نقد، بررسی و نظرات کتاب پینوکیو - ریحانه ظهیری
4.5
229 رای
مرتبسازی: پیشفرض
سوسن موسوی
۱۴۰۳/۱۰/۲۱
00
داستان در مورد پیرمرد نجاری است که بچهای ندارد و تنهاست. پدر ژپتو بههمراه یک گربه و دارکوب که با درست کردن اشیاء چوبی امرار معاش میکند. او با درست کردن عروسکی چوبی به اسم پینوکیو باور میکند که فرزندی دارد. فرشتهای مهربان وقتی متوجه آرزوی قلبی پیرمرد میشود، با زنده کردن عروسک آرزوی پیرمرد را برآورده میکند. مدتی میگذرد، پدر ژپتو پینوکیو را مثل تمام کودکان به مدرسه میفرستد. پینوکیو در راه مدرسه از روی سادگی و خوشقلبی گول روباه مکار و گربه نره را میخورد و به تماشای نمایشخیمهشببازی میرود. در آن جا روباه مکار او را به صاحب خیمهشببازی میفروشد. پینوکیو با جوجه اردک همراهش جینا بهناچار در آن جا میماند و بههمراه آنها از شهری به شهر دیگر میرود و ستارهٔ نمایش خیمهشببازی میشود؛ تا اینکه تصمیم به بازگشت به خانه را میگیرد و در راه باز فریب روباه مکار را میخورد و سکههایی را که از صاحب خیمهشببازیگرفته بود از دست میدهد. … و در جنگل با پری مهربان آشنا میشود. پری که از پدر ژپتو اجازه گرفته بود مدتی از پینوکیو مراقبت میکند و به او درس حساب میدهد. یک بار بهدلیل بازیگوشی به شهر احمقها رفته و پشیمان برمیگردد؛ هنگام برگشت به خانه باز به دام روباه مکار و گربه نره میافتد، و ماجراهای بسیاری رخ میدهد و با اینکه بارها گول آنها را میخورد ولی باز هر بار با سادگی و خوشقلبی با آنها دوست میشود؛ تا اینکه سرانجام برای یافتن پدر ژپتو به دریا میرود و او را در شکم نهنگ پیدا میکند؛ و پس از نجاتیافتن و پایانیافتن سفرها در آخر توسط پری مهربان به انسان تبدیل میشود.
کتاب درباره پیرمردی به نام ژپتو است که نه همسر و نه فرزندی دارد و با ماهی و گربهاش زندگی میکند روزی از این همه تنهایی خسته شد و تصمیم گرفت که یه عروسک خیمه شب بازی درست کند تا بتواند با او حرف بزند وقتی درست کردن عروسک تمام شد از اون خوشش آمد و گفت کاش میتوانستم دعا کنم که او یک پسر واقعی شود پری مهربون هم که آرزو ژپتو را شنید ناراحت شد و تصمیم گرفت که پینوکیو را به یک انسان تبدیل کند و یک جیرجیرک را راهنمای او قرار دهد وقتی پینوکیو برای مدرسه رفت سر راه به جشن عروسک خیمه شب بازی رسید و برای خرید بلیط تمام وسایل و کتاب هایش را فروخت مرد هم او را دید و گفت که میتواند از طریق تو به پول بیشتری برسد پینوکیو که در قفس بود کلی گریه کرد که پدرش تنهاس و منتظر اوست مرد هم وقتی دید و یاد پدر خودش افتاد او را ازاد کرد و به او پنج سکه داد پینوکیو در راه بازگشت گفت که ۵ سکه کم است و باید برای پدرش این را بیشتر کند گربه و روباه حرفهای او را شنیدند و پیش پینو کیو رفتند وفتند اگر سکههای خود را بکاری به یک درخت سکه میرسی اما وقتی پینوکیو برگشت نه خبری از درخت بود و نه سکهها به خانه بازگشت که پدر را ندید پری مهربون به خاطر دروغهای پینوکیو دماغ او را بلند کرد و گفت که پدر گم شده و او را نجات بده پینو کیو به بدن نهنگ میرود و پدرش را میبیند و با قلقلک دادن نهنگ از آن جا بیرون میایند و پینوکیو هم با فهمیدن اشتباهاتش به انسان تبدیل میشود
یک داستان آموزنده در مورد پسری به نام پینوکیو است کمتر کسی هستی قصه آن را نشنیده است پدرش گوش نداد و اتفاقای بدی براش افتاد به مدرسه نرفت با غریبهها حرف زد و جیرجیرک راهنمای او بود نیز توجه نکرد بپری مهربان دروغ گفت و دماغش دراز شد او به شهربازی رفت ودرشهربازی گوشهایش شبیه الاغ شدازانجا فرارکردوداخل دریاپرت شد در آن جا وارد شکم نهنگ شد پدر ژپتو را دید و خوشحال شد آنها نهنگ را قلقلک دادند و نهنگ عطسه کرد و به ساحل پرتاب شدند پدرش او را به خانه برد پدرش گفت چرا دماغش دراز و گوشهایش شبیه الاغ شده است پینوکیو تمام حقایق را گفت که پسر بدی بوده است یک دفعه دماغش کوچک و گوشهایش درست شد پری مهربان ظاهر شد و گفت پینوکیو تو بالاخره درس را یاد گرفتی پس لیاقت داری که به یک پسر بچه واقعی تبدیل شوی.
پینوکیو صادقانه بگوییم این یکی از بهترین داستانهایی است تا حالا آن را خواندم
این کتاب با متن ساده اما گیرا بسیار برای کودکان مفید است درسها و پندهایی که میتوان از داستان پینوکیو دریافت کرد سبب میشوند که خواننده بتواند در زندگی خود پیشرفت کنند یادم میآید وقتی که برای اولین بار انیمیشن این داستان را دیدم چقدر برای هیجان انگیز بود، کودکی که سعی داشت با انجام کار درست به هدف خود برسد هرچند که گاهی اوقات اشتباه نیز میکرد ولی از آنجایی که قلب پاکی داشت توانست راه درست را پیدا کند
انسان تمواره در زندگی ممکن است که راه غلطی را انتخاب کند اما با وجود دوستان خیرخواه و خوب و همچنین تلاش خود فرد میتواند به رادرست برگردد
در آخر از کتاب راه نویسنده عزیز متشکرم
این کتاب با متن ساده اما گیرا بسیار برای کودکان مفید است درسها و پندهایی که میتوان از داستان پینوکیو دریافت کرد سبب میشوند که خواننده بتواند در زندگی خود پیشرفت کنند یادم میآید وقتی که برای اولین بار انیمیشن این داستان را دیدم چقدر برای هیجان انگیز بود، کودکی که سعی داشت با انجام کار درست به هدف خود برسد هرچند که گاهی اوقات اشتباه نیز میکرد ولی از آنجایی که قلب پاکی داشت توانست راه درست را پیدا کند
انسان تمواره در زندگی ممکن است که راه غلطی را انتخاب کند اما با وجود دوستان خیرخواه و خوب و همچنین تلاش خود فرد میتواند به رادرست برگردد
در آخر از کتاب راه نویسنده عزیز متشکرم
پینو کیو یاد آور دوران کودکی و گذشتهی بدون حاشیه و آروم من بود و من در اون سن که انیمیشنش رو دیده بودم خیلی فکرم درگیر شخصیتهای داستانش شده بود...
اینکه دروغ گویی عاقبت خوبی نداره و گربه ننه و روباه مکار در این داستان نماد انسانهایی بودن که با حیله قصد فریب ما رو دارن اما به ظاهر دوست ما هستن...
به نظرم کودکان و نوجوانان باید این داستان را بخوانن و اینو بدونن که هرکس که به آنها کمی خوش رفتاری میکنه و روی خوش نشون میده مسلما دوست آنها نیست و اگه با دقت بخونید هر یک از شخصیتها را میتوانید به شخصیتهای اطرافمون تشبیه کنیم...
اینکه دروغ گویی عاقبت خوبی نداره و گربه ننه و روباه مکار در این داستان نماد انسانهایی بودن که با حیله قصد فریب ما رو دارن اما به ظاهر دوست ما هستن...
به نظرم کودکان و نوجوانان باید این داستان را بخوانن و اینو بدونن که هرکس که به آنها کمی خوش رفتاری میکنه و روی خوش نشون میده مسلما دوست آنها نیست و اگه با دقت بخونید هر یک از شخصیتها را میتوانید به شخصیتهای اطرافمون تشبیه کنیم...
این کتاب داستان واقعا عالیه و میتونه به ما توی زندگی هم کمک بزرگی کنه و روباه و گربه ننه در زندگی ما نقش کسانی را دارند که در ظاهر دوست ما هستند و از پشت دارند به ما خنجر میزنند و ما را فریب میدهند و این کتاب برای نوجوانان و کسانی که در سن ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۹، ۱۳ هستند مناسب است تا کودکان از این سن یاد بگیرند کور کورانه اعتماد نکنند و ساده لوح نباشند بسیار عالیه و درس بزرگی به کسانی که این کتاب را میخوانند میدهد
ممنون از نویسنده حتما تا آخر بخانید پنج ستاره هم براش کمه 😍😍😍
ممنون از نویسنده حتما تا آخر بخانید پنج ستاره هم براش کمه 😍😍😍
این کتاب داستان واقعا عالیه و میتونه به ما توی زندگی هم کمک بزرگی کنه و روباه و گربه ننه در زندگی ما نقش کسانی را دارند که در ظاهر دوست ما هستند و از پشت دارند به ما خنجر میزنند و ما را فریب میدهند و این کتاب برای نوجوانان و کسانی که در سن ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۹، ۱۳ هستند مناسب است تا کودکان از این سن یاد بگیرند کور کورانه اعتماد نکنند و ساده لوح نباشند بسیار عالیه و درس بزرگی به کسانی که این کتاب را میخوانند میدهد
ممنون از نویسنده حتما تا آخر بخوانید پنج ستاره هم براش کمه
ممنون از نویسنده حتما تا آخر بخوانید پنج ستاره هم براش کمه
کتابی بسیار آموزنده که نشان میداد دروغ گویی عاقبت خوبی ندارد و گربه ننه و روباه مکار در این داستان نماد انسانهایی بود که با حیله قصد فریب ما را دارند اما به ظاهر دوست ما هستند. کودکان و نوجوانان باید این داستان را بخوانند و بدانند که هرکس که به آنها کمی خوش رفتاری میکند مسلما دوست آنها نیست. باید احتیاط کنند خصوصا که الان عصر فضای مجازی و بورس گربه ننه و روباه مکار هست.
من با خواندن این قصه، به یاد بچگیهایم افتادم. خواندنش واقعا لذتبخش بود. به نظرم از هر قسمت آن میتوان درس گرفت. مثلا دروغ نگفتن، حرف شنوی از بزرگترها، اعتماد نکردن به غریبهها، مسئولیت پذیری و سر به هوا نبودن، همهی اینها میتوانند پندهایی باشند که از این قصه دریافت میگردد. قصه پینوکیو و پدر ژپتوی مهربان، علاوه بر بچهها برای بزرگترها هم توصیه میشود، من که خیلی از خواندنش لذت بردم.
کتاب خیلی خوبی بود واقعا👌🏼
1. یک نوستالژی همه پسند که اکثرا با آن خاطره دارن
2. درس زندگی و بیان ضررهای اعتماد به هرکسی
3. سهل انگاری آدم در زندگی
4. مضر شمردن دروغ
5. این کتاب چند صفحهای رو میتونید برای کودکانتون قبل از خواب بخونید چون هم زود خوانده میشه و هم میتونه فرزند شما درس خوبی از این کتاب زیبا بگیره
پیشنهاد میشه👌🏼
1. یک نوستالژی همه پسند که اکثرا با آن خاطره دارن
2. درس زندگی و بیان ضررهای اعتماد به هرکسی
3. سهل انگاری آدم در زندگی
4. مضر شمردن دروغ
5. این کتاب چند صفحهای رو میتونید برای کودکانتون قبل از خواب بخونید چون هم زود خوانده میشه و هم میتونه فرزند شما درس خوبی از این کتاب زیبا بگیره
پیشنهاد میشه👌🏼
این کتاب داستان برای بچهها پر از درسهای آموزندست، اینکه نباید به هرکسی اعتماد کنن و اول از همه باید به عزیزان و خانوادشون که براشون اهمیت قائلن اعتماد کنن و مشکلشون رو به اونها بگن، تا گیر آدمهای دقل باز و بدطینت که در اینجا روباه و گربه و مرد دست فروش بودن نیفتند. و از همون بچگی مشکلی که دارن رو با کمک خانواده حل کنن نه کسی دیگه.
عالی واقعا عالی
یاد آور دوران کودکی. وقتی از مدرسه میومدی خونه و تنها دو کانال تلویزیون بود که فقط تو یکی از آنها عصر یک ساعت کارتون نشون میداد. چقدر ذوق داشتیم برا اون یک ساعت.
داستانی هست که هیچ حرفی برا گفتن ندارد و همه کل ماجرا رو میدونن. انیمیشن و کنابهاشو همه خواندن و میدونن.
عالی
یاد آور دوران کودکی. وقتی از مدرسه میومدی خونه و تنها دو کانال تلویزیون بود که فقط تو یکی از آنها عصر یک ساعت کارتون نشون میداد. چقدر ذوق داشتیم برا اون یک ساعت.
داستانی هست که هیچ حرفی برا گفتن ندارد و همه کل ماجرا رو میدونن. انیمیشن و کنابهاشو همه خواندن و میدونن.
عالی