نباید اینقدر اولش سرسختانه اصرار میکرد رمان بر حسب واقعیته. خیر سرم اومدم یکم حال و هوامو عوض کنم از فکر در بیام تا خود صبح خوابم نبرد.
اما همینکه اینقدر ادمو درگیر میکنه خوب بود و دلیلش هم همون جملهای بود ک اول داستان گفت
من دوست داشتم فقط چند تا ایراد داشت. ۱. اینکه اول کتاب گفت چند نفر میمیرن و میترا زنده میمونه۲. کاش سیاوشم زنده میموند. اینجوری بیشتر دوست داشتم۳. این داستان اصلا بنظرم ترسناک نبود فقط هیجان داشت. به صورت کلی خیلی دوست داشتم.
سلام رمان جالبی بود ولی کاش برخی از مسائل باز و روشن میشدن مثلا چرا بین همه وارثان میترا جان سالم به در برد و یا چرا با ضربه زدن به مبل تأثیر ش به میترا وارد میشد دلیل این متمایز بودن میترا از بقیه چی بوده؟؟؟؟
رمان خوبیه
به نویسنده باید بابت قوه تخیلش تبریک گفت
آدم جذبش میشه و میخواد بدونه بعدش چی میشه
ولی به نظر من ترسناک نبود چون همه میدونن مبل تحت هیچ شرایطی آدم نمیخوره
و تخیلی بودن، باعث شده که داستان ترسناک به نظر نرسه.
اول باید بگم که فضاسازیش خیلی شبیه سرزمینی در پشت آینهها بود، داستان وقتی حس ترسناک بودن بده آدم رو مجاب به خوندن میکنه!! فقط واسم جالبه که توو همه اینجور داستانها اصرار عجیبی به وجود کتابخانه عظیمی هس.. درکل خوب بود
یه همچین رمانی میشه معرفی کنید که ترسناک و اینطور جذاب باشه؟ (یعنی فقط توش کشت و کشتار و ترس نباشه چون بعد از چند صفحه دیگه هیجان میره و مثل این رمان تخیلی، واقعی جلوه کنه و به وقتش بترسونه... دقیقا وقتی انتظارش رو نداری!)
داستان خوبی بود اما یه جاهاییش دیگ بیش از حد به توصیف اشیا و اتاقها میپرداخت که واقعا حوصله ادم سر میرفت حتی من یه جاهاییشو رد میکردم ولی در کل خوب بود
بعد چون اسم کتاب نفرین صندلی بود وقتی ادم اسم کتابو میخونه یه پیش زمینهای تو ذهنش درموردش میکنه باید راجب این باشه ک چیشد این صندلیا اینجوری شدنو کی اونارو بوجود اورده متن خیلی پرت شده بود نسبت به موضوع😐👌👍
به نظرم بسیار عالی بود ولی از نظرم طبقات زیرزمین نمیتونه واقعی باشه چون هیچ انسانی بلکه هیچ جادوی نمیتونه چنین طبقات عظیمی رو بسازه که تازه هر چی میری پایین عجیب تر و بزرگ تر و عریض تر بشه و با اون همه ثروت عظیم داخلش
دوستان لطفا وقتی یه کتاب رو میخونین شرح واقعه ندین لطفا! من میخواستم این کتاب رو بخونم با خوندن «صندلی آدم میخوره» و «همه مردن جز میترا» و «میترا الان تیمارستانه» داستان و فهمیدم دیگه خوندنش لطفی نداره!
جالب بود. شروع خوبی نداشت و مشخص بود دروغین هست ادعای اول کتاب، به تدریج جذابتر شد، فکر میکنم ایده جالبی برای ساخت فیلم هم باشه. به نظرم بعضی شخصیتها رو میشد بهتر حذف کرد و تکراری نمیشد. در کل ارزش خوندنش رو داشت.
خییییلیی تخیلی بود اما اون زیرزمینهای تو در تو و اون شجاعت و کنجکاوی بیش از حد و احمقانه اون چهار نفر بیشتر اعصاب خرد کن بود. اما برای نشون دادن حرص و طمع انسانی که اعتقادات ضعیفی داره برای بدست اوردن ثروت قابل تحمله.
جالب بود تو رشتمی خونه همیطوری هستی برچسب زدن حق رفت امد در این خونه ممنوع میباشد خانه تسخیر شدس براستی ک بعد این همه سال از زمان حضرت سلیمان تا ب الان هنوزم ارواح جن در سرزمینمون در بعضی جاها وجود دارند ممنون از شما اقای وکیلی
داستان بسیار زیبا جذاب و گیرا است خوندنش رو توصیه می کنم به همه دوستان ولی علی رغم اینکه در ابتدای داستان به واقعی بودن آن تاکید دارد به نظر من تخیلی است ولی ارزش خواندن را دارد با تشکر از مجموعه عزیز و زحمتکش کتابراه
وای کتاب ترسناکی بود والبته چون در مقدمه آدرس منزلی که در آن اتفاقات افتاده بود و واقعی بودن آن مرا تشویق به خواندنش کرد خیلی دلم میخواهد بدانم خانم میترا تنها بازمانده این داستان که در بیمارستان روانی بستری بود کاست
سلام کتاب رو دوست نداشتم چون نویسنده با خواننده (یعنی خود ما) اصلا صادق نیست به این دلیل که اول کتاب میگه این شاید ترسناکترین کتاب ممکن باشه و در ادامه به موضوع سادهای میپردازد اما با اینحال ممنون از کتابراه
به نظرم که این رمان یکم متنش غیرعادی بود چون 6'7طبقه زیر زمین واقعا معمولی نیست
واینکه اون مبلها ازنظر من خیلی تخیلی بودند
من دوست داشتم که آخر رمان سیاوش بتونه زنده بمونه و با میتراباهم بتونن از اون عمارت خارج بشن
به شدت غیر واقعی و بچگانه بود. نه پای جن در کار بود نه تسخیر. فقط چند تا صندلی آدم خوار. و اینکه خواننده رو گول میزنه که این داستان واقعیه بیشتر منو ناراحت کرد تا متن داستان.. در کل افتضاح بود. با تشکر
البته که این داستان واقعیه، واقعیت همه ماست البته از نگاه یک نویسنده زیست شناس طنزپرداز جامعه شناس پژوهشگر تاریخ نگار و اسطوره پژوه...
فقط آخرشی کم با عجله و بدون حوصله نوشته شده
ولی واقعا اصلا ترسناک نبود😞
من اصلا از اونهمه تاکیدی که نویسنده در اول کتاب میکنه که کتابش واقعی هست و میخواد با دادن آدرس به مخاطب تلقین کنه که من دارم حقیقت رو میگم بیا و منو بخون خوشم نیومد،،، داستان تخیلی و ترسناک که جالب نبود برام
نمیخام به نویسنده عزیز بی احترامی کنم ولی واقعا بی محتوا و بی معنی بود داستانش، کل داستان فقط شده بود مبل سیاه که با افزودن چشم به مبل خیلی بی معنی ترش کرده بود. در کل توصیه میکنم وقت نزارید برای خوندنش
این کتاب فوق العاده جذاب بود ولی یک سوال مهم دارم و اون هم اینکه مگه آخرین باز مانده با اون مبلها ارتباط نداشت پس نمیتوانس از اونجا خارج بشه ولی تو کتاب گفته خارج شده و هنوزم معمای قدیمی مبلها برملا نشده
«اگه هنوز کتاب رو نخوندید این کامنت رو نخونید»
خوب بود. ولی واقعی نبود. این همه مدرک داد و آدرس داد. نمیدونم چرا میخواد خواننده رو با کلک زدن وادار به خوندن کتاب کنه
در کل داستان زیبایی بود. باتشکر
خیلی خوب توصیف کرده بود زیرزمین رو اما کاش میشد فهمید چرا اون مبلا ادمارو جذب خودشون میکردن اصلا چرا رویا بدون لباس تسلیم مبل شد؟اینا برای من مبهم موند
داستان خوبیه؛ نویسنده خیلی تلاش میکرد بهمون بقبولونه که کتاب واقعیه حتی زمانی که داستان رو به اتمامه، در تمام لحظههای داستان لذت قبول کردن واقعی بودن داستان رو از خودتون نگیرید موفق و پیروز باشید
عالی بود پر از نکات آموزنده بود که تخیلی بودنش اونو جذاب میکنه و یکی از نکاتی که داشت همینه که هر چیزی تو دنیا برای هدفی خاص بوجود اومده که اگه درست ازش استفاده نکنیم به ضرر خودمون تموم میشه
داستان واقعا عالی بود. ولی جا داشت که ادامه هم داشته باشه خیلی یهویی تموم شد وخیلی از سوالای توی ذهن خواننده جواب داده نشده مثل علت ادمخوار بودن مبلها یا چگونگی وجود اونهمه شئ در زیرزمین و.....
با خستگی تمام این کتاب رو خوندم ولی جذابیتش منو تا انتها کشوند، کتاب با ایهام خییییییلی زیبایی نوشته شده. یقینا جز نوشتههایی هست ک تا آخر عمر گهگاهی فکرش ب سرم میزنه و منو ب اندیشه وا میداره.
به نظر من وقتی نویسنده قصد داشته که یک داستان بسیار تخیلی بنویسه باید داستانش رو به عنوان تخیلی و سورئال مطرح میکرد نه اینکه در اول قصه با قید واقعی بودن داستان به شعور خواننده توهین کنه
عالی بود... مرموز وهم اور ترسناک.... من داستانهای ترسناک زیادی خودندم تقریبتا ترسناک ترینهای دنیا.. ولی این... واااقعا وحشتناک بود.. ب خصوص ک نویسنده میگفت واقعیه.. حالا.. یعنی واقعا واقیه؟؟؟؟؟؟!!!!!
به نظرم داستان فوق العاده مذخرفی بود.... نمیدونم چرا جناب نویسنده اینقدر اصرار داشتن که داستان واقعیه..... نه محتوا.. نه معنی... همه ش تکراری... واقعا از اینکه وقت با ارزش خودمو صرف خوندن چنین داستانی کردم ناراحتم
هیجان انگیز بود، ولی من یک عالمه سؤال تو ذهنم نقش بسته! چجوری اون همه اسباب و اثاثیه وکتاب تو زیرزمینها رفته؟ چه کسی اونها روب رده؟ و چطوری؟ برای من قابل هضم نیست! و بعدا ینکه چه نیرویی اون مبلها رو آدم خوار کرده؟
از داستانای خوب ترسناک بود خیلی هیجان داشت ولی اینکه هی تاکید داشت واقعیه یکم😐😐😐جالب نبود کجای این داستان واقعیه آخه مبل آدم خوار😐😂... در کل زود خوندم و تمومش کردم مجذوووب کننده بود
کاملا معلوم بود یه داستان تخیلیه و دور از ذهن اما اینکه اینقدر باتاکیید نوشتن این داستان براساس واقعیته جای تعجب داره شاید همچین خونهای باشه اما این اتفاقات فقط تخیالات قوی نویسنده رو ب تصویر کشیده
با تشکر از نویسنده عزیز و کتابراه … واقعا کتاب هیجان انگیز و ترسناکی بود! مخصوصا که نویسنده گفته که داستان واقعی هست ترسناک ترش کرده، درسته وقایع با عقل جور نمیان ولی واقعا داستان جالبی بود.
خیلی جالب بود ولی برای کسانی که ناراحتی قلبی دارند یا از داستانهای ترسناک خوششون نمیاد مناسب نیست ولی با تفکر بیشتر میشه گفت مبلهای ترسناک دلبستگیهای خطرناک زندگی هستند که باید رها بشه
کتاب در ابتدا روند خوبی داشت ولی رفته رفته متن کتاب آبکی و بی معنی شد و صرفا فقط برای فهمیدن پایان آن خوانده میشود و وسط و انتهای داستان نسبت به شروع آن خیلی خسته کننده و نامفهوم است.
فقط میتونم بگم اگه وقت کردید، حتما بخونید، کتاب خیلی جالبی بود و اولش گولتون میزنه واقعیه بعد میفهمیدید تخیلی هست ولی این هوش نویسنده رو نشون داده که برای جذب مخاطباش از این روش استفاده کرده...
با تشکر فروان از آقای وکیلی با این کتاب جالبش من بفکر بردچطور حرص وطمع انسان مارو به نابودی میکشونه وبار تشکر فروان از کتابراه مدت زیادی بود مطالعه نداشتم شماباعث شدی به راحتی مطالعه کنم ممنون
سلام و خداقوت به نویسنده و انتشارات و چاپخانه و همهی کسانی که این کتاب زیبا را به ما هدیه نمودهاند... ما منتظر انتشارات کامل تر و جدید از خانم شروین و سایر نویسندگان خوش ذوق و خلاق هستیم. 📚📖💡
بد نبود اما خیلیم جالب نبود به نظر من بهتر بود وارثها یه مدت با هم تو خونه زندگی میکردند و روابط عواطفی و دوستانه بینشون ایجاد میشد و یکم از اون ثروت لذت میبردند بعد این اتفاقها میافتاد
داستان جالبی بود کنجکاو میشدی که اخر داستان چی میشه ولی ترسناک نبود درزم جالب نبود که نویسنده سعی داشت اصرار کنه که این داستان واقعیه بهتر بود کاری میکرد که داستان واقعا ترسناک باشه
نویسنده به خاطر اینکه داستانش خونده بشه با ترفند دروغ از واقعیت بودن داستان متوسل میشه ولی واقعا جای سوال دارد به چه قیمتی؟ به قیمت زیر سوال بردن شعور مخاطب یا خوده نویسنده با نوشتن همچین داستان ابکی
زیاد جالب نبود. مخصوصا که اول کتاب میگه این داستان واقعیه وخیلی هم تاکیدداره روی واقعی بودنش خب آدم توقعش بیشتره وقتی یهو میگه که صندلیها آدم رو میخورن آدم احساس میکنه دستش انداختن.. روش خوبی نیست
چرا داستان رو توی نظراتتون اسپویل میکنید و همهی داستان رو توضیح میدید و اخرش رو لو میدید!! ادم وحشت میکنه از یک عده ادم بی ملاحظه!!!! و احمق! لاغل قبل نوشته هاتون بزنید اسپویل
ممنون از کتابراه که این جور رمانها را رایگان دراختیار ما قرار میدهد.
این رمان رو پیشنهاد میکنم همه بخونن. درس بزرگی داره.
البته داستان پر از ترس و دلهره است اما واقعا مفید هست.
مبلایی که ادم میخورن.
داستانش پر از باگ بود و نصف شخصیتا بدون اینکه نقشی تو داستان داشته باشن الکی مردن.
نویسنده سعی کرده داستان رو نمادین و فلسفی درست کنه اما کاملا شکست خورده.
کتاب خیلی جذابی بود. ساعت یک نیمه شب دانلود کردم تا ساعت سه تموم شد!! ولی وسطا نفس نمیکشیدم از ترس! ترسناکترین و هیجان انگیز رمانی بود که خوندم. فقط متوجه نشدم کجا گفتن تخیلیه؟؟ اولش که مستندات داشت؟!🤔🤔
ممنون از نویسنده که لحظاتی ترس و وحشت تو وجودمون تزریق کردن، داستان شما منو یاد داستان، ودیگر هیچ کس نبود، آگاتا کریستی انداخت، با این تفاوت که در داستان شما یک نفر درنهایت زنده میمونه، به هر حال خسته نباشید
اما همینکه اینقدر ادمو درگیر میکنه خوب بود و دلیلش هم همون جملهای بود ک اول داستان گفت