روستاهای جنوب شرقی پراز درد، فقر وبیچاره گی
مسئول این همه فقر، وگرسنگی وبخت بد
کیست،
خدایا مشکلات کشورمان را راه گشا باش، ووو...
نویسنده بزرگ هوشنگ مرادی کرمانی خیلی زیبا و رسا فقر، تنگدستی، خرافات و زندگی سخت قالیبافها را به قلم کشیده، بارها مادرم از بافتن قالی توسط دختر بچهها گفته بود و حتی خودش هم از کودکی قالیبافی را آموخته، ولی تصور اینکه در کارگاهها چطوری دخترها مجبور بودند قالی ببافند تا خرج زندگی خود را بدهند دور از تصورم بود. آن جا که خرافات از جهل و بیسوادی مردم ۵۰ سال پیش بود و متاسفانه هنوزم آثار خرافات وجود داره خیلی غم انگیز هستش. به نویسندگی و گویندگی متن نمره ۱۰۰هم کمه، فوق العاده هستش
کتابی با نهایت دقت و ظرافت توسط استاد مراد کرمانی بسیار کارپردازانه و موشکافانه سالهای تسلط ظلم و ظالم و کار کشیدن از گرده کودکانی که به جای بچگی کردن در دخمههای تاریک و نمور قالیباف خانهها به بیگاری کشیده شدهاند را به رشته تحریر در آوردهاند. و بسیار شیوا و زیبا با لهجه دلنشین و جذاب کرمانی توسط هنرمند ارزشی و بزرگ کشورمان استاد فلاح بیان شده است. زیبایی موسیقی متن بر جذابیت آن افزوده و دلنشینی و شیوایی قصه را صد چندان کرده است. از تمامی عزیزان فوق الذکر و دست اندرکاران کتابراه بسیار سپاسگزارم.
زیبا ولی سیاه بود.
انقدر که خوانش زیبا و هم لهجه کتاب گیرا و نثر وقلم با احساس جناب مرادی و تصویر کامل و کافی که برای همراه شدن باقصه، توصیف میشه، ساده و راحت قلبتون پر از درد میکنه.
اصلا برای دل نازکها مناسب نیست ولی چقدر این داستانها لازمه. دیگه هیچ وقت نمیتونم از فرشهای دست بافت بدون فکر کردن به این چند داستان، رد بشم 😥😥🥺🥺
سپاس از تیم درجه یک کتابراه
انقدر که خوانش زیبا و هم لهجه کتاب گیرا و نثر وقلم با احساس جناب مرادی و تصویر کامل و کافی که برای همراه شدن باقصه، توصیف میشه، ساده و راحت قلبتون پر از درد میکنه.
اصلا برای دل نازکها مناسب نیست ولی چقدر این داستانها لازمه. دیگه هیچ وقت نمیتونم از فرشهای دست بافت بدون فکر کردن به این چند داستان، رد بشم 😥😥🥺🥺
سپاس از تیم درجه یک کتابراه
چقدر روان نوشته شده چه توصیفات واقعی انگار در کرمان در اون قالیباف خونه بودم چقدر شما هوشنگ مرادی کرمانی نازنین استادی قصهای تلخ پر از ظلم و زحمت و سادگی و ترس و تریاک برای نمکو و رضو و اسدچقدر غمگین شدم ممنون از نادر فلاح با اجرای بی نظیر چقدر لذت بردم و عاشق لهجه کرمانی شدم و گاهی خندیدم
ممنون از موسیقی گوش نواز
ممنون از موسیقی گوش نواز
همیشه دلم میخواست کتابهای جناب مرادی کرمانی، همشهری عزیزم را بخوانم و بسیار خوشحال و هیجان زدهام که با این کتاب صوتی شروع شد. نیاز به تعریف قلم ظریف و ساده استاد نیست. خوانش نادر فلاح عزیز با لهجه شیرین کرمانی، از همان ابتدای کتاب مرا تحت تاثیر ویژهای قرار داد. دستمریزاد به همه عوامل پشت صحنه این اثر.