جالب بود تو رشتمی خونه همیطوری هستی برچسب زدن حق رفت امد در این خونه ممنوع میباشد خانه تسخیر شدس براستی ک بعد این همه سال از زمان حضرت سلیمان تا ب الان هنوزم ارواح جن در سرزمینمون در بعضی جاها وجود دارند ممنون از شما اقای وکیلی
وای کتاب ترسناکی بود والبته چون در مقدمه آدرس منزلی که در آن اتفاقات افتاده بود و واقعی بودن آن مرا تشویق به خواندنش کرد خیلی دلم میخواهد بدانم خانم میترا تنها بازمانده این داستان که در بیمارستان روانی بستری بود کاست
سلام کتاب رو دوست نداشتم چون نویسنده با خواننده (یعنی خود ما) اصلا صادق نیست به این دلیل که اول کتاب میگه این شاید ترسناکترین کتاب ممکن باشه و در ادامه به موضوع سادهای میپردازد اما با اینحال ممنون از کتابراه
به نظرم که این رمان یکم متنش غیرعادی بود چون 6'7طبقه زیر زمین واقعا معمولی نیست
واینکه اون مبلها ازنظر من خیلی تخیلی بودند
من دوست داشتم که آخر رمان سیاوش بتونه زنده بمونه و با میتراباهم بتونن از اون عمارت خارج بشن
به شدت غیر واقعی و بچگانه بود. نه پای جن در کار بود نه تسخیر. فقط چند تا صندلی آدم خوار. و اینکه خواننده رو گول میزنه که این داستان واقعیه بیشتر منو ناراحت کرد تا متن داستان.. در کل افتضاح بود. با تشکر
البته که این داستان واقعیه، واقعیت همه ماست البته از نگاه یک نویسنده زیست شناس طنزپرداز جامعه شناس پژوهشگر تاریخ نگار و اسطوره پژوه...
فقط آخرشی کم با عجله و بدون حوصله نوشته شده
ولی واقعا اصلا ترسناک نبود😞
من اصلا از اونهمه تاکیدی که نویسنده در اول کتاب میکنه که کتابش واقعی هست و میخواد با دادن آدرس به مخاطب تلقین کنه که من دارم حقیقت رو میگم بیا و منو بخون خوشم نیومد،،، داستان تخیلی و ترسناک که جالب نبود برام
نمیخام به نویسنده عزیز بی احترامی کنم ولی واقعا بی محتوا و بی معنی بود داستانش، کل داستان فقط شده بود مبل سیاه که با افزودن چشم به مبل خیلی بی معنی ترش کرده بود. در کل توصیه میکنم وقت نزارید برای خوندنش
این کتاب فوق العاده جذاب بود ولی یک سوال مهم دارم و اون هم اینکه مگه آخرین باز مانده با اون مبلها ارتباط نداشت پس نمیتوانس از اونجا خارج بشه ولی تو کتاب گفته خارج شده و هنوزم معمای قدیمی مبلها برملا نشده
«اگه هنوز کتاب رو نخوندید این کامنت رو نخونید»
خوب بود. ولی واقعی نبود. این همه مدرک داد و آدرس داد. نمیدونم چرا میخواد خواننده رو با کلک زدن وادار به خوندن کتاب کنه
در کل داستان زیبایی بود. باتشکر
خیلی خوب توصیف کرده بود زیرزمین رو اما کاش میشد فهمید چرا اون مبلا ادمارو جذب خودشون میکردن اصلا چرا رویا بدون لباس تسلیم مبل شد؟اینا برای من مبهم موند
داستان خوبیه؛ نویسنده خیلی تلاش میکرد بهمون بقبولونه که کتاب واقعیه حتی زمانی که داستان رو به اتمامه، در تمام لحظههای داستان لذت قبول کردن واقعی بودن داستان رو از خودتون نگیرید موفق و پیروز باشید
عالی بود پر از نکات آموزنده بود که تخیلی بودنش اونو جذاب میکنه و یکی از نکاتی که داشت همینه که هر چیزی تو دنیا برای هدفی خاص بوجود اومده که اگه درست ازش استفاده نکنیم به ضرر خودمون تموم میشه
داستان واقعا عالی بود. ولی جا داشت که ادامه هم داشته باشه خیلی یهویی تموم شد وخیلی از سوالای توی ذهن خواننده جواب داده نشده مثل علت ادمخوار بودن مبلها یا چگونگی وجود اونهمه شئ در زیرزمین و.....
با خستگی تمام این کتاب رو خوندم ولی جذابیتش منو تا انتها کشوند، کتاب با ایهام خییییییلی زیبایی نوشته شده. یقینا جز نوشتههایی هست ک تا آخر عمر گهگاهی فکرش ب سرم میزنه و منو ب اندیشه وا میداره.
به نظر من وقتی نویسنده قصد داشته که یک داستان بسیار تخیلی بنویسه باید داستانش رو به عنوان تخیلی و سورئال مطرح میکرد نه اینکه در اول قصه با قید واقعی بودن داستان به شعور خواننده توهین کنه
عالی بود... مرموز وهم اور ترسناک.... من داستانهای ترسناک زیادی خودندم تقریبتا ترسناک ترینهای دنیا.. ولی این... واااقعا وحشتناک بود.. ب خصوص ک نویسنده میگفت واقعیه.. حالا.. یعنی واقعا واقیه؟؟؟؟؟؟!!!!!
به نظرم داستان فوق العاده مذخرفی بود.... نمیدونم چرا جناب نویسنده اینقدر اصرار داشتن که داستان واقعیه..... نه محتوا.. نه معنی... همه ش تکراری... واقعا از اینکه وقت با ارزش خودمو صرف خوندن چنین داستانی کردم ناراحتم
هیجان انگیز بود، ولی من یک عالمه سؤال تو ذهنم نقش بسته! چجوری اون همه اسباب و اثاثیه وکتاب تو زیرزمینها رفته؟ چه کسی اونها روب رده؟ و چطوری؟ برای من قابل هضم نیست! و بعدا ینکه چه نیرویی اون مبلها رو آدم خوار کرده؟
از داستانای خوب ترسناک بود خیلی هیجان داشت ولی اینکه هی تاکید داشت واقعیه یکم😐😐😐جالب نبود کجای این داستان واقعیه آخه مبل آدم خوار😐😂... در کل زود خوندم و تمومش کردم مجذوووب کننده بود
کاملا معلوم بود یه داستان تخیلیه و دور از ذهن اما اینکه اینقدر باتاکیید نوشتن این داستان براساس واقعیته جای تعجب داره شاید همچین خونهای باشه اما این اتفاقات فقط تخیالات قوی نویسنده رو ب تصویر کشیده
داستان هیجان انگیزی بود در مورد طمع بعضی از آدمها که حتی وقتی چیز یادی بهشون بدی باز هم از حرص وطمع درونشون کم نمیشه ودر آخر رمز موفقیت رو در اتحاد و از خود گذشتگی آدمها بیان میکنه
فقط میتونم بگم اگه وقت کردید، حتما بخونید، کتاب خیلی جالبی بود و اولش گولتون میزنه واقعیه بعد میفهمیدید تخیلی هست ولی این هوش نویسنده رو نشون داده که برای جذب مخاطباش از این روش استفاده کرده...
با تشکر فروان از آقای وکیلی با این کتاب جالبش من بفکر بردچطور حرص وطمع انسان مارو به نابودی میکشونه وبار تشکر فروان از کتابراه مدت زیادی بود مطالعه نداشتم شماباعث شدی به راحتی مطالعه کنم ممنون
سلام و خداقوت به نویسنده و انتشارات و چاپخانه و همهی کسانی که این کتاب زیبا را به ما هدیه نمودهاند... ما منتظر انتشارات کامل تر و جدید از خانم شروین و سایر نویسندگان خوش ذوق و خلاق هستیم. 📚📖💡
بد نبود اما خیلیم جالب نبود به نظر من بهتر بود وارثها یه مدت با هم تو خونه زندگی میکردند و روابط عواطفی و دوستانه بینشون ایجاد میشد و یکم از اون ثروت لذت میبردند بعد این اتفاقها میافتاد
داستان جالبی بود کنجکاو میشدی که اخر داستان چی میشه ولی ترسناک نبود درزم جالب نبود که نویسنده سعی داشت اصرار کنه که این داستان واقعیه بهتر بود کاری میکرد که داستان واقعا ترسناک باشه
نویسنده به خاطر اینکه داستانش خونده بشه با ترفند دروغ از واقعیت بودن داستان متوسل میشه ولی واقعا جای سوال دارد به چه قیمتی؟ به قیمت زیر سوال بردن شعور مخاطب یا خوده نویسنده با نوشتن همچین داستان ابکی
زیاد جالب نبود. مخصوصا که اول کتاب میگه این داستان واقعیه وخیلی هم تاکیدداره روی واقعی بودنش خب آدم توقعش بیشتره وقتی یهو میگه که صندلیها آدم رو میخورن آدم احساس میکنه دستش انداختن.. روش خوبی نیست
چرا داستان رو توی نظراتتون اسپویل میکنید و همهی داستان رو توضیح میدید و اخرش رو لو میدید!! ادم وحشت میکنه از یک عده ادم بی ملاحظه!!!! و احمق! لاغل قبل نوشته هاتون بزنید اسپویل
ممنون از کتابراه که این جور رمانها را رایگان دراختیار ما قرار میدهد.
این رمان رو پیشنهاد میکنم همه بخونن. درس بزرگی داره.
البته داستان پر از ترس و دلهره است اما واقعا مفید هست.
مبلایی که ادم میخورن.
داستانش پر از باگ بود و نصف شخصیتا بدون اینکه نقشی تو داستان داشته باشن الکی مردن.
نویسنده سعی کرده داستان رو نمادین و فلسفی درست کنه اما کاملا شکست خورده.
کتاب خیلی جذابی بود. ساعت یک نیمه شب دانلود کردم تا ساعت سه تموم شد!! ولی وسطا نفس نمیکشیدم از ترس! ترسناکترین و هیجان انگیز رمانی بود که خوندم. فقط متوجه نشدم کجا گفتن تخیلیه؟؟ اولش که مستندات داشت؟!🤔🤔
ممنون از نویسنده که لحظاتی ترس و وحشت تو وجودمون تزریق کردن، داستان شما منو یاد داستان، ودیگر هیچ کس نبود، آگاتا کریستی انداخت، با این تفاوت که در داستان شما یک نفر درنهایت زنده میمونه، به هر حال خسته نباشید
بعدازمدتها یه داستان تخیلی جالب خوندم قصر زیبای ایرانیان دنیابود. و. جواهرات و. اشیای گرانبهاش طمع آدمیه و اون مبلها هم انگار مرگه خیلی دید فلسفی قشنگی تواین داستان بود عاالی بود
من چند ماه پیش خوندمش، فکر کردم قراره چیزی مثل برداشت از واقعیت باشه.. خوشم نیومد واقعا، بنظرم نویسنده بیشتر خواسته از یه جرقه ذهنی حتما یه داستان بنویسه به هر قیمتی
خیلی قشنگ بود دوسش داشتم ولی اول داستان گفته این داستان واقعیه و حتی آدرس اونجا رو داده حالا اگه واقعا بریم اونجا همچین خونهای هست (حتی اگه بسته باشنش و اجازه ورود ندن)؟ ؟؟؟!!!!!
داستانش خیلی قشنگ بود فقط زیادی فضای اطراف و جواهراتش رو توصیف کرده بود که صفحات زیادی رو گرفته بود بنظرم باید آخرش رو یکجور بهتری تموم میکرد طوری ک بفهمیم سرمیترا چی اومد و خونه چیشد
توی این دنیای ک طمع برای پول خیلی زیاده و هرکس از همچیش میگذره برای پول شانس دوباره زندگی کرده به حالت قبل و نرمالت یک به دهه شانس زندگی کردن مثل میترا وقتی توی طمع پول بیفتی خیلی کمه
داستان جالبیه. حالت تعلیقش فوق العاده بود. ابتدای داستان فوقالعاده شروع شد یه حس کنجکاوی رو توی خواننده ایجاد میکرد که واقعا این داستان واقعیه یا زاده فکر نویسنده ست... واقعا ازش خوشم اوند
داستان ازنظرتخیلی خوب بود ولی متاسفانه چرا یک نویسنده خوب باید اولش برای جذب خواننده به دوروغ متوسل بشه آیا ازاین نویسنده حاضر میشید کتاب دیگر بخوانید.؟
قوهی تخیل بالای نوسینده منو شگفت زده کرد طوری که واقعا فکر کردم واقعیه و مدام با خودم حین خوندن کتاب میگفتم این خونه با این همه امکانات و ثروت از دندون تیز مقامات دور مونده واقعا عجیبه. 😁😁😁😁
فوقالعاده جذاب بود. درسته داستان کاملاً تخیلی بود ولی تصور اینکه همچین چیزی واقعیت داشته باشه خیلی خیلی ترسناکه. البته به شخصه دوست داشتم همچین موضوعی صحت داشت تا برم از نزدیک ببینم
کتاب خیلی پرکشش و جذابی بود از طرز نگاه نویسنده به دنیای پرزرق و برق کنونی وتعلقات انسانها به مادیات که باعث فراموش کردن تمام جنبههای انسانی وجودشان میشود لذت برم. سپاس گذارم.
فراز و اوج خوبی داشت ولی فرود داستان یکم با اشکال مواجه بود. ولی همین که یه سبک جدید در نوشتار داخلی بود و اینکه در کل جذاب و متفاوت بود؛ نشونه پیشرفت نویسندگی ایران زمینه
جزییات خیلی خوبی داشت، بعضی جاها حس میکردم از هیجان نفس نمیکشم. ولی بنظرم آخراش دیگه خیلی بزرگنمایی شده بود. یکم اگه نیروهای مبلرو به سمت نیروهای قابل قبول تر میکشوند جذابتر بود
عالی شروع شد شاید خیلی پایین نمیرفتن و مثلا تو هزار توی همون زیر زمین طبقه اول یا دوم گیر میکردن و بلعیده میشدن جالبتر بود من که دیروز دان کردم تا 3 نصفه شب تموم کردم جذابیتش نمیذاشت بخوابم
خیلی خوب بود من تا آخرین لحظه فکر می کردم واقعیه اما برام عجیب بود چطور کسی که این داستان را برای نویسنده تعریف کرده میتونسته جایی که نبوده ندیده را تعریف کنه
بد نبود درکل خیلی منو جذب نکرد داستانش و به نظر من خیلی ترسناک نبود و با اینکه اول کتاب گفته شده بود واقعیه، خیلی جاهاش مشخص بود تخیلیه و واقعیت نیست ولی خب بدم نبود
جالب بود اما خب اواخر داستان توی زیر زمین راجب به صندلیها اغراق شده بود ای کاش نویسنده بر واقعی بودن داستان اسرار نداشت، اینطوری به عنوان داستان خیالی پذیرشش راحت تر بود
براستی ک بعد این همه سال از زمان حضرت سلیمان تا ب الان هنوزم ارواح جن در سرزمینمون در بعضی جاها وجود دارند
ممنون از شما اقای وکیلی