نقد، بررسی و نظرات کتاب هنر رهایی از رنج - آدیا شانتی
4.5
463 رای
مرتبسازی: پیشفرض
M mohamadi
۱۴۰۱/۰۹/۲۲
70
«سکوتی وجود دارد که همیشه حاضر است و آن شلوغی در پس زمینه این سکوت اتفاق میافتد.» این کتاب در باره چگونه ساکت کردن ذهن و رسیدن به سکوتی که زمینه ساز رهایی از رنج است سخن میگوید. احتمالا این شعر از شاملو رو شنیده باشید با مضمونی که رنج را طلیعهی نیروانا میداند؛ «می دیدم که اگر فانوس را به آب افکنم و سیاهیِ شب را به فروبستگیِ چشمانِ خود تعبیر کنمبه بودای بی دغدغه مانندهام که درد را از آن روی که طلیعه تازِ نیروانا میداند، به دلاسودگی برمی گزارد. اما من از مرگ به زندگی گریخته بودم.» همچنین میدانیم در اشعار سهراب سپهری نیز آموزههای هندویی و بودایی بازتاب خاصی پیدا کرده است.. شالودهی این کتاب نیز از مکتب تائویسم، بودیسم و ذن بهره گرفته است. اشارههای متعددی لابه لایه سطور این کتاب به استادان ذن و تائو حتی مذاهب دیگر میشود. نویسنده؛ فرمهای مختلف معنویت، ملکوت بهشت، آزادی یا نیروانا را همان فرار از جهان دوگانگی میداند. و دربارهی ماهیت ذهن و گذشته نگر بودن اطلاعات در ذهن سخن میگوید و برای رهایی از رنج بی ذهنی را پیشنهاد میدهد، عبور از شلوغی ذهن یعنی عبور از تضادها دوگانگیها و یا آنکه، همهی اضداد را مانند یک کل در وجود خود حفظ کنیم. شاید این شعر رو از زبان شمس شنیده باشید، همه اضداد را باهم داشتن؛ «هم ناطق و خاموشم هم مهر خموشانم هم طفلم و هم پیرم...» و جالبترین مشابهت میان مضامین مطرح شده در این کتاب را با ادبیات ایران در این شعر خیام میتوانید مورد توجه قرار داد: انگار که هرچه هست در عالم نیستپندار که هرچه نیست در عالم هست
کتاب پرمحتوایی است. دوستش دارم، چرا که خودم در مسیر طی این رنج معنوی هستم و مسیر رشد من نیز با شکستن سخت و رنج و درد آغاز شد. رنجی که پشتم رو خم کرد و بی کسی و ندانستی و ناآگاهی از چه کنمها و چه میشودها را به همراه داشت. دردی که تا درکش نکنی و رنج باعث به سلابه کشیدنت نشود، حاصلی برایت شروع نمیشود. دستاوردی که سخت ایجاد میشود و اگر رها نشود، میتواند تعالی به همراه داشته باشد. رشدی که نمیدانم چیست و تاکجا باید دنبالش رفت، چیزی نمیدانم و تصویری ندارم اما میپذیرم و آن مسیر دشوار را حالا که شروع کردم ادامه میدهم. پذیرش و سکوت و باور، کلیدهایی بود که این کتاب هم به آن اشاره کرد. در ادبیات و داستانهای ما هم رسیدن به رنج عمیق سرچشمه تعالی و رشد برتر و معنوی میدانند. این رنج ترا فارغ از هیاهوی دیگران و اظهارنظرها میکند. شاید خواندن این مطالب برای شما آسان جلوه کند، اما یک شبه این مهم اتفاق نمیافتد و هر بار رنج مضاعفی سر راهت قرار میگیرد. شاد باشید و آگاه.
کتاب رهای از رنج، در حیطه کتابهای وجودگرای میباشد که تاکید اصلی آنها بر حضور در لحظه حال، و پذیرش رنج برای رهایی از آن است. بر اساس این نظرات زمانی به آزادی واقعی میرسیم که برای تغییر در آینده برنامه نداشته باشیم بلکه لحظه اینجا و اکنون را پذیرا باشیم،، این انتظار را نباید داشته باشیم که زندگی خودش را با معیارها و مفاهیم ما وفق دهد، ما باید ابتدا بپذیریم و سپس اقدامی جهت تغیر خود انجام دهیم، انسان در سه رابطه دیده میشود که یکی از این روبط ارتباط با طبیعت و دنیاست نباید از آن فرار کرد و بیداری معنوی از نظر این نویسنده چیزی که همواره آرزوی آن را داریم در وجود ماست، و اینجا و با ما بوده است، رحمت الهی در این لحظه شامل حالمان میشود، به دوستانی که به مباحث وجود گرایی و همینطور بیداری معنوی علاقمندند توصیه میکنم این کتاب را مطالعه فرمایند
بهترین کتابی که در زندگیم مطالعه کردم. من این کتاب رو صرفا بخاطر رها شدن از رنجهای مادی و سختیهای زندگی روزمره خریداری کردم اما بعد از خواندن کتاب متوجه شدم کوچکترین اتفاقی که برام رقم خورد رهایی از رنج زندگی مادی بود و در لحظه زندگی کردن رو یاد گرفتم و در حین تمرین کردن برای زندگی در لحظه، لحظاتی رو شاهد سکون کامل خودم بودم. این کتاب بدون اغراق دریچهای به سوی خودم برام باز کرد. من بشدت دنبال معنای «من» گمشده بودم و با خواندن این کتاب متوجه شدم که اولین قدم برای رسیدن این هست که دنبال آن نکردم چون اصلا چیزی گم نشده بود و همینجا بود حتی قبل از این که بخوام بهش فکر بکنم. یاد گرفتم از کشمکش و تلاش برای رسیدن دست بردارم چون تنها راه رسیدن همین است
ذهن ما شبیه دستگاه ضبطصوت است، چون گذشته را ضبط میکند و مجدداً، در حال، آن را بازپخش میکند. اما آنچه ذهن دارد بازپخش میکند بازنماییِ ذهنی گذشته است، نه واقعاً همان گذشته. وقتی فکر کردن را متوقف کنید، هر چه وجود دارد فقط حال است. باید مفهوم گذشته را در نظر مجسم کنید تا وجود داشته باشد. و وقتی گذشته را به خاطر میآوریم، وقتی لحظهای را در گذشته به خاطر میآوریم، در واقع، فکر میکنیم واقعاً وجود دارد. بدتر از آن، اعتقاد داریم گذشته را دقیق به خاطر میآوریم!
خود کتاب و ترجمه خیلی خوب بود از کتابراه متشکرم
خود کتاب و ترجمه خیلی خوب بود از کتابراه متشکرم
ادمی با درد و رنج و مشکلات ابدیده شده و محکم و مقاوم بار میاید و در مقابل ناملایمات زندگی بسیار هم صبور شده و هم استانه تحمل ان بالا میرود و این مشکلات هستند که انسانها را از یکدیگر متمایز میکند و بعضی از انها را شایسته سروری میداند و هرگز دریای ارام از انسان یک ناخدای قهرمان نمیسازدولی در هر حال در این کتاب بخوبی توانسته به انسان باور بدهد که انسان میتواند مشکلات و مصائب را به فرصت تبدیل کند و در این کتاب ارتباط بین داشتن باور و اعتقاد به پشت کار کاملا مشهود است ولی انچه انسان را به موفقیت میرساند تلاش سختگی ناپذیر و سست نشدن در انجام کارهاست و زمانی دریچه موهبات و لطفها و نعمتهای الهی به انسان سرازیر میشود که علاوه بر باور و اعتقاد به ان از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نکرده باشی
آدیا شانتی در این کتاب ارزشمند خواننده را به سفر به اعماق روح و افکارش دعوت میکند. سفری دلپذیر که به شناخت و خودآگاهی فوق العادهای ختم میشود. شاید با اولین دور مطالعه کتاب احساس کنید دری به جهان تازهای برای شما گشوده شده و ذهنتان آرام و فکرتان منسجم و متمرکز شده است اما موکدا توصیه میکنم بعد از گذشت چند هفته دوباره به مطالعه کتاب بپردازید و ایمان دارم به درکی عمیق از مطالب میرسید و چنان در زندگی شخصیتان اثر میگذارد که تصورش را هم نمیکردید. آزادی ذهن از خودخوریها و واگویههای منفی شخصی بخش کوچکی از تاثیرات این کتاب ارزشمند میتواند باشد. از نویسنده خوش فکر این اثر فوق العاده و ناشر محترم و کتابراه عزیز صمیمانه سپاسگزارم
این کتاب میگه رحمت الهی چیزی است که وقتی بر ما نازل میشود که به نوعی خودمان را حاضر ببینیم، وقتی قلب و فکرمان باز باشد و مشتاق باشیم این احتمال را بپذیریم که ممکن است چیزی را که فکر میکنیم میدانیم، ندانیم. در این وقفهی ندانستن، در تعلیقِ هر گونه نتیجه گیری، مؤلفهی دیگری از زندگی و واقعیت ممکن است خود را نشان دهد. این همان چیزیست که آن را رحمت الهی مینامیم. این همان لحظهای است که میگوییم «آهان!»، لحظهی شناخت، زمانی که چیزی را میفهمیم که قبلاً هرگز تصور آن را هم نمیکرده ایم. شرایط و تجربیات زیادی قادرند ما را در معرض این رحمت الهی قرار دهند.
تاثیر گذارترین مولفه ای هر آموزه معنوی اصول بنیادی و پایه های آن است، همچنین، آنهارا ساده تر از هر چیز دیگر می توان فراموش کرد، چون ذهن ما طبیعتاً گرایش دارد وارد پیچیدگی شود، ذهن اعتقاد دارد هر چیزی پیچیده تر باشد، دقیق تر میتوان واقعیت منعکس کرد، ولی در واقع هر چقدر این آموزه ها ساده تر باشد تاثیر گزاری آن ها بیشتر است، ذهن ما به سختی این موضوع را باور میکند، این کتاب و مولفه آن برای من ی نعمت محسوب میشه، انگار وارد دریچه بزرگی از رحمت الهی شدم، پس خوندن این کتاب توصیه میکنم، سپاسگزارم کتابراه
چیست که به تصویری که از خود دارید نگاه میکند؟ چیست که این احساسِ خودِ جداگانه بودن را حس میکند؟ فقط با زندگی کردن با این سؤالات است که فضاهایی درون ذهن شما گشوده میشوند که رفتهرفته میفهمید شاید شما واقعاً ذهنتان نیستید، شاید ذهن شما فقط چیزی است که درون شما اتفاق میافتد، شاید افکار چیزیاند که فقط بهخودیخود اتفاق میافتند، بدون مرحلهی بعدی که بهطور تلویحی میگوید «متفکری» دارد دربارهی آنها فکر میکند. پس، سؤال اینگونه میشود: این افکار درون چه چیزی اتفاق میافتند؟ چه کسی یا چه چیزی از آنها آگاه است؟
یکم کتاب سختی بود و نیاز به تامل بیشتری داره اما جالب بود و خواندنی.
یک بخش از کتاب: مهم نیست چه اتفاقی افتاده، یا فردی چقدر خشن، یا چیزی چقدر ناعادلانه بوده است. ممکن است همهی آنها بوده باشد، و ممکن است درد خیلی عمیق و واقعی باشد، اما وقتی مقاومت ذهنی داریم، وقتی میگوییم چیزی باید یا نباید اتفاق بیفتد، داریم با آنچه اتفاق افتاده و آنچه دارد اتفاق میافتد جدال میکنیم. وقتی با زندگی جدال کنیم، تکتک لحظات را از دست میدهیم و اینگونه رنج پیروز میشود.
یک بخش از کتاب: مهم نیست چه اتفاقی افتاده، یا فردی چقدر خشن، یا چیزی چقدر ناعادلانه بوده است. ممکن است همهی آنها بوده باشد، و ممکن است درد خیلی عمیق و واقعی باشد، اما وقتی مقاومت ذهنی داریم، وقتی میگوییم چیزی باید یا نباید اتفاق بیفتد، داریم با آنچه اتفاق افتاده و آنچه دارد اتفاق میافتد جدال میکنیم. وقتی با زندگی جدال کنیم، تکتک لحظات را از دست میدهیم و اینگونه رنج پیروز میشود.
برای گذشتن از خاطرات بایستی هدف معینی داشت پیشرفت در هر لحظه باعث گذشت خاطرات میشه که هر چقدر پیشرفت زیاد خاطرات کم رنگ استاپ و کند شدن پیشرفت خاطرات رنگ پر تر میگیرند فصل سوم هم خسله من تجربشو کردم که باعث شد حتی من به فکر مرگ بیوفتم تا خلسه به زبون ساده تر بگم هر لذتی که تا حالا تجربه کردی با ورود به خلسه همشون بچه بازی میان کامل بخونید کتاب عالیه🙂
این کتاب دیدگاههایی برای پایان دادن به رنج را با خواننده درمیان میگذارد و ما را به تغییر بینشی در زندگی دعوت میکند که نتیجه آن، رسیدن به آرامش است.
کتابی است که به ما کمک میکند با نگرشهایی برای پایان دادن به رنج آشنا شویم. و قدم به قدم مفاهیمی را به ما معرفی میکند که در تغییر بینش ما موثر است و به نوعی نحوه ادراک ما از زندگی را متحول میکند.
کتابی است که به ما کمک میکند با نگرشهایی برای پایان دادن به رنج آشنا شویم. و قدم به قدم مفاهیمی را به ما معرفی میکند که در تغییر بینش ما موثر است و به نوعی نحوه ادراک ما از زندگی را متحول میکند.
آدیا شانتی، استاد نادوگانگی (non duality)، متعلق به نسل جدیدی از گوروها و اساتید معنوی هستند که تمرینات آنها بر پایه تفحص خویش (self inquiry) مبتنی بر پرسش "من کیستم" و تامل و مراقبه بر آن است. روشی که در عین سادگی پیشرفته بوده و انسان را به سرچشمه توحید رهنمون میشود. ای کاش ترجمه بهتری از کتاب صورت میگرفت. ترجمه فعلی ابهام و گیجی ایجاد میکند
اولش کتاب برام کسل کننده بود، ولی یواش یواش برام جذاب شد و لذت بردم، واقعا مفاهیم فوق العادهای توش داشت، ای کاش میشد همه آدما به این میرسیدن که همه ما یکی هستیم، جزئی از یک کل واحد، ما از هم جدا نیستیم، هیچ خوب و بدی وجود نداره و همه چیز همونیه که باید باشه، اگر میشد همه آدما اینطور فکر کنن حتما دنیا جای خیلی بهتری میشد❤
با سلام
این کتاب به موضوع رنج میباشد که در غالب علت و ریشه ایجاد رنج و و سپس در صدد حل رنج برمی آید و سپس به خودشناسی شخص و بیدار شدن و شناخت درون انسان و اثبات درونی خود میپردازد و در آخر به موهبات الهی و شناخت رنج که از خود انسان منشأ گرفته و تحت تاثیر افکار و درون اوست میپردازد در کل کتاب خوبی میباشد
این کتاب به موضوع رنج میباشد که در غالب علت و ریشه ایجاد رنج و و سپس در صدد حل رنج برمی آید و سپس به خودشناسی شخص و بیدار شدن و شناخت درون انسان و اثبات درونی خود میپردازد و در آخر به موهبات الهی و شناخت رنج که از خود انسان منشأ گرفته و تحت تاثیر افکار و درون اوست میپردازد در کل کتاب خوبی میباشد
به شخصه این سبک کتابها رو دوست ندارم ولی برای کسانی که میخوان هنر خوب زندگی کردن رو یاد بگیرن کتاب مفیدی هستش و کسانی هم که میخوان نویسنده بشن چه داستانی و چه غیر داستانی هر چه بیشتر بتونن کتاب بخونن واقعا هم سوادشون بالا میره هم دامنه لغات بالایی پیدا میکنن به هر حال کتاب خوبیست.