نقد، بررسی و نظرات کتاب در جستجو - نوید پوررمضان
مرتبسازی: پیشفرض
ممنونم از نویسنده که زحمت زیادی برای این کتاب کشیده و اون را نوشته البته چند تا ایراد هم داشت اما کتاب داستانی کارآگاهی و پلیسی خوبی بود اگر چند تا معما برای کنجکاوی خواننده تو داستان بود برای خواننده جذابتر به نظر میرسید پایان داستان هم یه جورایی سر و تهاش را هم آروده و اینکه حتما از روی این داستان اصلا روخوانی نشده چون غلط املایی زیاد داشت و جمله بندیهای غلط و مبهم و بیمعنی زیادی داشت و اینکه او یک مامور ساده بود نه کارآگاه که یخواد دنبال ردی از قتل بگرده و قاتل را پیدا کنه یعنی باید اولش به جای اینکه خودش را کارآگاه معرفی کنه به جای مامور ساده در کل مشکلات و ایرادهای زیادی در داستان وجود داشت که امیدوارم که نویسنده با صرف وقت بیشتر و کار روی این داستان بتونه داستانهای جنایی و معمایی و پلیسی بهتری را بنویسه تا خوانندههای بیشتری را جذب کرده و عاشق و مشتاق خوندن اون کتاب و داستان بکنه و اینکه بسیار سپاسگزارم از نویسنده که این کتاب را رایگان در دسترس ما قرار داده تا با خوندن از آن لذت ببریم
ممنونیم کتابراه
ممنونیم کتابراه
داستان جالب بود، اما شخصت پردازی ضعیف بود، حداقل نباید یه مامور آگاهی اینقدر دست و پا چلفتی
و متزلزل باشه که از حرف زدن با دیگران دچار استرس بشه، به جای اینکه اونها دچار اضطراب بشن، بهمن مضطرب میشد
مورد جنگل برای گمراهی خواننده خوب بود اما ضعیف کارشده. و بعد پلیس برای کاری نمیکنه. موارد غیر منطقی داستان کم نیست. زن مورد تجاوز اگه نمیخواست حرف بزنه چرا اصلا به اداره پلیس اومد. فرهاد چطور اجازه داد پلیس وارد خونهاش بشه و به راحتی بتونه تهمینه دست و پا بسته رو پیدا کنه، و یا اول داستان اجازه داد در محل انتظار با پلیس حرف بزنه. گفتگوهای مهم خلاصه میشه و فقط توضیح داده میشه، بهمن چرا باید ناراحت بشه که سودابه اون رو غریبه میدونه.
یا اون معلم هم دانشگاهی تهمینه بوده یعنی تو همین شهر بودن اما گفته میشه اون معلم به خاطر زنش تو همین شهر مونده.
غلط املایی رو هم دوستان دیگه اشاره کردن
و متزلزل باشه که از حرف زدن با دیگران دچار استرس بشه، به جای اینکه اونها دچار اضطراب بشن، بهمن مضطرب میشد
مورد جنگل برای گمراهی خواننده خوب بود اما ضعیف کارشده. و بعد پلیس برای کاری نمیکنه. موارد غیر منطقی داستان کم نیست. زن مورد تجاوز اگه نمیخواست حرف بزنه چرا اصلا به اداره پلیس اومد. فرهاد چطور اجازه داد پلیس وارد خونهاش بشه و به راحتی بتونه تهمینه دست و پا بسته رو پیدا کنه، و یا اول داستان اجازه داد در محل انتظار با پلیس حرف بزنه. گفتگوهای مهم خلاصه میشه و فقط توضیح داده میشه، بهمن چرا باید ناراحت بشه که سودابه اون رو غریبه میدونه.
یا اون معلم هم دانشگاهی تهمینه بوده یعنی تو همین شهر بودن اما گفته میشه اون معلم به خاطر زنش تو همین شهر مونده.
غلط املایی رو هم دوستان دیگه اشاره کردن
داستان کارآگاهی و پلیسی خوبی میشد اگر چند معما در داستان گنجانده میشد که برای خواننده جذاب شود و آخر داستان هم به اصطلاح انگار سر و تهاش را یه جور هم آورده بودن. و در صمن مشخص بود که این کتاب هیچ بازخوانی نشده بود چون کلمات املایی یک طرف و جمله بندیهای اشتباه هم زیاد به چشم میخورد بطور مثال در جایی نوشته بود فرهاد میگه من دختر نکشتم در صورتی که باید مینوشت من آن دختر را نکشتم. از این جملات بی معنی زیاد داشت که از کیفیت داستان کاسته میشد. و در ضمن همش میگفت من به عنوان مامور. پس ایشون کارآگاه نبودن که رد قاتل را بگیرند یا باید خود را در داستان کارآگاه معرفی میکردند. در کل مشکلات زیاد داشت امیدوارم با صرف وقت بیشتر بهتر و تخصصی تر بتوانند داستانهای پلیسی جالبی بنویسند تا خوانندهها را مشتاق خواندن نمایند. 🥰
کاش نویسنده بعد از نوشتن، لااقل یکبار داستان را میخواند و غلطهای اسمی و تکراری را رفع میکرد
داستان ۱۳۰ صفحه بود که حدود ۱۰۰ صفحه آن فقط مربوط به حسرتهای کارآگاه و استرسهای او بود و تازه از این به بعد یه کم معنا و مفهوم پیدا میکرد. چه دلیلی وجود دارد فردی با این همه استرس و روابط اجتماعی پایین و هوش ضعیف کارآگاه شود. معلوم بود نویسنده استعداد و مطالعهای در ارتباط با داستان پردازی و نوشتن داستانهای جنایی ندارد فقط موضوعی مد نظرش بوده سعی کرده با کش و قوس دادن به مسائل کم اهمیت و جانبی برای طولانی کردن داستان در دو صفحه آخر تمام موضوع را یکجا بیان کند. امیدوارم در آینده با مطالعه بیشتر نویسنده کارهای بهتری از ایشان بخوانیم.
داستان ۱۳۰ صفحه بود که حدود ۱۰۰ صفحه آن فقط مربوط به حسرتهای کارآگاه و استرسهای او بود و تازه از این به بعد یه کم معنا و مفهوم پیدا میکرد. چه دلیلی وجود دارد فردی با این همه استرس و روابط اجتماعی پایین و هوش ضعیف کارآگاه شود. معلوم بود نویسنده استعداد و مطالعهای در ارتباط با داستان پردازی و نوشتن داستانهای جنایی ندارد فقط موضوعی مد نظرش بوده سعی کرده با کش و قوس دادن به مسائل کم اهمیت و جانبی برای طولانی کردن داستان در دو صفحه آخر تمام موضوع را یکجا بیان کند. امیدوارم در آینده با مطالعه بیشتر نویسنده کارهای بهتری از ایشان بخوانیم.
موضوع اصلی خوب بود، جمله بندی ضعیف، تکرار مدام کلمات خصوصا نام بهمن، پریشانی و در جا زدن در گذشته شخصیت اصلی، عشق کور و رابطه کور و سوء استفاده کور آنهم دکتر روانشناسی که از حداقل شعور شغلی برخوردار نیست و به راحتی خودش رو در مظان اتهام قرار میده و در واقع خودش مورد سوء استفاده تهمینه قرار میگیره و در پایان انتقام کور بیمار روانی شکست عشقی خورده... و پلیس بی انگیزه مجبور به تصمیم خانواده... نویسنده محترم توجه به ویرایش و بازخوانی چندین باره متن داشته باشند. با آرزوی موفقیت
داستان خیلی از این زیباتر میتونست نوشته بشه. یه مامور آگاهی که قاعدتا باید آدم محکم و با ارادهای باشه تا به این درجه برسه که افسر یک پروندهی قتل بشه، یک آدم سست و بی اراده معرفی میشه که بدون اجازهی پدرش نمیتونه آب هم بخوره و الان هم در مقام یک کمیسر، آدمیه که در مواجه با کوچکترین موضوع استرس و سردرد میگیره. آخر داستان هم که نفهمیدیم چی شد تهمینه رو چرا بازداشت نکرد؟ اصلا اون قاتل بود یا نه؟ نویسندهی عزیز هنوز باید کلاسهای نویسندگی شرکت کنه..
تایپ افتضاح، جملهبندیهای اشتباه، شخصیت (های) غیرقابلجذاب با کمترین بهره هوشی، عدم توجیه مناسب برای رفتار و اقدامات شخصیتهای مختلف.
شما وقتی داستان جنایی مینویسی باید کارآگاه یا قاتلی رو در نظر بگیری که حسابشده رفتار میکنن تا ذهن خواننده هم درگیر بشه. نه اینکه خواننده فقط مات بمونه که چرا هیچکس هیچچیزی رو درک نمیکنه.
خط اصلی جذابیت کمی داشت که همون هم میشد به بهترین شکل ممکن پرداخت بشه ولی نویسنده موفق نبود. کتاب خوبی نیست و پیشنهاد نمیشه.
شما وقتی داستان جنایی مینویسی باید کارآگاه یا قاتلی رو در نظر بگیری که حسابشده رفتار میکنن تا ذهن خواننده هم درگیر بشه. نه اینکه خواننده فقط مات بمونه که چرا هیچکس هیچچیزی رو درک نمیکنه.
خط اصلی جذابیت کمی داشت که همون هم میشد به بهترین شکل ممکن پرداخت بشه ولی نویسنده موفق نبود. کتاب خوبی نیست و پیشنهاد نمیشه.
با سلام نویسنده داستان بایدبیشترروی موضوع و شخصیت اول داستان کارمیکردتایک داستان پلیسی جذابی میشد کار آگاه فردی بود مضطرب و همیشه استرس داشت و این باعث ناامنی خواننده میشدو معمولا درآخر هر داستانی نویسنده همه ابهامات را روشن، میکند ولی در این داستان اینجوری نبود مثلا زن مورد تجاوز قرار گرفته چه نقشی درداستان داشت؟ اگر تهمینه مقصر همه ماجراها بود پس چطور در خانه فرهاد دست و پاش بسته بود؟ ووووو نویسنده باید خوب کار کند تا موفق شود با تشکر از کتابراه
کتاب رمانی بود با موضوعی جالب و معماگونه و جنایی دربارهی قتل یک دختر آرام. ولی نویسنده قوی عمل نکرده و با تکرار و حاشیه پردازیهای بی مورد مثلا درمورد حسرتهای کارآگاهی که این پروندهی قتل معمایی را برعهده گرفته، محتوا و معنا و مفهوم داستان را از بین برده و در پیشبرد داستان ضعیف عمل کرده.
برای نوشتن یک رمان خوب، فقط موضوع خوب کافی نیست، بلکه ادبیات و بیان کتاب است که معجزه میکند وگرنه برای خواننده خسته کننده و کسالت اور میشود.
برای نوشتن یک رمان خوب، فقط موضوع خوب کافی نیست، بلکه ادبیات و بیان کتاب است که معجزه میکند وگرنه برای خواننده خسته کننده و کسالت اور میشود.
سلام داستانی بود که حس بدی به ادم میداد وبعد درسته پلیسها هم انسانند ولی تعهدی دارند که هرگز نباید شکسته شود چطور یک قاتل رو بخاطر عشقی که قبلا بهش داشته رها میکنه این اصلا درست نیست هر کسی در هر سمت وشغلی باید به نحو احسن به ان عمل کند تا در روز قیامت در پیشگاه خدا وخلق خدا شرمنده نگردد داستانش جالب نبود امیدوارم نویسنده درمورد نوشتن داستانش سورژههای بهتر را جایگزین کند از کتابراه سپاسگزارم
حتی ارزش نظر دادن هم ندارد پر غلط املایی مثلا اسرار بجای اصرار توجیح به جای توجیه با تکرار اسم فاعل در یک جمله آنهم باصرف زمانهای مختلف و متضاد
مثلا بهمن رفت اتاق سرهنگ و بهمن استرس خواهد گرفت وبهمن فنجان به دست شک میکرد وبهمن پشت میز خوابش بردبعد بهمن میگوید وقتی رفت سراغ سربازراخواهد گرفت و...
مثلا بهمن رفت اتاق سرهنگ و بهمن استرس خواهد گرفت وبهمن فنجان به دست شک میکرد وبهمن پشت میز خوابش بردبعد بهمن میگوید وقتی رفت سراغ سربازراخواهد گرفت و...
داستان خوبی بود ولی نقد میکنم؛
۱) اول املا بعضی از کلمات اشتباه کار شده و چند بار تکرار شده
۲) دوم زیاد روی شخصیتهای اصلی داستان اینکه از کجا و با چه درجه آمده (بهمن) کار نشده
۳) سوم نسبتا یکدست و بدون معما داستان بیان شده
۴) چهارم پلیس که دچار استرس باشه از اینکه با بقیه حرف بزنه، میخواد مسأله به این مهمی رو حل کنه؟؟
۱) اول املا بعضی از کلمات اشتباه کار شده و چند بار تکرار شده
۲) دوم زیاد روی شخصیتهای اصلی داستان اینکه از کجا و با چه درجه آمده (بهمن) کار نشده
۳) سوم نسبتا یکدست و بدون معما داستان بیان شده
۴) چهارم پلیس که دچار استرس باشه از اینکه با بقیه حرف بزنه، میخواد مسأله به این مهمی رو حل کنه؟؟
سرهم کرده ویه مشت پراکندگی ذهنی وکلی تناقض که ناشی از بهم ریختگی ذهنی نویسنده است.