نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی شیطان - لئو تولستوی

خطر اسپویل :
داستانی جذاب با صدایی دلنشین که نمی تونید از گوش دادن به باقی داستان منصرف بشید. کلیت داستان درباره مردی هست که دل در گرو عشق زن روستایی شوهرداری داره که فکر می کنه بعد از ازدواج اون رو فراموش می کنه. اما چند سال بعد از ازدواجش در برخوردی اتفاقی همون زن رو می بینه. جذابیت نهایی که داستان برام داشت این بود که نویسنده دو پایان برای داستان در نظر گرفته بود که بدر انتهای هم هیجان داستان رو حفظ کرده بود.

پیشتر نسخه‌ای از این کتاب رو با ترجمه آقای مهرداد ارغوانی مطالعه کرده بودم که هم ترجمه ایشون و هم ترجمه آقای سروش حبیبی بسیار درخور و خوب بود.
داستان زیبایی بود از تولستوی با ترجمه‌ای خوب و برازنده اثر، داستانی از لغزش یک مرد در زمان تجردش در برابر هواهای نفسانی و کشمکش‌های درونی و فکری این مرد بین لغزشی دوباره یا عدم انجام اون در زمان تاهل و تعهدش به همسرش.
داشتن پایانی دیگر به نظرم بر جذابیت داستان اضافه کرد.

با سلام خدمت کتابراه عزیز که کام مارو در ایام نوروز با کتاب‌های زیبا و پر بار و جالب و جذاب خودش شیرین کرد. شیطان اثری فاخر که روایت کننده جدال میان اید، ایگو و سوپرایگو است. و حکایتی قابل تامل از ناتوانی بشر برای تقابل با نیازهای زیستی و جنسی است. در این رمان به خوبی نشان داده شده است که هیجانات زیستی که به زعم برخی ریشه در دستگاه کناری و نیمکره راست دارند چگونه بخش هوشیار و نیمه چپ مغز را به بازی می‌گیرند، ممنونم

کتاب شیطان اثر تولستوی عالی بود قصد ندارم داستان را در اینجا در قالب خلاصه بیان کنم چون در نوشته‌ها خلاصه را مشاهده کردم به نظر من جالب بودن داستان غیر از خوانش زیبا و قصه جالب آن این است که ما را با عذابی که افراد به ظاهر بد سرشت انجام میدهند آشنا می‌کند و مدتی هر چند کوتاه می‌توانیم خود را به جای آن‌ها تصور کرده و میزان عذابی را که از کارهای خود می‌کشند تجسم نموده و از قضاوت این افراد دست برداریم

خیلی جالب بود. همین الان تمومش کردم. هنوز به خاطر پایانش موهای تنم سیخه. وای اصلا نمی‌تونم توصیف کنم چه حالی دارم. در طول داستان انتظار داشتم در انتها یک واقعهٔ ناراحت کننده یا حداقل مجازات گونه رخ بده ولی اصلا این پایان رو تصور نمی‌کردم.
بزارید یکم آروم بشم بعد ان شاء الله میام نظرم رو ویرایش می‌کنم و بهتر توضیح میدم که این داستان رو بشنوید یا نه.

کتاب ارزش گوش دادن رو داره و مفیده
یه رمان که بهت میگه وقتی گرفتار کارهای شیطانی شی وغرق شده باشی شاید دیگه نتونی نجات پیدا کنی
میگه که کسایی که دیگران رو دیوانه می‌دونن خودشون دیوانه تر از همه ان
کتاب میخواست بگه شاید یه موقعی یه کار شیطانی کردی ولی اون عذاب وجدان ولت نمیکنه و شاید بازم به اون کار برگردی
گوینده کتاب بالحن‌های متفاوت تمام صحنه‌ها رابا صداش به گوش ما رساند ازش ممنونیم

داستان اقرار امیزه و میخواد بگه بالاخره تو زندگی هر کسی سختی هست و باعث ایجاد مساله سرنوشت ساز میشه که ادمو با سختی روبرو میکنه و شاید سانسور درش ایجاد تغییر کرده که براحتی باعث جنایت میشه ولی کماکان ادم میشنوه که این ارتباطات نامشروع تو جامعه سنتی ایرانم وجود داره و باعث جنایت نمیشه کافی به برنامه دکتر هلاکویی گوش بدین تا متوجه بشین. بالاخره یه اثر ادبیه که بی سانسورش شاید جذابتر باشه

سلام و احترام نویسنده به خوبی یکی از قوی‌ترین و عجیب‌ترین امیال بشری را در قالب داستانی جالب و گیرا، وصف کرده است. همانا که بسیاری از انسانها، در زندان شهوت، در رنج و عذاب هستند؛ اما اصلا نمی‌دانند دلیل این همه رنجوری و تنش چیست. مولوی به زیبایی در قالب شعری اوج شادی را در دور کردن شهوت از خود بیان کرده و می‌گوید: رقص آن جا کن که خود را بشکنی پنبه را از ریش شهوت بر کنی.

داستان خوب و آموزنده‌ای بود.
اینکه آلوده شدن به گناهانی از سر هوس در دوران جوانی تا چه اندازه می‌تواند زندگی و آرامش آینده شخص را درگیر کند.
و در سمت دیگری از داستان می‌بینم که ترک گناه و روی گرداندن از ابزار گناه تا چه اندازه می‌تواند کمک کننده باشد.
هوس و وسوسه‌های شیطانی وجود دارند اما اینکه آدمی تا چه اندازه خود بخواهد که نفسش را به این دام اندازد بسیار پراهمیت تر است!

داستان جذابی هست. نظر خوانندگان دیگر رو باز تکرار نمی‌کنم که اکثرا هم نظرات خوبی داده‌اند. هم متن داستان و هم خوانش کتاب هردو عالی... و اینکه نویسنده دو پایان برای کتاب در نظر گرفته، به نظرم ابتکار جالبی هست که توجه نویسنده به ذهن خواننده رو نشان میده. و آخرین جمله کتاب که خیلی پر معناست: " دیوانه تر از همه کسانی هستند، که دیگران آثار جنونی را می‌بینند که در خود نمی‌بینند"

داستان این کتاب، در مورد جوانی است که پس از مرگ پدرش و تقسیم ارثیه، تصمیم می‌گیرد سهم برادرش را پرداخت و به اداره‌ی املاک خود بپردازد، هر چند اداره‌اش نیز به سبب بدهی‌هایی که پدرش برجا گذاشته آسان نیست در این میان داستانی با ماجرای رابطه نامشروع هم شروع می‌شود که تولستوی با بیانی شیوا به بازگو کردن مجادلات درونی این مرد بر سر ادامه دادن یا ندادن این رابطه می‌پردازد.

داستان هیجانی و جذابی داشت طوری که منتظری ببینی قسمت بعد چی میشه در عین حال که موضوع داستان در مورد وسوسه امیال جنسی هست اما میشه به این نکته هم داخل داستانه هم پی برد که خیانت بیشتر افراد به ذات خود و افکار و مدل زندگی‌اش در گذشته شخص برمیگردد و ارتباطی با اینکه کمبودی از طرف همسرش وجود داشته باشد نیست همانطور که داخل داستان هم همسر این فرد زنی کامل و مهربان و فداکار بود

اثار تولستوی رو باید خوند. احساسات واقعی انسان و تقابل و تعامل اونا با اصول اخلاقی و اجتماعی، همراهی سادگی و پیچیدگی، شفافیت و ابهام و هزار نکته‌ی دیگه کنار هم. یه جورایی منو یاد فیلمای اصغر فرهادی میندازه
علاوه بر همه‌ی اینها، سپاس و تشکر ویژه از تیم خردمند کتاب راه برای همه‌ی زحمات مثبت و زیبا و تسهیل کتابخوانی و کتاب شنوایی با کیفیت برای همه. سالم و توانا باشید تا همیشه.

من به شخصه داستان را دوست داشتم. فقط علاقمند بودم که در پایان داستان شخصیت اصلی راهی برای مبارزه پیدا کند یا رهایی یابد، که شاید نکته اخلاقی و مثبتی باشد برای خودم ولی اینطور نشد.
صدای راوی بسیار خوب بود.
ریتم ثابتی داشت و با آرامش که باعث میشد در ذهن بخوبی تصویر گرایی کرد و به عمق داستان رفت.
در کل خیلی خوب بود. گوش دادن به این کتاب را پیشنهاد میکنم.
تشکر

کتاب در مورد عشق و علاقه مردی متاهل به زنی است که در زمان تجرد با او همخوابه بوده است. بعد از ازدواج زن دوباره وارد زندگیش میشود و مرد در دو راهی بین همسر و معشوقه ناچار تصمیماتی میگیرد که در این داستان دو روایت بیان شده. تولستوی جزییات افکار و رفتار مرد را توضیح داده و اینکه هر تصمیم چطور به نتیجه متفاوت اما در عین حال یکسان از منظر روانی می انجامد.

برخلاف برخی خوانش‌ها که با تند خوانی، شنونده مجبور به پایین آوردن سرعت خوانش می‌کند، در این داستان سرعت بالای خوانش نقطه قوت بود.
این چندمین کتاب از تولستوی هست که گوش دادم، همیشه خوب بوده، قلم نویسنده با چنان قدرت و ظرافتی داستان را به نگارش در آورده که خواننده یا شنونده دیگر فقط تصویر سازی نمی‌کند، کارگردانی می‌کند، چون فیلم خودش است.

سلام
داستان زیبایی با به تصویر کشیدن وسوسه شیطان با قلم توانای آقای تولستوی. در این داستان نویسنده به نحو بسیار موثر و قابل درکی وسوسه شیطان را بیان میکند. از طرف دیگر نتیجه اقدام غیراخلاقی در یک مقطع زمانی را در مراحل بعدی زندگی به خواننده گوشزد میکند. به نوعی آثار اقدام اشتباه و نتیجه آن را میتوان نوعی به جهنم و عذاب هم تشبیه کرد.

سلام و درود. کتاب خوبی بود راجع به هوسرانی مرد مجردی که تازگی بهش ارثی رسیده و برای ارضا هوس خودش با زنی متاهل وارد رابطه میشه و بعدها دچار عذاب وجدان میشه، در نتیجه تصمیم میگیره از این رابطه خارج بشه و ازدواج کنه تا از این راه دیگه به گناه نیفته اما امان از هوا وهوس و وسوسه شیطان که باعث اتفاقات شومی میشه... ممنون از کتابراه

اگر به دنبال یک کتاب کوتاه در عین حال جذاب و گیرا میگردید که ببینید اخرش چی میشه شک نکنید این بهترین گزینه س.
گویندگی درخشان این اثر رو شنیدنی تر کرده و اضطراب رو به دل مخاطب میاره، با شخصیت‌ها همذات پنداری میکنی و از لحظه به لحظه قصه لذت میبری چون به هیچ وجه داستان رو کش نداده و تمام موضوعیت رو در آن واحد بیان کرده.
ممنون از کتابراه

کوتاه و جذاب. میتونم بگم تو این کتاب نویسنده بزرگ تالستوی با یه نثر نسبتا ساده و گیرا درباره یه جوان که حس میکنه شهوت و... نمیزاره تا اون درست و حسابی آزادی بکری داشته باشه و از طرفی دوست نداره افراط کنه و یه عیاش باشه. از اونجا که کتاب صوتی هست میتونم بگم از نظر صداگذاری و دیالوگ خوانی هم نسبتا خواننده کتاب خوب بوده.

چقدر جالب و تامل برانگیز بود👍
یاد یه قسمت از کتاب "جز از کل"افتادم که میگفت: "نیروی زندگی مثل یک سیب داغ میمونه؛ گرچه ممکن است افکار آلوده باعث شوند بعد از مرگ، تا ابد در آتش جهنم بسوزی، اما آنچه در زندگی آدم را مغزپخت میکند، ناتوانی او در عملی کردن آن افکار است. "
صدا و نوع بیان گوینده هم بینظیر بود😍

میشه گفت لب مطلب‌ مورد این هست که وقتی تن به یه گناه و اشتباه میدی ممکنه دامنت را بگیره و تو را به تباهی بکشونه. ولی یه برداشت دیگه اینه که اگر هوشمندانه مرتکب گناه بشی آب از آب تکون نمیخوره 😀 چون شخصیت اصلی وقتی توی دردسر افتاد که توی شهر خودش مرتکب گناه شد. کلا شاید برای تولستوی کار قوی‌ای نباشه

ذاتا این داستان رویکردی متفاوت نسبت به رمان‌ها و داستان‌های دیگر تولستوی دارد و محور اصلی داستان امیال درونی، علی‌الخصوص آرزوهای جنسی است که با نگاهی موشکافانه در بستر داستان جایگذاری شده و با صوت آقای آقاخانی حق مطلب به شکلی زیبا و دلنشین ادا گشته. سپاس از کتابراه که به آثار کلاسیک این گونه زیبا ارج می‌نهد.

کتاب شیطان داستان ساده‌ای داره و خیلی خوب احساسات رو بیان میکنه. متن فارسی اون فوق العاده زیبا نوشته شده و همین باعث میشه خواننده خودش رو در فضای داستان حس کنه. صدای گرم جناب حبیبی باعث میشه زمان بیشتری رو دلت بخواد صرف شنیدن این داستان بکنی. من از شنیدن این کتاب خیلی لذت بردم. ‌و اونو حتما پیشنهاد میکنم.

ترجمه خیلی خوب و روانی داشت. پایانی قریب‌الوقوع و سریع، بسته نشدن کار، فرصت ندادن به بقیه شخصیت‌ها؛ چرا به زنش و مادرش نگوید و به عمویش بگوید؟ چرا کسی جلدی آن زن را نمی‌گیرد؟ چرا به این سرعت به چنین وضعی افتاد؟ چرا سمت پزشکی یا کشیشی نرفت؟ چرا بچه‌اش هیچ جایی برای او نداشت؟ جای تفصیل و بیان بیشتری داشت این درگیری

سلام خدمت دوستان
ادبیات کتاب و سبک به خصوص تولستوی از اونایی که ممکنه هر کسی حوصلشو برای ادامه کتاب نداشته باشه، ادبیات کتاب کاملا سلیقه‌ای است و مخاطب رو جذب و دفع میکنه...
اغراق‌های زیاد و توصیف‌های بعضا به گزاف در مورد رابطه اون شخص، آدمو کلافه میکنه و مخاطب خسته میشه....
در کل تولستوی عشقه....

شیطان اثری فاخر که روایت کننده جدال میان اید، ایگو و سوپرایگو است. و حکایتی قابل تامل از ناتوانی بشر برای تقابل با نیازهای زیستی و جنسی است. در این رمان به خوبی نشان داده شده است که هیجانات زیستی که به زعم برخی ریشه در دستگاه کناری و نیمکره راست دارند چگونه بخش هوشیار و نیمه چپ مغز را به بازی می‌گیرند

صدای گوینده و خوانش ایشون خیلی خوب بود همچنین قلم نویسنده. موضوع هم مبتلا به اکثر جوامع.. اما اقرار کمی که در پایان داستان بود جذابیتش رو برام کم کرد و منی که علاقم توصیف دقیق داستان و طولانی بودن اونه زیاد جذب این کتاب نشدم ولی قطعا برای کسایی که علاقمند به داستان کوتاه هستند جالب خواهد بود

خود داستان و روایت داستان بسیار عالی و دلنشین بود. راههای متفاوت و بهتری برای مبارزه با نفس و وسوسه‌ها وجود داره و این بستگی به رشد روحی و فکری فرد و طرفیت فکری ادم داره، در این داستان شخص مورد نظر از ضعف شخصیت و سستی رنج میبرد و این در عدم کنترل غریزه خودش رو نشون داد.. پایان دلچسبی نبود ولی میتونه واقعی باشه.

سلام. راوی عالی بود. ترجمه، کلمات دلنشین و جذابی داشت اما از دقیق و درست بودنش اطلاع ندارم.
رمان آموزنده و هوشمندانه بود و خب فکر میکنم برای توضیح اولیه همونقدر که کتابراه نوشته خوبه و میتونید استفاده کنید. حرکت آخر که داستان دو پایان متفاوت رو بیان میکرد هم ایده خیلی خوبی بود. ممنون

داستایوفسکی با نوشتن این کتاب، به خوبی عواقب ساده اندیشی و توجیه کردن یک کاری که از اساس اشتباه هست رو نشون میده و به خواننده میفهمونه که کاری که به نظر زرنگی میاد یا کوچیک شمرده میشه، چطور می‌تونه فرد رو به ورطه نابودی کامل بکشونه. صدای گوینده هم عالی بود، با تشکر از زحمات بقیه دست اندرکاران...

داستان روایتگر وسوسه‌های درونی جوانی در رابطه با میل شهوانی اوست و چون خود او می‌داند که کار درستی نخواهد بود مدام خودش را سرزنش می‌کند...
از کتاب می‌توان این نکته را فهمید که رهایی از وسوسه‌های شیطانی کار سختی است و چه بهتر که مرتکب خطای اول نشویم تا زمینه خطاهای بعدی هم فراهم نشود.

عاقبت گناه خیلی خوب به تصویر کشیده بود البته برای کسایی که وجدان دارن. بسیار زیبا بود ومن به شخصه اراده محکم شخصیت داستان برای مقابله برای ارتکاب دوباره گناه رو تحسین میکنم چیزی که در خودم و ادمای در و برم نمیبینم تعریف کتاب خوبی بود و اموزنده از اونا که شاید هیچ وقت یادت نره چون تلنگریه برای وجدانت

خیییییلی عالی بود، هم داستان بسیار پر کشش و جذاب بود، هم پایان غیرمنتظره داشت! از همه مهم تر هنرنمایی راوی در اجرای نقش‌های مختلف بود.. انقدر زیبا و هنرمندانه خونده شده که در طول گوش دادن حس میکنید یه فیلم دارین میبینین.. ممنون از کتابراه بخاطر هدیه فوق‌العاده‌ای که در ایام عید بهمون داد🤍🤍

جنگ میان احساس و عقل، جنگ میان لذت و گناه، جنگ میان وجدان و بیداری، همه ماها قطعا توی این زندگیمون این شرایط رو به نحوی تجربه کردیم، چه بسا بعضی اوقات گفتم واقعیت از خود واقعیت درد اور تره، کتابی بود که در نهایت به خواننده سپرد که چه راهی رو‌توی ذهن خودش منطقی تر میدونه و‌در نهایت چه تصمیمی میگیره

کتاب در یک داستان خطی دانای کل ساده و تا حدودی با تِم پند گونه پِی گرفته می‌شود. شیطانِ تولستوی برخلاف شاهکارهایش شاید کتاب هیجان انگیز و یا خیلی قابل توصیه‌ای نباشد اما با توجه به حال و احوال آدما و شرایط گاهی خواندن همچین داستانهای ساده و کم حجمی نه تنها بد نیست، بلکه حتی گاهی لذت بخش هم هست

کتاب خوبی بود‌صدای راوی هم خوب بود ولی اخرش نا امید کننده بود بطوری که دوست نداشتم دوباره گوشش بدم ایکاش اخر کتاب مثل داستانهای صادق هدایت نبود. من معمولا کتابهایی که سرانجامشون به اینصورت ناراحت کننده است دوست ندارم. چون با وجود اون همه دعا وکمک گرفتن از خدا بازم نتیجه نگرفت. ناامید کننده بود

داستان جالبی بود. حتی با وجود اشتباه فاحش نویسنده در برملا کردن ذات داستان و خط مشی اصلی در ابتدای کتاب، همچنان کشش مناسبی داشت. در کل از این اثر انتظار کتابی هم رده‌ی مرشد و مارگاریتا یا دزیره داشتن، اشتباه هستش، باید بهش به عنوان یه داستان کوتاه و مستقل نگاه کنید

برای من خیلی جالب بود که نویسنده کتاب دو نوع پایان برای داستان در نظر گرفته بود.
ترجمه بسیار عالی و صدای گوینده هم خیلی مناسب متن بود و فراز و فرود‌های حین خواندن کتاب باعث میشد که داستان جذاب تر هم باشه.
جزو کتاب‌هایی بود که به خاطر جذابیتش خیلی سریع تموم و بسیار هم لذت بردم.

در این رمان، تولستوی شکلی خاص از طنز و صرفه‌جویی با شخصیت‌های اجتماعی را به نمایش می‌گذارد و روایت رمان را با خنده‌های طولانی و غم‌انگیز تشکیل می‌دهد. باوجود اینکه این کتاب به دلیل موضوعاتی که مطرح می‌کند ارزش ادبی زیادی دارد، اما نسبتاً سنگین است و نیاز به تمرکز و تفکر دارد.

به نظر من کتاب عالی بود
موضوع داستان که شهوت بود رو به خوبی به تصویر کشیده بود،
و کشمش بین تصمیم درست و اشتباه رو به خوبی نشان داده بود که اغلب با آن در گیر هستیم.
و آقای ایوب آقاخانی به عنوان راوی کارش رو بسیار عالی انجام داده است.
آدم از شنیدن صدای ایشون لذت میبره

از شنیدن این کتاب صوتی بسیار لذت بردم. داستان پردازی بسیار عالی بود.
راوی بسیار مسلط بود حس تمام شخصیت‌های داستان رو با لحنشون به خوبی منتقل می‌کرد.
داستان بسیار هیجان انگیز بود و تاپایان داستان نمی‌شد آخر داستان رو پیش بینی کرد.
درکل کتاب بسیار عالی و پند آموز بود.

داستان خیلی خوبی بود. بسیار مفید و زیبا. نویسنده می‌تونه به زیبایی شخصیت‌های داستان و درونیات اون رو به تصویر بکشه. در این داستان هم چنین به نظر می‌رسه که راوی بیشتر اجازه داده شخصیت، درون خودش رو نشون بده و خودش انگار خلق نکرده. یه شخصیت کاملا واقعی. گوینده هم روان و خوب خونده.

داستان آموزنده و خوبی بود نویسنده بسیار شیوا و زیبا داستان را به تحریر در آورده بود و صدای گوینده خیلی خوب بود داستان در مورد مردیست که بین وسوسه‌های جنسی و عقاید مذهبی و تعهدات خانوادگی در جدال هست و رنج میکشه و برای رهایی از این وسوسه‌ها دست به کارهایی میزند

تولستوی بی شک نویسنده قوی بوده و اثرهاش جالب اما این فریضه که انسان وقتی نتونه خودش رو کنترل کنه و بخاطرمراقبت ازهوای نفس خودش جان کس دیگه ایو بگیره یکم باورش سخته و دوم همیشه انسانهای خوب گیر آدمهای قدر نشناس میوفتند واقعیته

به نحو بسیار خوبی توانسته بود کشمکش‌های درونی یک آدم معمولی رو بیان کند عذاب وجدانی که در برابر آنچه که عقل به او فرمان میداد و مسائل نفسانی در برابر اخلاق اما شخصیت داستان در هیچ یک از روایتهای انتهای داستان راه حل مناسبی پیش نمی‌گیرد....
گویندگی عالی بود

صداوی راوی برای این داستان مناسب بود ولی داستان در حد معمولی و بیشتر موعظه گری بود و در انتها چون تمامی دیکتاتورهای بیرونی و درونی راه حل در از بین بردن ((زن)) داستان بود!!!
انتهای داستان برای من منزجر کننده بود.
پ. ن. دیدیم که خدا هم کمکی بهش نکرد!

اول که کتابو شروع کردم از موضوعش خیلی خوشم نیومد حس میکردم یه موضوع کلیشه ایه، اما تنها چیزی که خیلی به دلم نشست دعوای بین هوای نفس و عقل شخصیت داستان بود، که ممکنه بارها برای هرکسی پیش اومده باشه، اما آخر کتاب میتونست بهتر تموم بشه نه با مرگ یا شیدایی

رمان بسیار خوبی بود راوی هم خیلی خوب بیان می‌کرد بیچاره مرد قصه قبل از اینکه دیگران او را مجازات کنند خودش خود را مجازات کرد و این امر چیز درستی هست ما معمولا وجدان بیداری داریم که در برابر کوچکترین قانون شکنی در اعماق وجودمان ما را راحت نمی‌گذارد

این کتاب به خوبی نشان دهنده نفس آدمی ست
حتی اگر انسان به گناهی هم دست نزند همین‌که فکر اون گناه مدام توی قلب انسان باشد به نظر من با انجام گناه فرقی نداره
کتابهای تولستوی همگی نشان دهنده رسیدن به انسانی‌ترین جایگاه بشر است
پیشنهاد میکنم بخونید