معرفی و دانلود کتاب صوتی هستی مرگ: جستارهایی درباره‌ی مواجهه با مردن

معرفی کتاب صوتی هستی مرگ: جستارهایی درباره‌ی مواجهه با مردن

رابطه‌تان با مرگ چطور است؟ آیا به آن می‌اندیشید؟ امیررضا مافی در کتاب صوتی هستی مرگ، سوالی جرئت‌مندانه از خود می‌پرسد: مرگ چیست؟ هرچند که یافتن پاسخ چنین سوالی آسان نیست اما باید برای یک بار هم که شده دل به دریا زد و ملاقاتی خصوصی با بزرگ‌ترین ترس انسان ترتیب داد. این کتاب مجموعه‌ای از خاطرات و تجربیات نزدیک نویسنده به مقوله‌ی مرگ است که در نهایت او را به پرسیدن سوال درباره‌ی چیستی مرگ و سفر وادی هستی‌شناسی مرگ وامی‌دارد.

درباره‌ی کتاب صوتی هستی مرگ

ماهیت زندگی پیچیده است، اما شاید ماهیت و چیستی مرگ، از آن نیز پیچیده‌تر باشد. کتاب هستی مرگ، تلاشی فکری برای درک مفهوم مرگ است. امیررضا مافی، نگارنده‌ی این جستار ابتدا به تجربیات فردی خود از مرگ نزدیکان نگاه می‌اندازد و سپس آهسته و پیوسته دامنه‌ی نگاهش را گسترده‌تر می‌کند، به امید آن که به سرنخی از معمای مرگ و حقیقت آن برسد.

مرگ؛ پایان یا آغاز؟

از گذشته‌ی دور تا به امروز، و از شرق تا به غرب، مقوله‌ی مرگ درست به اندازه‌ی حیات برای آدمی مهم بوده. این را می‌توان از مراسم‌ سوگواری و آداب و رسوم‌ گوناگون و گاه عجیب و غریب برای راهی کردن فرد به دیار باقی فهمید. همه می‌دانیم مرگ چیست، زمانی که قلب از کار می‌افتد و مغز از فکر باز می‌ماند، لحظه‌ی خداحافظی با زندگی فرا رسیده. اما آیا به همین اندازه که از چیستی مرگ اطمینان داریم، می‌دانیم حقیقت مرگ چه هست؟ پایان زندگی؟ یا سرآغازی برای هستی دوباره؟ جواب صادقانه این است که چیزی درباره‌ی مرگ نمی‌دانیم، یا حداقل می‌توان گفت عالمان علوم تجربی با قطعیت چنین پاسخی می‌دهند.

لاجرم برای رسیدن به پاسخ این سوال باید به سراغ هستی‌شناسان و محققان غیرتجربی رفت. در این‌جاست که بحث استدلال و منطق و برهان پیش می‌آید. نویسنده‌ی کتاب هستی مرگ نیز دیدگاه و عقیده‌ی خود را با مخاطب در میان خواهد گذاشت. او همچنین به دیگر پرسش‌های پیرامون این موضوع می‌اندیشد و برای آن پاسخی پیدا می‌کند: آیا مرگ مانع زندگی است یا محرک آن؟ اگر در اندیشه‌ی مرگ فراموشکار نبودیم، روزگارمان به چه شکل در می‌آمد؟ و آگاهی درباره‌ی مرگ چه تأثیری بر کیفیت حیات ما دارد؟

نویسنده در بین بحث‌های نظری گریزی به خاطرات خود می‌زند و از تجربیات نزدیک و رویارویی‌های مستقیم با مرگ می‌گوید. مواجهه با مرگ نزدیکان، شرکت در مراسم تدفین، روایت مرگ‌های خودخواسته و حتی مرگ به دست دیگری و درنهایت، زوال عقل پیش از مرگ تنها بخشی از مرور نویسنده در گذشته‌ی خود و تأمل صادقانه درباره‌ی تجربه‌ی فقدان و از دست دادن است. نقطه‌ی اوج ماجرا وقتی است که نگارنده از رنج از دست دادن فرزند و داغ‌داری خود در قامت یک پدر می‌گوید.

مرگ در قاب اینستاگرام

صحبت از مرگ در عصر اینترنت نیز از دیگر بحث‌هایی است که باید آن را هم تأمل‌برانگیز دانست و هم جذاب. از زمانی که دوربین عکاسی و فیلم‌برداری اختراع شد، مرگ نیز تصویر تازه‌ای پیدا کرد. کار رسانه کوچک و بزرگ نشان دادن حقایق است، چه صحبت از یک سوژه‌ی تبلیغاتی باشد و چه مرگ. واقعیت آن است که نگرش به مرگ، بعد از ظهور شبکه‌های اجتماعی دستخوش تغییرات بزرگی شده که تأمل در آن خالی از لطف نیست. مهم‌ترین و آخرین نمونه‌ی عینی آن را نیز می‌توان در دوران پاندمی کرونا به یاد آورد.

نویسنده ضمن اشاره به خاطرات خود از تجربه‌ی از دست دادن ناگهانی دوستان بر اثر کرونا، دوباره به سوال نخستین بازمی‌گردد: «آیا مرگ پایان موجودیت است؟» شاید در ادامه‌ی کتاب پاسخی برای این سوال پیدا شود، پس دعوت می‌کنیم شما نیز با این سیاحت فکری متفاوت همراه باشید.

این کتاب با تلاش نشر صوتی گروه فرهنگی سماوا و همکاری انتشارات خزه تهیه شده و با صدای خود نویسنده یعنی امیررضا مافی به گوش شما می‌رسد.

کتاب صوتی هستی مرگ برای شما مناسب است اگر

• اهل مطالعه‌ی فلسفی و تعمق در مسائل هستی‌شناختی هستید.
• در پی زیستی بهتر و آگاهانه هستید و معنای مرگ و زندگی را جست‌وجو می‌کنید.

در بخشی از کتاب صوتی هستی مرگ: جستارهایی درباره‌ی مواجهه با مردن می‌شنویم

مکاشفه
یکی از نخستین بارهایی که من با مرگ مواجه شدم، شرکت در ختم زن‌عموی پدرم بود. پیرزن را اصلاً ندیده بودم، اما دلم می‌خواست مفهوم ختم برای یک مرده را کشف کنم. دلم می‌خواست ببینم آدم‌ها وقتی کسی را از دست می‌دهند، چه اندازه تغییر می‌کنند.

راستش من از همان کودکی دیدن تجمع آدم‌ها را دوست داشتم؛ از تماشایشان، شنیدنشان، دیدار عاداتشان و نحوه تعاملشان خوشم می‌آمد. آدم‌ها برایم دیگری‌هایی بودند که جزئیات رفتارهایشان سیر فکر کردن را می‌ساختند.

من در همراهی کودکانم با پدرم می‌توانستم فامیل‌هایی را که هرگز ندیده بودم بشناسم، خانه‌های دیگران را که همیشه در خیالم تجسم می‌کردم ببینم، دکوراسیون‌های مختلف را با جزئیات کشف کنم و حتی شهر با دیدن محله‌های جدید در ذهنم بزرگ‌تر می‌شد. می‌توانستم حتی در آن دوران برای فهم تمایز میان زنان و مردان در بخش زنانه چرخ بزنم و از دیدن زن‌ها لذتی غریب ببرم.

ما در خانواده‌مان با آدم‌های زیادی در ارتباط نبودیم و فرصت عزاداری این امکان را به من می‌داد تا تعداد جهان‌های بیشتری را بشناسم. به عبارتی، بی آن که بتوانم مرگ را بفهمم؛ آن را دلیل جمع شدن آدم‌ها و بعد دریافت‌های بیشتری از تکثر زندگی‌ها تلقی می‌کردم. برای من، فرصت مرگ دیگری، فرصت کشف دیگران برای رشد جهانم بود.

ختم زن‌عموی پدرم مرا کمک می‌کرد تا بفهمم آدم‌های زنده از مرگ دیگری ناراحت می‌شوند، اما مرگ خودشان را خیلی دور تصور می‌کنند، هرچند زیاد به آن بیندیشند.

فهرست مطالب کتاب صوتی