داستانی ساده بدون پیچیدگی در عین حال قابل تامل.. داستانی از مدیر مدرسهای که برای فرار از مدرسه به مدرسهای در حومهی شهر پناه میبرد در سمت مدیر اما غافل از آنکه تازه شروع دردسرهاست. مضمون داستان نشان دادن ظلم و ستمی که جامعه و فرهنگ مردم میشود. بی توجهی به نظام آموزش.. اشاره به کاپیتولاسیون و اختلاس و...
و مدیری که باوجود اینکه قصد دارد بی تفاوت باشد اما به خاطر وجدان کاری خودش را درگیر آزادی معلم کلاس سوم.. رضایت از والدین و... می کند اما در آخر به استفعا راضی میشود.
و مدیری که باوجود اینکه قصد دارد بی تفاوت باشد اما به خاطر وجدان کاری خودش را درگیر آزادی معلم کلاس سوم.. رضایت از والدین و... می کند اما در آخر به استفعا راضی میشود.