نقد، بررسی و نظرات خلاصه کتاب مدیر مدرسه - جلال آل احمد
4.4
1656 رای
مرتبسازی: پیشفرض
این کتاب، کلمه به کلمه خوندنش لذت هست. خاطراتی از زندگی خود جلال ال احمد هست که پس از تحصیل و گرفتن مدرک، به مدیریت یک مدرسه منصوب میشه.
تو این کتاب، جلال از چالشها و مصائبی که در زمان مدیریت مدرسه باهاش دست و پنجه نرم میکنه تعریف میکنه و با لحنی جذاب، از محرومیتها و مشکلات مردم و کمبود امکاناتی که در راه تحصیل شون دارن صحبت میکنه.
تو این کتاب فضای کارمندی آموزش و پرورش قبل از انقلاب رو هم میشه فهمید که در نوع خودش تک محسوب میشه.
یکی از بهترین قسمتهای کتاب، جایی هست که کلاسها سرده و جلال به عنوان مدیر مدرسه، با جمعی از والدین و بزرگان میرن خونهی یکی از والدین پولدار تر که برای مدرسه بخاری بخره و آخر اون قسمت از داستان یه جملهای میگه که همیشه تو ذهن من مونده، اینکه: ((با نون گدایی، مدرسه نونوار شد))
البته من خودم دوران دبستانم رو یادم هست و ما هم با وجودی که در شهر بودیم، محرومیتهای زیادی داشتیم و چه بسا یه بخاری برای زمستون نداشتیم
تو این کتاب، جلال از چالشها و مصائبی که در زمان مدیریت مدرسه باهاش دست و پنجه نرم میکنه تعریف میکنه و با لحنی جذاب، از محرومیتها و مشکلات مردم و کمبود امکاناتی که در راه تحصیل شون دارن صحبت میکنه.
تو این کتاب فضای کارمندی آموزش و پرورش قبل از انقلاب رو هم میشه فهمید که در نوع خودش تک محسوب میشه.
یکی از بهترین قسمتهای کتاب، جایی هست که کلاسها سرده و جلال به عنوان مدیر مدرسه، با جمعی از والدین و بزرگان میرن خونهی یکی از والدین پولدار تر که برای مدرسه بخاری بخره و آخر اون قسمت از داستان یه جملهای میگه که همیشه تو ذهن من مونده، اینکه: ((با نون گدایی، مدرسه نونوار شد))
البته من خودم دوران دبستانم رو یادم هست و ما هم با وجودی که در شهر بودیم، محرومیتهای زیادی داشتیم و چه بسا یه بخاری برای زمستون نداشتیم
منو مجبور کرد بیوقفه بخونمش.. بهتره اگه کتاب رو نخوندین این نظر رو نخونین... خوب مدیر مدرسه نشون دهنده جامعهای نه چندان سالمه که در اون شاهد فقر، ترجیح روابط بر ضوابط، کم کاری اونم در سیستم اموزش و پرورش که جز پایههای اصلی یک جامعه محسوب میشه و عدم شایستع سالاری هستیم (مثلا همکلاسی مدیر که حتی یه شعر ساده رو هم نمیتونسته حفظ کنه در مقام ریاست میبینیم.. یا مدیر رو میبینیم که شایستگی مدیریت نداره کسی که حتی وقتی کاری برای بچههای بدون کفش یا معلمش ک تصادف کرده میکنه در نهایت از خودش میپرسه چرا اینکار رو کرده با این حال در اواخر داستان احساس مسولیت بیشتری در قبال شغلش میکنه و استعفایی که چندین بار مینویسه و در نهایت به خاطر فشارهای زیادی که این منصب داره از اون دست میکشه. )
یکم فهمش برام سخت بود، چون با نوع ادبیاتش چندان اشنایی ندارم، اما از خود داستان، قلم، روان بودن خوشم اومد و پسندیدم، داستان خیلی... خب قشنگ که نه، بهتره بگم قابل لمس بود، کامل درکش کردم، نمیدانم چه بگویم، اصلا تمام بهت و احساسات هیچکاره بودن ان مدیر و اخرش که نمیدانم ان حس را چه بنامم، همه را درک کردم، داستان به خوبی روایت شده، و گمان نمیکنم هیچجایش بلنگد، تا الان از جلال آل احمد کتابی نخونده بودم، و الان با فضایل این کتاب اشنا شدم و احتمالا... احتمالا از قلم ایشون لذت بردم، باید برم یکم به اسمون خیره بشم بلکه این مدرسه کذایی از ذهنم بیرون بریزه با دانشاموزا و معلما و ناظم و فراشهاش، بدجور رفتم تو ژرفای قصه، و خیلی خوبه که طولانی نبود، وگرنه بعدا بابد میکوشیدم به خودم بقبولونم فقط یه قصه بوده. با تشکر.
امتیاز جلال آل احمد بیش از پنج ستاره هست ولى نمیدونم به این نسخه ناقص چه امتیازى بدم. شاید نسخه اى که از اینترنت گرفته اید خلاصه شده بوده. فکر نمیکنم کسى که اولین بار این نسخه را به جاى اصل مطالعه کند، به نظرش کتاب جالبى برسد و در نظرات هم دیدم که بعضیها به نویسنده ایراد گرفته بودند و حق دارند چون اصل کتاب اینطور نیست. حیف این اثر یکى از بهترین کارهاى جلال آل احمد است. شاید بهتر باشد از کتابهاى چاپ قدیم، به جاى اینترنت استفاده کنید
این کتاب یکی از کتابهایی بود من بی وقفه خواندم... باوجود دو تا کوچولویی که دارم دو روزه تمامش کردم. داستان فردی که کشمکش درونی بین وجدان و ایگو دارد. مدیری که از ترس مسئولیت به این سمت پناه برده اما ناآگاه با موج عظیمی از مسئولیت ها روبرو میشود که برای انجام هر کدامشان نبایدهایی را می شکند. جامعه ای که هیچ چیز سر جایش نیست.. شایسته سالاری ندارد و باعث می می شود تا فرد روشنفکری همچون مدیر مدرسه دست از عقاید سالم خود بردارد و یا در ظاهر دست بردارد تا بتواند با این جامعه همراه شود. در آخر چون نمی تواند با این نظام آموزشی مسموم کنار بیاید استعفای خود را می نویسد. تنها بدی کتاب سانسورهای ناگهانی بود.
ما دهه هفتادیها سرفصل این کتاب (مدیر مدرسه) را در دوران دبیرستان داشتیم، الان که این داستان را به کمک کتابراه که دسترسی ما را به کتاب ها و داستان ها آسان تر کرده، مطالعه میکنم هنوز هم به همان اندازه شیرین و جذاب هست و دلم میخوادتا آخ رادامه اش بدم، سادگی نوشتاری و درعین حال ادبیات اصیل ایرانی به قلم جلال آل احمد باعث میشه که از خواندن کتاب خسته نشید، و مثل خاطره ای زیبا از دوران دبیرستانتون تو ذهن تداعی بشه و کنجکاوی شما را به ادامه داستان وا داره؛ اگر دهه 70 هستید و هنوز راجع به ادامه داستان کنجکاو هستید توصیه میکنم از دست ندید، و مروری بشه از خاطرات دوران دبیرستانتون و زنگ های شیرین ادبیات
کتاب زیبای مدیر مدرسه، یه کتاب کوتاه بود راجع به یه معلمی که از معلمی خسته شده و وارد حوزه مدیریت مدرسه میشه، و فکر میکنه فقط قراره پاش و بندازه رو پاش، اما کلاً اوضاع برعکس این میشه و از دغدغههاش تو مدرسه و بچهها و معلماش میگه، قلمش رو دوست داشتم، اوضاع بد رو هم با طنزش گفته بود و شیرین بود درکل. مدیر مدرسه، با ادبیاتی غنی و بسیار عالی. روایت داستان به گونه ایست که انگار خود نویسنده مدیر مدرسه بوده، حال وهوای آن زمان را خیلی جالب بیان کرده. روح جناب جلال آل احمد شاد. همچنین صوتی این کتاب هم، داخل همینجا یعنی کتابراه موجود هست، میتونید فایل صوتیش رو هم تهیه کنید. کتاب صوتیش جذاب تر هست.
مدیر مدرسه کتاب خوبیه با اشاره به روزمرگی زندگی یک معلم در جامعه که هرچقدر هم سعی میکنه تفکرات مثبت خودش رو داشته باشه جبر محیط مجبورش میکنه تا به کارهایی دست بزنه که با اعتقاداتش در تضاده و در آخر مجبورش میکنه که در انزوا بخاطر ناهماهنگی با محیط از دیگران فاصله بگیره و مجبور به استعفا بشه. در جامعهای که مثل دیگران فکر نکنی، مثل دیگران عمل نکنی محکوم به ترد شدن و تنهایی میشی، باید خیلی قوی باشی که بخوای به اعتقاداتت پایبند بمونی. این معلم چون نخواست باورهاش رو از دست بده ترجیح داد استعفا بده.
با سلام
کتاب فضای حاکم بر مدارس و خانوادههای آن زمان را خوب به تصویر کشیده است
و داستان در ابتدا خیلی جذاب پیش میرود و انسان مجذوب داستان میشود ولی در انتهای داستان یک مرتبه داستان به یک حادثه میرسد که اصلا لازم نبود که مطرح شود و با همین ماجرا داستان به پایان میرسد.
از نویسنده بزرگی مثل جلال آل احمد خیلی انتظار نمیرود که یک قضیه غیر اخلاقی را در کتابش بیاورد.
به نظر من همین نکته کافی است که کتاب را به هیچ وجه در دست نوجوانان قرار ندهید.
به هیچ وجه مناسب نوجوانان نیست
کتاب فضای حاکم بر مدارس و خانوادههای آن زمان را خوب به تصویر کشیده است
و داستان در ابتدا خیلی جذاب پیش میرود و انسان مجذوب داستان میشود ولی در انتهای داستان یک مرتبه داستان به یک حادثه میرسد که اصلا لازم نبود که مطرح شود و با همین ماجرا داستان به پایان میرسد.
از نویسنده بزرگی مثل جلال آل احمد خیلی انتظار نمیرود که یک قضیه غیر اخلاقی را در کتابش بیاورد.
به نظر من همین نکته کافی است که کتاب را به هیچ وجه در دست نوجوانان قرار ندهید.
به هیچ وجه مناسب نوجوانان نیست
داستانی ساده بدون پیچیدگی در عین حال قابل تامل.. داستانی از مدیر مدرسهای که برای فرار از مدرسه به مدرسهای در حومهی شهر پناه میبرد در سمت مدیر اما غافل از آنکه تازه شروع دردسرهاست. مضمون داستان نشان دادن ظلم و ستمی که جامعه و فرهنگ مردم میشود. بی توجهی به نظام آموزش.. اشاره به کاپیتولاسیون و اختلاس و...
و مدیری که باوجود اینکه قصد دارد بی تفاوت باشد اما به خاطر وجدان کاری خودش را درگیر آزادی معلم کلاس سوم.. رضایت از والدین و... می کند اما در آخر به استفعا راضی میشود.
و مدیری که باوجود اینکه قصد دارد بی تفاوت باشد اما به خاطر وجدان کاری خودش را درگیر آزادی معلم کلاس سوم.. رضایت از والدین و... می کند اما در آخر به استفعا راضی میشود.
کتابی عالی... البته وقتی ۱۳ سالم بود در اثر تصادف بستری بودم پسر عموم این کتاب رو واسم آورد و الان خاطرات آن زمان و خواندن دوباره کتاب واقعا واسم جالب بود... البته با خانم دانشور همسر آقای آل احمد تا حدودی آشنایی داشتیم چون از دوستان دختر عمویم بودن و در رابطه با کتاب از سبک گفتار در گویش داستان خوشم آمد و مطالب راحت تر درک میشه و در حال خواندن جریان داستان کتاب بصورتی هست که خواننده دچار خستگی نمیشه و دوست داره ادامه مطلب رو دنبال کند.
جلال آل احمد بنظرم با وجود نثر کمی سختی که در اکثر آثارش دارد، همیشه موضوعات ساده و درعین حال قابل توجهی را برای نوشتن برمیگزیند.
کتاب مدیر مدرسه، کتابی خواندنی و جالب بود
و واقعیت مسائل خانواده، مدارس و جامعه را بیان میکند.
مثلا دو کودک خطاکاری که در پایان داستان، خانواده شان بدون توجه به شخصیتشان، فقط برای دفاع از حیثیت، آنها را انگشت نما میکنند
و یا خستگی و بی انگیزگی معلمان، مانند بسیاری از مشاغل دیگر.
بطور کلی کتاب خوبی بنظرم آمد.
کتاب مدیر مدرسه، کتابی خواندنی و جالب بود
و واقعیت مسائل خانواده، مدارس و جامعه را بیان میکند.
مثلا دو کودک خطاکاری که در پایان داستان، خانواده شان بدون توجه به شخصیتشان، فقط برای دفاع از حیثیت، آنها را انگشت نما میکنند
و یا خستگی و بی انگیزگی معلمان، مانند بسیاری از مشاغل دیگر.
بطور کلی کتاب خوبی بنظرم آمد.
تنها رمانی که دو بار خودنم.
یک شاهکار رئال در ادبیات فارسی است. با قلم چکشی و خاص آل احمد.
از بین رمانهای معروف فارسی مثل بوف کورِ هدایت و آثار چوبک و... این رمان رو بیشتر از بقیه دوست داشته ام. یک نویسنده بتواند با وقایع خیلی سادهی یک مدرسه و معلمی که تازه مدیر یک مدرسه شده این قدر جذابیت خلق کند واقعا شاهکار است.
قسمتی که نویسنده یک نقشه روی دیوار مدرسه را توصیف میکند از فرط زیبایی میتوان چندین با خواند
یک شاهکار رئال در ادبیات فارسی است. با قلم چکشی و خاص آل احمد.
از بین رمانهای معروف فارسی مثل بوف کورِ هدایت و آثار چوبک و... این رمان رو بیشتر از بقیه دوست داشته ام. یک نویسنده بتواند با وقایع خیلی سادهی یک مدرسه و معلمی که تازه مدیر یک مدرسه شده این قدر جذابیت خلق کند واقعا شاهکار است.
قسمتی که نویسنده یک نقشه روی دیوار مدرسه را توصیف میکند از فرط زیبایی میتوان چندین با خواند
راستش من انقد تعریف این کتابو شنیدم که برای اولین بار تصمیم گرفتم اثری از استاد روشنفکر ادبیات رو بخونم. البته که کتاب بسیار جالب و تامل انگیزی بود اما راستش فکر میکردم قلم جلال آل احمد چیزی فراتر از این باشه. مثلا اگه بهترین کار ایشونو با بهترین اثر استاد بزرگ علوی (چشمهایش) مقایسه کنیم چشمهایش با اختلاف زیادی بهترین میشه هم از نظر محتوا و هم از نظر قلم ادبیاتی
من این کتاب رو خیلی دوست داشتم. به نظر من، این کتاب واقعا ارزش خوندن رو داره. مدیر مدرسه، یک کتابی هست به زبان عامیانه امروزی و دارای اصطلاحات و کنایات زیبا. فقط یک ایراد داره. اون ایراد اینه که وقتی میخواد نقل قول انجام بده، گیومهها رو اشتباه میذاره که این، یک اشتباه تایپی هست و باید اصلاح شه. من به این کتاب، پنج ستاره رو میدم. ممنون از اینکه این کتاب زیبا رو برای ما گذاشتید
کتاب خیلی قشنگیه. جلال خیلی ساده و روان مشکلات آموزش و پرورش اون دوران را به تصویر کشیده. چیزی که خیلی برام جالب بود اینکه کتاب حدود ۵_۶ دهه قبل نوشته شده ولی متاسفانه کماکان مشکلات مشابهی در تمام بخشهای آموزشی میبینیم. یعنی بعد از اینهمه سال جامعه نتوانسته بر چنین مشکلاتی فائق بشه. در هرحال قلم جلال رو دوست دارم. ساده و روان و نقاد....
سر و ته و وسط کتاب رو زدین شده مجله اینطوری باشه از جاهای دیگه هم میتونه دست نخوردشو دانلود کنیم برنامتون خوبه خرابش نکنین
کتابراه:
کاربر گرامی کتابراه هیچ گونه دخل و تصرفی در محتوای کتابها ندارد. کتابهای رایگان طبق آنچه در اینترنت موجود بوده و یا از سوی نویسنده در اختیار کتابراه قرار گرفته در سایت منتشر میشود.
کتابراه:
کاربر گرامی کتابراه هیچ گونه دخل و تصرفی در محتوای کتابها ندارد. کتابهای رایگان طبق آنچه در اینترنت موجود بوده و یا از سوی نویسنده در اختیار کتابراه قرار گرفته در سایت منتشر میشود.
من کتابهای دیگر جلال آل احمد رو خوندم، امایه روز این کتابو دیدم جذبش شدم! داستان زیبا و روان و ساده و بینظیر و جذاب و دیدنی بود!، لطفاً کتابهای جلال آل احمد رو بیشتر بذارین، من الان دارم میرم سه تار بخونم به همه توصیه میکنم که تا این پیام رو خوندن، دانلود کنن، وگرنه ضرر کردن و یکی از شاهکارهای ادبیات رو از دست دادن. ممنون کتابراه 👏👏👍;-)
من هم مانند یکی از خواننده های محترم، کتابی از جلال آل احمد نخوانده بودم و هنگام خواندن کتاب در این فکر بودم که نوشته با این همه تعریفی که از آقای آل احمد شنیده بودم جور در نمی آید تا در اظهار نظرها، به مطلبی که خواننده گرامی بهار حمزه پور نوشته بودند رسیدم و امیدوارم این اظهارنظر از جایگاه جناب آل احمد نکاسته باشد.
کتاب خوبی است. این کتاب به صورت طنز گونه بیان شده و از چند داستان مجزا تشکیل شده است که همه شأن تقریبا به مشکلات مدیر و ناظم و... میپردازد و در انتها با استعفای مدیر تمام میشود. البته چند جای کتاب مبهم است و باید چند بار مطالعه شود تا مقصود نویسنده درک شود. به دوستان پیشنهاد میکنم که حتما آن را مطالعه فرمایید. متشکرم
جلال آل احمد در اینکه بسیار از زمانه خود جلو تر بود شکی نیست...
اما نبوغ ایشان در نقد اجتماع و به تصویر کشیدن باورها و افکارات چه بسا پوسیده گذشتگان بسیار قابل تحسینه. ... به جرات میتوان گفت که درک بعضی از آثار ایشان هم برای عدهای پوسیده مغز هم هنوز بسیار نوین و مبتکرانس
صدای راوی زیبا و دلنشین بود.
موفق باشید.
اما نبوغ ایشان در نقد اجتماع و به تصویر کشیدن باورها و افکارات چه بسا پوسیده گذشتگان بسیار قابل تحسینه. ... به جرات میتوان گفت که درک بعضی از آثار ایشان هم برای عدهای پوسیده مغز هم هنوز بسیار نوین و مبتکرانس
صدای راوی زیبا و دلنشین بود.
موفق باشید.
در زیبایی قلم نویسنده شکی نبود اما متاسفانه غلط نگارشی در کتاب فراوان بود و از زیبایی این کتاب کمی میکایت خواهشی که از کتابراه دارم اینه که یکم با دقت تر کتاب بذارید شخصا من با اپلیکلشن شما عاشق مطالعه شدم و حیفه که این ایراد رو ببینم
و در ارتباط با کتاب واقعا شیوا با غم و خندههای بسیار بود واقعا عالی بود
و در ارتباط با کتاب واقعا شیوا با غم و خندههای بسیار بود واقعا عالی بود
مگه میشه از اقای جلال ال احمد بد گفت... مسایل مخفی توی رفتار ادما رو قشنگ بتصویر کشید... اونجایی که مدیر و معلما برای گرفتن کمک پیش ریش سفیدان منطقه رفته بودن و اونا داشتن در مورد مسایل خودشون حرف میزدن... چه قشنگ نوشت که اونا میخواستن مارو نادیده بگیرن... در کل از داستان بشدت راضی بودم مچکرم از کتابراه
به نظرم میشه آثارداستانی جلال رو در دو سبک بررسی کرد یکی داستانهایی مثل سه تار یا زن زیادی هستند که بیشتر به داستانهای چخوف شبیه است و دستهی دوم مثل سنگی بر گوری یا مدیر مدرسه که بیشتر به سبک رئالیسم انقادی شباهت دارد مدیر مدرسه به نظرم میتوان یکی از نمونههای شاخص دستهی دوم نام برد
آقای جلال آل احمد به همگان ثابت شده است و از نظر من هر فردی حداقل یک بار باید آثار این نویسندهی بزرگ رو بخونه. کتابی که ذهن آدم رو به چالش میکشه و تو هر لحظهش خواندده رو به فکر کردن مجبور میکنه.
کتابی که حداقل برای ما ایراانیها با توجه به شرایط اجتماعی که تجربه میکنیم، بسیار ملموسه
کتابی که حداقل برای ما ایراانیها با توجه به شرایط اجتماعی که تجربه میکنیم، بسیار ملموسه
به نظرم، نیاز است مردم این دوران که بسیار در زندگی ناسپاس هستند اینگونه کتابها رو با قلم استاد بخوانند تا از زبان کسی که در آن روزگاران، پر از بی عدالتی و ناحقی زندگی میکرده و بی پرده سخن میگفته بیشتر آشنا شوند و واقعیت زندگی در گذشته را بیشتر درک کنند. شاید کمتر به شرایط گذشته ببالند
داستان درباره معلمی است که مدیریت یک مدرسه دور افتاده را برعهده میگیرد...
نثر نویسنده و شیرینی نقل و توصیف داستان تقریبا ایرادی ندارد، اما متن کتاب ویراستاری نشده و اشتباهات تایپی و علایم نگارشی دارد، با این حال قابل فهم است و اینکه رایگان منتشر کردند این مسئله رو قابل اغماض کرده (شاید)
نثر نویسنده و شیرینی نقل و توصیف داستان تقریبا ایرادی ندارد، اما متن کتاب ویراستاری نشده و اشتباهات تایپی و علایم نگارشی دارد، با این حال قابل فهم است و اینکه رایگان منتشر کردند این مسئله رو قابل اغماض کرده (شاید)
سلام من خودم معلمم وازاین مشکلات باخبرم ولی نمیدونم این اتفاقی که افتاد چه ربطی به مدیرداشت؟ ولی میدونم که همیشه بایددرمقابل دیونه بازیهای اولیا کوتاه بیاییم گرچه ازدرون داغون میشیم چون هیچی نمیتونیم بگیم ولی صبرماهم اندازه داره وگاهی ازکوره درمیریم کاش منم میتونستم خاطراتمو بنویسم
با موضوعی که مدیر مدرسهای از اتفاقات زندگی مدیری خود توصیف میکند.
مدیر مدرسه که خود را هیچ کاره میداند و به گوشهای آرام از اتاقش دل خوش کرده است با دشواری سرپرستی مدرسهی ابتدایی پسرانه که با وجود یک ناظم و هفت معلم و دویست و سی و پنج دانش آموز و یک فراش تازه استخدام شده با تحصیلات و شغل عالی که به دلایلی به استخدام این شغل درآمده روبه رو میشود.
پس همهی توان خود را به کار میگیرد تا کمبودهای مدرسه را به گونهای سروسامان دهد. اما به دلیل شرایط محیطی و نبودن بودجه تصمیم میگیرد تا استعفا دهد.
مدیری که در ابتدا به تنبیه بدنی دانش آموزان که توسط ناظم تنبیه میشدند، اعتراض میکرد؛ آخر داستان خودش مجبور میشود تا به تنبیه بدنی روی آورد.
کسی که دوست ندارد به این و آن رو بزند مجبور میشود از آدمهای پولدار گدایی کند.
دست آخر، مدیر به دنبال دادخواستی به دادگستری فراخوانده میشود و همان جا روی یکی از کاغذهای دادگستری درخواست کناره گیریش را مینویسد و برای همکلاسی پخمهاش که تازه سرپرست فرهنگ (آموزش و پرورش) شده پست میکند.