معرفی و دانلود کتاب صوتی تماشای پاندرا
برای دانلود قانونی کتاب صوتی تماشای پاندرا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی تماشای پاندرا
تهران پر از ماجراست؛ پر از تناقض. راوی کتاب صوتی تماشای پاندرا با این که هجده سال دارد اما این را خوب میداند. رمان اجتماعی و روانشناختی مسعود حیدریان بینهایت به حس و حال سالهای دههی هفتاد و هشتاد نزدیک است. زیر پوستهی سادهی شهر زندگیهایی زیرزمینی وجود دارد، تفریحات قایمکی بسیار، و شور و حرارتی که باید از چشم عرف جامعه دور نگه داشته شود. راوی اول شخص داستان، در آستانهی جوش و خروش جوانی، خود را به جریان این زندگی تازه میسپارد.
دربارهی کتاب صوتی تماشای پاندرا
زود رسیدن به سن بلوغ هم داستانهای خودش را دارد. مسعود از همسنوسالهایش دور افتاده. قهرمان نوبالغ کتاب صوتی تماشای پاندرا نیاز دارد با بزرگتر از سن خودش بچرخد و معاشرت کند. شور و اشتیاق و گرمای جوانی، چشم و مغز او را پر کرده است. مسعود حیدریان، خالق این رمان شنیدنی، لنز نگاه مخاطب را روی دوش مسعود میگذارد تا درست از چشمان او بتوانیم به جهان پیچیده و ناهماهنگ اطراف نگاه بیندازیم.
چطور شد که اینطور شد؟ این سوال مدام در سر مسعود میچرخد. زمستان است. حوالی تهرانپارس، پسری که هنوز به بیست سالگی نرسیده در خیابانها پرسه میزند به امید این که معنای زندگی خود را در گوشهای از شهر پیدا کند. آنچه مسعود تاکنون پشت سر گذاشته دقیقاً همان چیزی نیست که در آینده میخواهد. مسعود موسیقی را دوست دارد، تن و روانش تجربه کردن را میطلبد و از همه مهمتر، تازه چشمش به جمال و زیبایی دختران باز شده است.
دعوت به یک مهمانی زیرزمینی، آغازگر ورود مسعود به جهان تازهای است که همیشه آرزویش را داشت. هومان از او میخواهد تا مهمان یک کنسرت زیرزمینی باشد و به این ترتیب، مسعود اولین قدم خود را به سمت دنیای نور و رنگها برمیدارد. او از کجا آمده؟ از خانوادهای معمولی که در آن عرف و نگاه جامعه حرف اول را میزند. در ادامه چه در پیش دارد؟ اتاقهای بازی قمار، جشن، مهمانی، دختر و پسرهایی با روابط پرماجرا و البته، عشق در یک نگاه.
تماشای پاندرا؛ داستانی ایرانی برای شنیدن و زیستن
رمان صوتی تماشای پاندرا اشارهای ظریف و هنرمندانه به اسطورهی پاندرا است، الههای که با گشودن یک جعبه، هرچه شرارت و رنج و اندوه است را به زمین میریزد. مگر زندگی چیزی غیر از این است؟ در گوشهای از این جهان هستی، مسعود نیز با آنچه پاندرا بر سرش ریخته میجنگد و همچنان از خود میپرسد: چطور شد که اینطور شد؟ این داستان را اول از همه باید در دسته داستانهای واقعگرایانه جای داد، با یک ویژگی خاص: واقعیت نمایش داده شده در این روایت، به تجربهی شنوندهی ایرانی نزدیک است و برای او، حسی آشنا را بیدار میکند.
از جنبههای روانشناختی ماجرا نیز نباید غافل شد. فضای خشک و بستهی جامعه و تناقض آن را روحیات مسعود، سفر درونی او برای کشف خواستهها و تماشای فریب و نیرنگ و سودجوییها، مخاطب را نیز همچون راوی نوبالغ داستان درگیر احساسات پیچیده میکند و لذت متفاوتی از خواندن داستانهای ایرانی میسازد. از شما دعوت میکنیم با شنیدن این داستان به زیر پوستهی شهر سفر کنید و همراه با مسعود در خیابانها قدم بردارید؛ شاید که تعریف تازهای از زندگی بیابید.
این کتاب با تلاش نشر صوتی پرسون و همکاری انتشارات آفتاب تهیه شده و شما آن را با گویندگی هنرمندانهی مهدی صادقی بیدمشکی و مرضیه محمدزاده میشنوید.
کتاب صوتی تماشای پاندرا برای شما مناسب است اگر
- به داستانها و رمانهای ایرانی با حال و هوای ملموس و آشنا علاقه دارید.
- از طرفداران سبک داستانهای واقعنمایانه و روایتهای اجتماعی، روانشناسانه و فلسفی هستید.
در بخشی از کتاب صوتی تماشای پاندرا میشنویم
شاید امروز خانوادهی هامون آدمهای عجیبی به نظر نرسند. اما برای من که از خانوادهی نیمهسنتی اومده بودم، همه چیز توی خونهی اونها عجیب بود. مثلاً توی خونه به عنوان تزیین تار و ستار و قالیچه آویزون بود. دو تا کتابخونهی بزرگ داشتن. سر میز ناهار میخوردن.
وقتی برای اولین بار رفتم خونهشون، مادرش با یه لباس راحت که کمی هم از سرشونههاش پیدا بود، اومد جلو و به گرمی باهام سلام علیک کرد و دست داد. احساس خجالت، حیا و شرم سر تا پام رو گرفته بود، سعی میکردم مستقیم بهش نگاه نکنم تا چشمم به گردن و سرشونههاش نیفته. احساس مرد نجیب فردینی بودن از لای فیلمفارسیها ملامتکنان اومده بود سراغم که: «آقا، خونهی مردم اومدی، چشمت به ناموسشون نیفته یه وقتا. حتی تصادفی.»
توی دفعهی دوم و سوم بود که وسط تمرین گروه، خواهر هامون اومدن توی اتاق و بعد از یه سلام علیک مختصر، یه مقدار از آهنگها رو گوش کرد و رفت. ما خانوادهی مذهبی نبودیم، اهل حجاب و رو گرفتن از مهمون غیرفامیل هم نبودیم، اما همیشه یه فاصلهای بین زن و مرد وجود داشت. از بچگی دخترها با دخترها بازی میکردند و پسرها با پسرها، زنها و مردها با هم دست نمیدادن. حتی بین فامیلهای نزدیک، بچههای خاله و دایی و عمو و عمه هم از هشت، نه سالگی دیگه شرم میکردن که به هم دست بزنن.
توی خونهمون، اگه یه وقت یه مهمون آقای غیرفامیل داشتیم، خانمها سعی میکردن خودشون رو توی اتاق یا آشپزخونه مشغول کنن که جلوی دید نباشن یا با لباس رسمی رفت و آمد کنن. اگه مهمون خانم غیرفامیل هم داشتیم، مردهای خونه سعی میکردن برن بیرون از خونه وقت بگذرونن تا وقتی که مهمون بره، یا توی اتاق میموندن و بیرون نمیاومدن که مهمون راحت باشه.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی تماشای پاندرا |
نویسنده | مسعود حیدریان |
راوی | مهدی صادقی بیدمشکی، مرضیه محمدزاده |
ناشر چاپی | نشر آفتاب |
ناشر صوتی | نشر صوتی پرسون |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۶ ساعت و ۱۵ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان و رمان روانشناسی ایرانی، کتابهای صوتی داستان و رمان اجتماعی ایرانی |