داستان جالب بود، اما شخصت پردازی ضعیف بود، حداقل نباید یه مامور آگاهی اینقدر دست و پا چلفتی
و متزلزل باشه که از حرف زدن با دیگران دچار استرس بشه، به جای اینکه اونها دچار اضطراب بشن، بهمن مضطرب میشد
مورد جنگل برای گمراهی خواننده خوب بود اما ضعیف کارشده. و بعد پلیس برای کاری نمیکنه. موارد غیر منطقی داستان کم نیست. زن مورد تجاوز اگه نمیخواست حرف بزنه چرا اصلا به اداره پلیس اومد. فرهاد چطور اجازه داد پلیس وارد خونهاش بشه و به راحتی بتونه تهمینه دست و پا بسته رو پیدا کنه، و یا اول داستان اجازه داد در محل انتظار با پلیس حرف بزنه. گفتگوهای مهم خلاصه میشه و فقط توضیح داده میشه، بهمن چرا باید ناراحت بشه که سودابه اون رو غریبه میدونه.
یا اون معلم هم دانشگاهی تهمینه بوده یعنی تو همین شهر بودن اما گفته میشه اون معلم به خاطر زنش تو همین شهر مونده.
غلط املایی رو هم دوستان دیگه اشاره کردن
و متزلزل باشه که از حرف زدن با دیگران دچار استرس بشه، به جای اینکه اونها دچار اضطراب بشن، بهمن مضطرب میشد
مورد جنگل برای گمراهی خواننده خوب بود اما ضعیف کارشده. و بعد پلیس برای کاری نمیکنه. موارد غیر منطقی داستان کم نیست. زن مورد تجاوز اگه نمیخواست حرف بزنه چرا اصلا به اداره پلیس اومد. فرهاد چطور اجازه داد پلیس وارد خونهاش بشه و به راحتی بتونه تهمینه دست و پا بسته رو پیدا کنه، و یا اول داستان اجازه داد در محل انتظار با پلیس حرف بزنه. گفتگوهای مهم خلاصه میشه و فقط توضیح داده میشه، بهمن چرا باید ناراحت بشه که سودابه اون رو غریبه میدونه.
یا اون معلم هم دانشگاهی تهمینه بوده یعنی تو همین شهر بودن اما گفته میشه اون معلم به خاطر زنش تو همین شهر مونده.
غلط املایی رو هم دوستان دیگه اشاره کردن