نقد، بررسی و نظرات کتاب نفرین صندلی - شروین وکیلی
مرتبسازی: پیشفرض
هانیه رضایی
۱۴۰۱/۰۳/۱۱
00
داستانی کاملا تخیلی ولی با قلم جادویی نویسنده... شاید اولش یکم مبهم باشه ولی جلوتر ک میره خواننده رو جذب خودش میکنه و یجورایی تو تله داستان گیر میکنی و تا نفهمی آخرش چی میشه دست از خوندن نمیکشی! فقط بعضی از قسمتای داستان ایراد داشت ک اکثر دوستان بهش اشاره داشتن؛ مثلا دفترچه خاطرات میترا ک در اصل خود میترا تو خیلی جاها حضور نداشت ولی جوری گفته شد ک انگار میترا از همه جا خبر داشت.. در کل بد نبود و اوقات فراغتمو پر کرد
عاااالی بود من ک بیوقفه خوندمش، دقیقا توی روزی شروع به خوندنش کردم ک کلی کار داشتم، ولی توی تمام ثانیههایی ک وقت داتمش خوندمش، اولین باری بود ک کتاب این سبکی خوندم ولی بینظیر بود، قلم نویسنده عالی بود جوری ک وقتی داشتی یه خطو میخوندی تمام ذهنت درگیر این میشد ک جمله بعدی چیه، و نویسنده جوری توصیف کرده بود ک من واقعا خودمو اونجا توی زیرزمینا و کنار افراد توی داستان توصیف میکردم، خسته نباشید آقای وکیلی عزیز
اولین کتابی بود که در یک نیمروز بدون لحظهای تا تهش بدون کمترین خستگی در مغز و چشمهایم خوندم حالتی رویایی و علم به حقیقت این جهانی در من دست داد واژهها به نوعی بسیار روان که انگار رگها و استخوانها و همه ذرات خواننده انها را تغذیه میکنند گویی واژهها چنان با میل در حافظه دوست دارند بنشینند لازم به تشکر از نویسنده نیست کتاب خود گویاست و همه واژه هایش با هشق بر صفحه روح و دل نشسته چه تشکری بالاتر از این
منکه هنوزم دارم حسرت اونهمه گنج و ثروتی که اونجا بود رومیخورم خیلی دوست داشتم تو یه همچین موقعیتی قرار بگیرم البته بعید میدونم قبل ازینکه کسی یاچیزی مسخم کنه خودم بادیدن اونهمه ثروت شوکه میشم وقلبم وایمیسته. درسته این داستان خیلی تخیلی بود اما موارد شبیه به این خیلی جاها هست مثلا تو شهرستان ما یه باغی هست که یه تپه بزرگی داره وازگذشته میگن چندمتر زیر این تپه گنج هست ولی طلسم داره هرکسی رفته دیگه برنگشته
اینقدر این اثر جذاب و جالب بود که نمیتونم توصیفش کنم علارغم اینکه ذهنم واقعی بودن اون را رد میکنه اما حسی در وجودم مطمئنه چیزی جز حقیقت نیست و اگه روزی بتونم حتما به اون محله میرم تا شاید بتونم از این موضوع مطمئن بشم داستانی جالب با نویسندهای پخته با قلمی قوی داستانی را خلق کرده که همانند اون نیست به نظرم خواندن این کتاب برای کسانی که این ژانر را دوست دارن بسیار جالب خواهد بود
من رمانی را دوست دارم بخونم که اسمش جذبم کنه، این رمان هم ابتدا اسمش مجذوبم کرد که بخونم. اوایل کتاب را که خوندم و نویسنده گفته بود این داستان طبق واقعیته، بیشتر جذبش میشدم که هرچه زودتر کتاب را بخونم. جوری قوه تخیل نویسنده بالاست که اول باور میکنی همچین خونهای وجود داره. من داستان را در عرض ۲ روز مطالعه کردم. هرچی بیشتر میخوندی دوست داشتی ببینی آخرش چی میشه. آفرین به نویسنده
کتاب تخیلی جالبی بود. ولی واقعی نه نویسنده هم گفته بود هیچ اثری از خرافات تو کتاب نیست!خود مبلها دقیقا خرافات بودن!اینکه یه کاوخونه ایتالیایی یه سری لوازم عادی ولی مروز میسازه که خیلی تکراریه مثل این فیلمهای هالیودی نوشته ترسناک هم نیست که!بعنوان کتاب ترسناک من پسران بد و سه جلد هیچکسان رو پیشنهاد میدم. البته نکات اجتمایی در مورد طمع هم تو کتاب جا داده بود ولی در کل نه ترسناک بود ونه واقعی.
فکر میکنم با توجه به حضور اشیا تاریخی خیلی کهن و هضم همه پرسوناژهای داستان در صندلیها، این قصه استعارهای از دنیا با همه جذابیتها و کششها و اغواگریهای آن در طول حیات بشر است. آن که تسلیم شود در خلسهای به ظاهر آرام، در دل دنیا (صندلی ها) فرو رفته و حل میگردد. و آن که جان به در برد، در قدرت این هیولای جذاب تا آخر حیران باقی میماند. و این صندلی دنیا ارثیهی مسلم آدمیزاد است.
داستان تخیلیه و اشتباهاتی داره مثلاً میترا که دست نوشته رو به شما داده تا نشر بشه موقع که میثم، رویا، عبدالله، و دیگرا بالا بودن میترا پایین توی زیر زمین بود من موندم چطور همه این اتفاق های تو طبقه هم کف رخ داد رو دقیق شرح داده و حتی بیان کرده ک فلانی چه قدر حس داشت ازین جاست که خواننده متوجه میشه داستان ساختگیه در کل داستان ترسناک و خوبی بود به امید موفقیت های بیشتر شما
خب! من گول خوردم! واقعا فکر کردم واقعیه و داشتم نقشه میریختم چطور واسه همسرم توضیح بدم که واقعیه داستاناما وقتی رفتم جلوتر و طریقه هضم شدن غلام رضا و رویا رو دیدم خصوصا رویا که هیچ شاهدی نداشت فهمیدم گول خوردم آفرین آقای وکیلی قلموتون عالیه و می تونست پروبال بیشتری هم بگیره مثلاً سوالهایی که درباره نوع مدیریت خونه بوده در سالهای قبل و نوع انتخاب وراث میشد روی اینها کار کرد
نویسنده حس کنجکاوی، دلهره و هیجان رو به خوبی در مخاطب ایجاد کرده و موضوع داستان هم فضای مناسبی برای ایجاد این حس بوجود آورده.
البته گاهی مواقع کمی داستان هندی! و اغراق آمیز میشد و در اکثر مواقع نمیشد فراموش کرد که مشغول خواندن یک داستان بسیار تخیلی هستیم
و البته علت اصرار و تاکید نویسنده در ابتدای داستان در مورد القا واقعی بودن ماجرا رو هم درک نکردم
در مجموع قابل قبول بود
البته گاهی مواقع کمی داستان هندی! و اغراق آمیز میشد و در اکثر مواقع نمیشد فراموش کرد که مشغول خواندن یک داستان بسیار تخیلی هستیم
و البته علت اصرار و تاکید نویسنده در ابتدای داستان در مورد القا واقعی بودن ماجرا رو هم درک نکردم
در مجموع قابل قبول بود
خوب بود ولی به نظر من اصلا واقعی نبود و کاملا تخیلی بود یه دلیلش اینکه میترا اصلا کنار عبدالله و فلور و رویا و میثم نبود ولی دقیق حرفاشون و حرکاتشون رو نوشته بود یکی دیگه اینکه من به جن و طلسم اعتقاد ندارم و الکیه نکته دوم اینکه نویسنده نباید اول داستان اسم میترا رو میآورد و بیاد میذاشت آدم از آخر کتاب با خودندش مطلع بشه ن همون اول
ولی در کل خوب بود مرسی از نویسنده
ولی در کل خوب بود مرسی از نویسنده
یکی از بهترین و جذابترین کتابهایی بود که خوندم👍👍 من خیلی راضیام و دوستانی که دنبال یه کتاب هیجان انگیز و جالب میگردن پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو مطالعه کنن و تنها چند مشکل جزئی داشت که 1 اسم آخرین بازمانده اگه اول کتاب قید نمیشد جالب تر بود و 2 داستان خیلی یهویی تموم شد و بهتر بود در مورد سرنوشت اون بازمانده کمی بیشتر توضیح میداد اما به هر حال خیلی خوب و جالب بود👌
در این کتاب ما طمع دیدیم...
وسوسههای گاه و بیگاه شیطان رو شنیدیم...
و حتی از خود گذشتگی رو در لحظه آخر حس کردیم...
این کتاب انگار بازتابی از زندگی واقعی همه مون بود اما تا حدی متفاوت تر... و در آخر افرادی رستگار میشن که از این وسوسهها جان سالم به در ببرند..
اما این رو هم فهمیدیم که همه این مشکلات از همون اول به علت کنجکاوی نادرست و طمع اون افراد بود.. .
وسوسههای گاه و بیگاه شیطان رو شنیدیم...
و حتی از خود گذشتگی رو در لحظه آخر حس کردیم...
این کتاب انگار بازتابی از زندگی واقعی همه مون بود اما تا حدی متفاوت تر... و در آخر افرادی رستگار میشن که از این وسوسهها جان سالم به در ببرند..
اما این رو هم فهمیدیم که همه این مشکلات از همون اول به علت کنجکاوی نادرست و طمع اون افراد بود.. .
دوستان شک نکنید غیرواقعی تخیلی هست اول اینکه نویسنده کتاب متولد سال 54 هست و سنی نداشته که در جبهه جنگ شرکت کنه دوم اینکه در بازدید از خونه تنها همین ده نفر اومده بودند در صورتی که همه این دوستان خانواده داشتند و سوال پیش میاد چرا هیچ یک از خانواده اونجا نبودند تا این ثروت باداورده رو از نزدیک ببینند به طور کل راوی داشتن هم که خبرنگاره هست یه ادم تخیلی هستش
موضوع و درون مایه کتاب خیلی بهش پرداخته شده و موضوعی دم دستی بود اما نویسنده روایت جالی رو برای بیانش و و تبلور مقصود و هدفش انتخاب کرده بود اما از نظر پرداخت میتونست خیلی بهتر از این باشه آخر داستان به خوبی جمع نشده بود و در طول روایت تناسبی که برای واقعیت بخشیدن به داستان لازم بود رعایت نشده بود و میشه گفت مثل اغلب کتابهای ایرانی نیاز به ویراستاری حرفهای داره.
با عرض سلام و تشکر. به نظر من داستان این کتاب حکایت حرص و طمع رو در آدمها بیان میکرد، که خیلی پیچیده و سیری ناپذیر هست، و وقتی انسانها غرق طمع خودشون میشن تقریبا راه نجاتی براشون نیست. مثل یه باتلاق میمونه. واقعا برای من کتاب بسیار جذاب و گیرایی بود و در عرض چند ساعت خوندمش، نویسنده قلم بسیار گیرایی داره و بسیار متفاوت مقصود و هدفش رو بیان کرده. بسیار ممنونم
عالی بود خیلی احساس واقعی نسبت بهش دارم.. و مطمعنا در زمان مناسب یه همچین تیمی البته خبره در امور رو جمع میکنم و دنبال نوشتن و تحقیق کردن در این امور میگردم.. مردم باید با واقعیت وحشتناک تری در مورد این داستان پی ببرند.. طمع.. حسرت.. عجز در برابر حواس پنج گانه.. ناچاری در زندگی.. و راضی بودن به مرگ در فراخ تا زندگی در زحمت و مشقت از جمله موارد دهشتناک تر از جریان مبلهاست
اولین کتاب ترسناک ایرانی بود که تا حالا دو دفعه خوندم به نظرم این کتاب وقتی جذاب تر میشه که توی شب خونده بشه چون بخش بیشتر داستان داخل تاریکیه، به نظرم اگه روحیتون سازگار با موضوعات ترسناک نیست این کتاب رو مطالعه نکنین... نویسنده خیلی زیبا طوری این داستان رو تعریف میکنه که حتی بعد خوندن داستان هم شک میکنید که این فقط یک داستانه نه واقعیت. ممنون از نویسنده
نگارش داستان خوب بود ولی خیلی دور از عقل بود البته کتابهای تخیلی زیادی نوشته شده اما این که نویسنده اصرار به واقعی بودن داستان دارد خیالی بیش نیست کمترین ایرادی که میشود به واقعی بودن داستان گرفت این است که بعد از ماجرا پلیس خانه را برسی نکرده متوجه طبقات زیر زمین آن همه وسایل آنتیک واز همه مهمتر مبله نشده به نظرم نویسنده به شعور مخاطب توهین کرده
اینکه اولش فکر میکردم واقعیه باعث میشد کتاب برام جذاب تر بشه و با دقت بیشتری بخونم و باعث ادامه دادن کتاب بود از ویژگیهای خوبه این داستان میشه به نماد پردازی خیلی خوبه نویسنده و فضا سازی و شخصیت سازی مناسب و هیجان خوب داستان اشاره کرد همچنین میشه گفت موضوع داستان تازه بود و خواننده تا حدی قافل گیر میشه امیدوارم اثار بیشتری از این نویسنده قرار بگیره
جالب بود دوستش داشتم اما مطمینم داستان تخیلی مندر اوردی بود چون مگه دور بین بود که انقدر مو به مو جزییات تمام افراد اونم وقتی از هم جدا بودن رو بگم در عین حال انگار مثل فیلمها در چند جا مختلف راوی بوده و چیزی که در اول گفته کامل واقعی رو بااین حرکت کاملا نقص کرده مشخص دروغ اما در کل قلمش قوی بوده تشکر فراوان از نویسنده ادامه بده من طرفدارتم
من عاشقش شدم چندبار خوندم هنوزم برام جذابه هنوزم دلم میخواد دوباره بخونمش یه اعترافی بکنم من رمانای ایرانی رو هروقت میدیدم سریع از کنارشون رد میشدم از بس تم تکراری دارن و قابل مقایسه با رمانای خارجی نیستن ولی اینو شانسی دانلود کردم خوندم و متوجه شدم ماهم میتونیم ماهم نویسندههای خوبی مثل آقای وکیلی داریم که میتونن با آثارخارجی رقابت کنن
به نظرم اگر با پیش زمینهای از آثار دیگه شروین وکیلی میخواین این کتاب رو بخونین انتخاب خوبی نیست. اگر به تاریخ اساطیری و این قبیل موضوعات علاقه دارین کتابهای علمی ایشون خوبن ولی رمانها به جهت فرورفتن در نمادگرایی و همچنین نگاهی زاویه دار کمی ناملموس و غیرقابل درک شده. نتیجه اینکه کتابهای علمی و تاریخی ایشون بسیار باارزش تر از داستان هاشون هست.
قلم نویسنده تا حدی خوب و مورد تایید بود. درسته که داستان تخیلی هستش اما نکتهی کلیدی که من تز این داستان گرفتم اینه که حرص و طمع در ذات آدما ریشه داره و انسان به خاطر حریص بودنش در دنیا، ممکنه جونش رو از دست بده که نمونهی بارزش عبدالله تو این داستان بود. سیاوش، میترا و ساید افرادی ک ب زیر زمین راه پیدا کردند هم دچار همین حرص و طمع شدند.
کتاب خیلی جالبی بود ساعت 9 شب بود که دانلودش کردم11:30 هم تمومش کردم. وقتی داشتم میخوندمش از روی مبل با ترس بلند شدم تا حالا اینقدر از یک مبل نترسیده بودم. ولی وقتی به آخرش رسیدم حس بهتری داشتم. خیلی خیلی جالب و آموزنده بود. از این نظر که نفسهای درون انسان اگر کنترل نشن کار دستش میدن. ممنون آقای وکیلی
اولین کتاب با ژانر ترسناک و تخیلی بود که از یه نویسندهی ایرانی خوندم. فصاسازی خیلی خوبی داشت ترس رو خیلی خوب به وجودم القا کرد مخصوصا اوایل داستان! فقط یه مقدار در توصیف زیرزمین و وسایلش طول کلام داشت. اگه این قسمتش کوتاهتر بود بهتر بود. موضوع بکر و جالبی داشت. دوست داشتم. مرسی از نویسندهی توانا جناب آقای شروین وکیلی و ممنون از کتابراه
با درود
بد نبود، ایده و آغاز داستان عالی ولی پرداخت شخصیتها، ادامه و پایان آن را خیلی نپسندیدم.
مانند فیلمی است که هنرپیشههای ناشی در آن بازی کردهاند. مثل فیلمهای ترسناک low budget.
با آثار نویسنده آشنا نبودم و قطعاً حداقل یک کار دیگر از ایشان خواهم خواند. خواندن این داستان سرگرم کننده را به علاقه مندان ژانر وحشت توصیه میکنم.
بد نبود، ایده و آغاز داستان عالی ولی پرداخت شخصیتها، ادامه و پایان آن را خیلی نپسندیدم.
مانند فیلمی است که هنرپیشههای ناشی در آن بازی کردهاند. مثل فیلمهای ترسناک low budget.
با آثار نویسنده آشنا نبودم و قطعاً حداقل یک کار دیگر از ایشان خواهم خواند. خواندن این داستان سرگرم کننده را به علاقه مندان ژانر وحشت توصیه میکنم.
جالب و تخیلی خیالی بود. میشد بیشتر روش کار کنه نویسنده، خیلی سریع جمع کرد داستان، خیلی تندتند شخصیتها حذف شدن و حذفشون تفاوت خیلی چندانی با هم نداشت، موضوع جالبی داشت و میشد پر و بالش داد و توصیفات بیشتری ایجاد کرد و ازش یه اثر تخیلی جنایی باحال درآورد. و یه سری مسائل و توضیح میداد بد نبود کلی سوال بی جواب میمونه تو ذهن خواننده.
طبق گفتهی نویسنده ماجرای کتاب یه داستان نیست و واقعا اتفاق افتاده.. توهمین تهرانم اتفاق افتاده..
خییلی خییلی عجیبه واقعا خییلی عجییبه پیشنهادمیکنم حتمابخونید
ده نفر آدم معمولی همشون بطورعجیبی ناپدیدمیشن توسط یه سری مبلهای سیاه وتنها یه نفر جون سالم به در میبره که خانم میتراایرانیان هستش و دچار جنون شدن و...
بخونید حتما
خییلی خییلی عجیبه واقعا خییلی عجییبه پیشنهادمیکنم حتمابخونید
ده نفر آدم معمولی همشون بطورعجیبی ناپدیدمیشن توسط یه سری مبلهای سیاه وتنها یه نفر جون سالم به در میبره که خانم میتراایرانیان هستش و دچار جنون شدن و...
بخونید حتما
سلام خسته نباشید میگم به نویسنده کتاب
کتاب آموزندهای بود. حرص و طمع به مال دنیا. و اینکه هر چی بیشتر میبینی بیشتر میخوای و سیر نمیشه آدم. و اخر کار که هیچکس چیزی نصیبش نشد... ای کاش کسی به خیالی بودنش دقت نیمکرد. نظرات و خوندم چقدر مردم دنبال حاشیه هستن که خیالی بود چنان بود چنین بود. ای کاش درس بگیریم. ممنون از کتاب پرمفهومتون🙏
کتاب آموزندهای بود. حرص و طمع به مال دنیا. و اینکه هر چی بیشتر میبینی بیشتر میخوای و سیر نمیشه آدم. و اخر کار که هیچکس چیزی نصیبش نشد... ای کاش کسی به خیالی بودنش دقت نیمکرد. نظرات و خوندم چقدر مردم دنبال حاشیه هستن که خیالی بود چنان بود چنین بود. ای کاش درس بگیریم. ممنون از کتاب پرمفهومتون🙏
به نظر من این داستان کاملاواقعیه اما درجاهایی ازداستان ازقوه تخیل به کار رفته
من کتابهای زیادب دراین باره خوندم که باسندومدرک کامل ثابت شده بود که کاملا واقعیه
من هنوز داستان راکامل نخوندم ولی ازاول داستان فهمیدم که واقیه ومامیتوانیم ازاسمها ونام کوچهها به واقعیت پی ببریم
به این داستان از دیدگاه تخیل نگاه نکنید
من کتابهای زیادب دراین باره خوندم که باسندومدرک کامل ثابت شده بود که کاملا واقعیه
من هنوز داستان راکامل نخوندم ولی ازاول داستان فهمیدم که واقیه ومامیتوانیم ازاسمها ونام کوچهها به واقعیت پی ببریم
به این داستان از دیدگاه تخیل نگاه نکنید
سلام به نظرم داستانش جالب بود تا اینکه خیلی ترسناک باشه... و نویسنده تونسته بود یک کشش برای خوانندهها ایجاد کنه که به نظرم خودش کم مهارتی نیست... خلاصه خواستم بگم قشنگ بود و خسته نباشن🌺... اما یه جورایی انتظار یک محتوای خاص تر داشتم تا اینکه نویسنده سعی کنه بیشتر به توصیف محیط یپردازه تا وقت بگیره
داستان جالبی بود بطوری که فرد خواننده تنها با تمام کردن کتاب آن را پایین میگذارد اما مشخص بود که برای بیشتر شدن متن کتاب از تخیلاتی غیرقابل باور استفاده شده است که به گفته نویسنده واقعی است و این گفته سود و مفهوم بخصوصی در کتاب ندارد و حتی اگر داستان تخیلی و ساختگی هم باشد افراد زیادی را به خود جذب میکند
نویسنده ابتدای کتاب به واقعی بودن داستان اشاره میکنه و یک شور و هیجانی ایجاد میشه برای خواندن داستان اما خوب یک داستان کاملا تخیلی و غیر واقعی هست و به نظرم این تظاهر به واقعی بودن داستان یک نکته منفی کتاب هست و در کل صندلیها نماد حرص و طمع انسان هستند و این که وقتی آدم ها رو از چیزی منع کنی بیشتر جذب ان موضوع میشن.
چرت چرت واقعا چرت بود بهتون قول میدم ن تنها لذت نمیبرید و اخر داستان کیف نکردین بلکه ناراحتین چرا وقتتونو گذاشتین رو همچین کتاب بی سر و تهی بگم که از همون اول میگه ک فقط میترا زنده میمونه خیلی اتفاقا افتاد ک تا اخر داستانم دلیلش معلوم نبود اخه تروخدا این داستانه؟ مبله ادم خوار: / پشیمون میشید وقت نزارین روش: (
رمان خوبی بود اینکه معانی عمیقی داره کاملا مشخصه
اما من نفهمیدم واقعا واقعی بوده یا خیالی
اگه به فرض اینکه خیالی باشه اصلا دلیلی نمیبینم که یه نویسنده اینقد اول داستان با نوشته هاش سعی کنه خواننده رو متقاعد کنه که واقعیه اونم فقط برا اینکه اثرش خونده بشه و مخاطب جذب کنه
نکنه واقعی بوده؟ 😥😐
اما من نفهمیدم واقعا واقعی بوده یا خیالی
اگه به فرض اینکه خیالی باشه اصلا دلیلی نمیبینم که یه نویسنده اینقد اول داستان با نوشته هاش سعی کنه خواننده رو متقاعد کنه که واقعیه اونم فقط برا اینکه اثرش خونده بشه و مخاطب جذب کنه
نکنه واقعی بوده؟ 😥😐
خخخخخ از وقتی این کتاب رو خوندم دیگه از مبلهای خونمونم میترسم وروش نمیشینم همش روی زمین میشینم😅عالی بود درتوصیف وقایع ترسناکش مهارت بخرج داده بود ولی نمیدونم این داستان تا چه اندازه حقیقت دارهولی دوست دارم منم برم تو خونه دکتر ایرانیان ویه تمیز درست وحسابیش کنم😜اخه از گردوخاک اصلا خوشم نمیاد😊
عالی نبود بدم نبود خوب بود
بعضی جاهاش ادمو خسته میکرد و وادار به ادامه دادن و دنبال کردن کتاب علاقهای ایجادنمیکرد
ولی واقعا کتاب غیر قابل باوری بود اخه مگ میشه حقیقت داشته باشه ک مبل ادم بخوره اونم از نوع ایتالیاییش😐😐😐
ولی اگ ب جنبه واقعی بودنش توجهی نکنیم ارزش خوندن و داشت و خیلی بدم نبود
بعضی جاهاش ادمو خسته میکرد و وادار به ادامه دادن و دنبال کردن کتاب علاقهای ایجادنمیکرد
ولی واقعا کتاب غیر قابل باوری بود اخه مگ میشه حقیقت داشته باشه ک مبل ادم بخوره اونم از نوع ایتالیاییش😐😐😐
ولی اگ ب جنبه واقعی بودنش توجهی نکنیم ارزش خوندن و داشت و خیلی بدم نبود
داستان به یه مفهموم عمیق اشاره میکنه و اونو در قالب یک موضوع ترسناک درآورده و این هنر نویسنده رو میرسونه. رمان واقعا خوب و پر محتوایی بود و هر کدوم از چیزایی که تو رمان گفته شده به یک مفهوم اشاره کرده و نماد چیزی هست. زیاد خودتون رو غرق داستان نکنید به مفهوم داستان بیشتر بپردازید. واقعا ارزش خوندن داشت و لذت بردم
خوب بود من کامل خوندم توی یک روز پس برام کشش داشت واکنش افراد به یه معقوله که یکی از روی هپروت میره توش یکی با اغوش باز یکی مقتدرانه یکی دیگه در راه هدف خیلی جالب بود ولی اخه چراااا اول کتاب نوشتن واقعی خب به شعور ازم توهین میشه وگرنه به عنوان یک کتاب تخیلی که ادم و به فکر میبره وکشش کتاب خیلی خوب بود
انقدری جذاب و روان بود که یه سره خوندم این کتابو... اینکه اولش میگه واقعیه خیلی نکته جذب کنندهای بود و کنجکاوی ادمو تحریک میکرد... با اینکه شخصیتای زیادی داشت ولی اصلا ادم گیج نمیشد... اینکه هر قسمت شماره گذاری شده بود قشنگ اتفاقات و طبقه بندی و هضم میکرد و نکات فلسفی قابل تاملیم داشت در کل عالی بود
تقریبا شبیه فیلم سایهها بود خیلی قشنگ بود منکه لذت بردم هم از نویسندش هم از مترجمش و طرز بیان داستان پیشنهاد میکنم یکبار بخونید واقعیه داستانش این ماجرا رو من شنیده بودم خیلی دوس داشتم کتمل بدونم چه اتفاقی افتاده بود یادمه رسانه هام درموردش صحبت کردن عالییییی بود دمت گرم کتابراه عزیز ❤❤❤
خوشحالم که یک ایرانی هم میتونه در ژانر ترسناک کتابی به این خوبی بنویسه
فقط یک نکته توی این کتاب هست که عامل ترس فقط در یک وسیله خلاصه میشد و ادامه داستان تاحدی قابل پیش بینی شده بود برخلاف بعضی کتابها یا فیلمهایی که دیدم که ترس رو در شکل و قالبهای مختلف نشون میدند و هیجان بیشتری دارند
فقط یک نکته توی این کتاب هست که عامل ترس فقط در یک وسیله خلاصه میشد و ادامه داستان تاحدی قابل پیش بینی شده بود برخلاف بعضی کتابها یا فیلمهایی که دیدم که ترس رو در شکل و قالبهای مختلف نشون میدند و هیجان بیشتری دارند
کمتر کتابی میتونه اینچنین ارتباطی با خواننده برقرار کنه باعث بشه تا انتها کتاب رو زمین نگذاره و خوشبختانه نویسنده عزیز جناب وکیلی با این کتاب به حق تونستند چنین کاری بکنند و از این حیث منو یاد کتاب راز داوینچی (کد داوینچی) و همینطور تنها شاهکار خانم جی کی رولینگ (هریپاتر) انداخت... 👌🏿✨
داستان از لحاظ تخیلی بودنش بد نبود، اما از نظر من قلم ایشون خوب نبود و اینکه اخر داستانو اصلا خوب مشخص نکردن، اینکه سر همه اونا چی اومد، چرا مبلها نفرین شده بودند، اون همه وسایل چطور به زیر زمین رفته بود و... اول داستان هم گفتن بابک زدنست و تو تیمارستانه اما اخر اون هم بلعیده شد...
نویسنده جان، یکم ملایم تر با دین و مذهب و اسلام میجنگیدی. نویسندهی بهایی کتاب، بسیارسعی داشت یک مسلمان رو هرزه و قاتل و خونخوار نشون بده و این تلاش آشکار، لذت کتابخوانی رو از ما میگیره. به امید روزی که برای دلشون دست به قلم ببرن نه برای فریب و تغییر نظر مردم از طریق قصه گویی