نقد، بررسی و نظرات کتاب نفرین صندلی - شروین وکیلی

بد نبود اما اونجا که گفت روسریشونو زنا درآدردن و اون میترا داد زد سر میثم به باحجاب‌ها توهین بود که خیلی بد بود و من راضی نیستم

ماجرای خوب و جالبی بود، البته اینکه اولش گفت داستان واقعیه رو کاش یک نفر توجیح کنه 😂
درکل خسته نباشید میگم به کتابراه و آقای وکیلی

سرگرم کننده و گیرا بود.
تفکیک شخصیت‌ها خوب انجام شده بود.
با این که هیجان انگیز بود اما ترسناک نبود.
پایانش هم قابل حدس بود.

به عنوان یه داستان تخیلی و البته غیر واقعی خیلی خوب بود و خوشم اومد ولی خوشم نیومد که نویسنده‌ی محترم اصرار دارن بگن واقعیه

اصلا جالب نبود نویسنده به زور خواسته داستانشو ترسناک جلوه بده ولی اصلا ترسناک نبود مگر واسه بچه ها

واقعا خلاقانه بود خیلی خوشم اومد زیبا و در عین حال دلهره اور. میتونست بهتر تموم شه ولی بااین حال بازم عالی بود

موضوع داستان خوب و بامعنا بود، هرچند که تشبیه مبل به وسیله‌ای که عطش آدمی رو فروکش می‌ده کمی دور از انتظار بود.
کتابی بود که از خوندنش خسته نشدم.

من نمیتونم نتیجه گیری خاصی در مورد داستانش بکنم، داستان گیرایی داشت انت در مورد پایانش، توقع داشتم پایان بهتری داشته باشه.

خرافاتم حدی داره خدایی
ولی اگه تشلیه‌اش کنم مثل زندگی ادم‌ها میمونه
قبر و کارهایی که خودشون انجام میدن

در ترسناک کردن اشیا بسیار اغراق کرده بود و از لغات سطحی برای پیشبرد داستان استفاده کرده بود

عالیییییى بود فوق العاده بود مرحبا به این نویسنده که تو روز هاى کرونایى حال ما رو جا آورد فقط کاش همشون زنده مى موندن

یعنى بى سر وته بدون هیچ پندار و نگرشى انگار نویسنده فقط خواسته جوهر و کاغذ حروم کنه همین و متاسفم براى زمانى که گذاشتم

ظاهرکتاب یه داستان تخیلیه جذابه ولی باطن و مفهومش درمورد دنیا، تجملات، زرق و برقها ولذت‌ها شه که انسان روبه خودش وابسته میکنه

خیلی جالب ومن به شخصه احساس میکردم در اون هستم با اینکه واقعیت هست ولی بسیار غیر قابل باور عالی توصیف گریست نویسنده

باورم نمیشه. فوق العاده بود. جدای از مضمون و هدف داستان، ما هم مبل چرم آلمانی داریم و الان احساس خاصی بهشون دارم: ) ) ) )

عالی بودمن اصولاداستانای تخیلی نمیخونم ولی واقعاجذب این داستان شدم وبیشتریادگرفتم که به زرق وبرق دنیاکمترتوجه کنم

داستان کتاب از تخیل قوی نویسنده و داستان پردازی ایشان سرچشمه میگرفت و اینکه عده‌ای از انسان‌ها چه قدر در برابرنفس خود مقاوم هستند

خیلی داستان قشنگی بود بعضی جاهاش واقعا ترسیدیدم ولی میخوام بدونم ایا این داستان کاملا واقعیه یا اینکه حقیقت داره دروغی؟؟؟؟؟؟؟

آدم و جذب میکنه که بخونی ولی در پایان ازینکه این همه وقتت و تلف کردی واسه یه داستان خیلی تخیلی پشیمون میشی. زیاده از حد تخیلی بود واغراق آمیز.

به نظرم واقعاجدید وجالب بودوهیجان انگیز!سپاس ازنویسنده محترم که به نظرم واقعاابواب روانشناسی روخوب توداستان گنجونده بودند

واقعا داستان قشنگی بود، دومین رمانی بود ک اینقدر بهش علاقه مند شدم و سه بار دیگه خوندمش، ممنونم ازتون... کتاب خوبی بود❤️

من اینو خیلی وقت پیش خوندم. اینکه گفته واقعیه و حتی آدرس خونه رو هم داده آدمو خیلی کنجکاو میکنه. در کل جالب بود.

کتاب جالبی بود! همه روتین‌ها رو پاره کرده بود! و یه دنیای جدید و تصور جدید! و نشون میداد ادما چه راحت میتونن همو نابود کنن 🍃

سلام. من به عنوان یک داستان حقیقی که اتفاق افتاده خوندمش ولی وقتی به پایانش رسیدم مردد بودم که آیا اتفاق حقیقت داره یا نه

واقعا ترسناک بود خیلی یهویی تموم شد انتظار داشتم بعد از این ماجراها دوباره راوی داستان راجع به میترا صحبت کنه اما در کل خوب بود

جالب نبود
ترسناک هم نبود
بعضی دیالوگ هاشمی ضعیف بود "رئیس مبل ها" آخه کجا ترسناکه یا مفهومیه یا فلسفیه!

خیلی قشنگ بود، من میخام برم به ادرسی که داده درمورد این خونه تحقیق کنم ببینم این ماجرا‌ها واقعا درسته‌ خیلی ذهنمو درگیر کرده😈😈

اگر اینقدر اصرار نمیورزیدن که این داستان واقعیه خیلی بهتر بود... اما به عنوان یه داستان تخیلی خوب بود و ارزش خوندن رو داشت...

قلم نویسنده جالبه ولی خیلی چیزارو مشخص نکرده اینکه چرا مبلا آدم میخوردن؟بخاطرهمین فک کنم داستان یجورایی ناتموم هستش

نویسنده کار خودش رو به درستی انجام داد من خیلی راحت تونستم با قوه تخیلم تصویر زیرزمین رو با توجه به متن بسازم
درکل کتاب خوبی بود

قشنگ بودولی بایدببینی واززبان اونی ک زنده مونده بشنوی تاباورکنی میتراایرانیان کدام تیمارستانه خب بعدم چ جوری بایدپیداش کرد😣😣😣

خیلی قشنگ بود. یه رمان کوتاه و جذاب. ولی کاش سیاوش هم با میترا نجات پیدا میکرد. بعد با هم ازدواج میکردن. خخخخخ: )

کتاب جذابی بود، من لذت بردم، توصیفات از فضا خیلی خوب بود چون میشد تو دهن تجسمشون کرد اما دیالوگها کم و ضعیف بود. موفق باشید اقای وکیلی

به نظرمن خیلی ترسناک نبود. وتخیلی بود ودر نهایت پایان خوبی نداشت. اما ازجسارت نویسنده خوشم اومدچون ادرس راداده بود ممنونم وموفق باشید

این داستان مفهوم خاصی داره که انسان غرق در ثروت و مادیات میشه ودلش میخاد تا ابد اون هارو داشته باشه
داستان متفاوتی بود.

اصلا ادرسش کامل نبود. فقط میگفت کوچه کشوری!! آخه من چطور بگردم؟ برم تهران کوچه کشوری پلاک 13.

سلام. این کتاب نه تنها ترسناک نبود، بلکه کلا اغراق بود. اغراق بسیار بسیار زیاد که باعث شد برخی صفحات راهمینجوری رد کنم.

واقعا ترسناک نبود اصلا برام جالب نبود پیشنهاد میکنم
چهار جلد هیچکسان رو بخونید ترس واقعی رو تجربه میکنید

من فکر میکردم بنا به اسمش که خیلی ساده و پیش پا افتاده است داستان هم به همین منوال باشه اما اصلا این طور نبود. ممنونم

واقعا کتاب عالی بود که مرا وادار کرد یک روزه آنرا بخوانم و چه لحظات نفسگیری داشت. خیلی خوشم آمد و احسنت بر نویسنده.

روایتی از تمثیلی از وابستگی‌های شدید انسان به مادیات، به طوری که این وابستگی انسان را درسراشیبی سقوط قرار می‌دهد.

کتاب ترسناکی بود من وقتی میخوندم و فکر میکردم واقعی هست خیلی ترسیده بودم اما آخر داستان فهمیدم فقط یه داستانه

احسنت میگم به نویسنده کتاب که
توانست با قلمش مرا از خواندن بقیه کتاب منصرف کند چون بیشتر از ان از ترس زهره ترک میشدم

داستان جالب و مهیج بود، با اینکه تخیلی بود نمی‌دونم چرا نویسنده اصرار بر واقعی بودنش داشت. داستان رو دوست داشتم

استفاده از اصول فلسفی و ارجاعات مربوط به ان زیبایی این داستانُ دو چندان کرده بود. قلم نویسنده شیوا باد

کتاب بسیار جالبیه از اینکه مکانها واقعیت داره و ادم میشانستش حس خیلی خوبی میگیری‌ی جورایی بین واقعیت و تخیل گم میشی

دوستان این داستان الکی هست از همون اول میفهمیم ولی متن روان داستان جذاب خوندنش خوبه به شرطی که باورش نکنید

دربین نویسندگان وطنی، از همه بهتر، با دید جذاب وسه بعدی، عمق ماجرا رو به تصویر کشیده، واقعا دست مریزاد

خیلی نویسنده شیطون بوده واقعا هیجان داشت کتاب خیلی داستان ساده بود ولی اون شیطنت اولش کتابو هیجان انگیز کرد

نمیدونم چرا با گفتن جمله‌ی واقعی بودن داستان احساس کردم به شعورم توهین شده متاسفم برای نویسنده با این نگارش ابتدایی