معرفی و دانلود کتاب کتاب ماجراهای بدمزه 1: مثل خوردن خیارشور با کلوچه

معرفی کتاب کتاب ماجراهای بدمزه 1: مثل خوردن خیارشور با کلوچه

جولی استرنبرگ در کتاب ماجراهای بدمزه 1: مثل خوردن خیارشور با کلوچه داستان دختری به نام «النور» را روایت می‌کند که پرستارش، بی‌بی، به‌تازگی از پیش او رفته است. اکنون النور باید تلاش کند تا تابستان را بدون او بگذراند. در این میان، والدینش پرستار دیگری را نیز استخدام کرده‌اند که النور هیچ چشم دیدنش را ندارد! قابلِ‌حدس است که تابستان سختی پیش روی او بوده. نویسنده در این اثر پرافتخار و پرخواستار مفاهیمی همچون مهارت سوگواری و رویارویی با تغییرات زندگی را به کودکان می‌آموزد.

درباره‌ی کتاب ماجراهای بدمزه 1: مثل خوردن خیارشور با کلوچه

همه‌ی قصه‌ی کتاب ماجراهای بدمزه 1: مثل خوردن خیارشور با کلوچه (Like Pickle Juice on a Cookie) درست از جایی شروع شد که مادر و پدر النور به اتاق او آمدند تا به او خبری ناگوار بدهند! پرستار محبوب النور، بی‌بی، قرار بود از خانه‌ی آن‌ها برود. این بدان معنی بود که النور نه فقط تابستان پیش رو را، که احتمالاً‌ باقی عمرش را باید بدون حضور بی‌بی می‌گذراند. راستش را بخواهید النور مطمئن نبود بدون بی‌بی بتواند چندان از پسِ زندگی کردن برآید و حتی به کارهایش برسد! این اولین مرتبه بود که النور با تغییری چنین بزرگ در زندگی‌اش مواجه شده بود و از کسی که تا این اندازه به او علاقه داشت، دور می‌شد. (البته اگر گم شدن همسترش را در نظر نیاوریم!)

به هر روی، وقت آن رسیده بود که النور راه مواجهه با تغییرات زندگی را فرا بگیرد و بیاموزد چطور می‌شود در وقتِ نیاز، از چیزها یا کسانی که محبوب دلمان هستند، دست بکشیم. البته باید اشاره کنیم که رفتن بی‌بی بدترین قسمت ماجرا نبود. این که پدر و مادرش آن‌قدر سریع تصمیم گرفته بودند به این زودی پرستار جوانی به نام «ناتالی» را جایگزینِ بی‌بی عزیزش کنند، به کابوس می‌مانست!

آیا النور می‌تواند با ناتالی ارتباط برقرار کند؟ واکنش او به رفتن بی‌بی چطور خواهد بود؟ آیا زندگی النور که پس از رفتن پرستارش حسابی بی‌رنگ و روی و بدمزه شده، به حالت سابق باز می‌گردد؟ این‌ها سؤالاتی است که برای یافتن پاسخشان لازم است خود کتاب مثل خوردن خیارشور با کلوچه به قلم جولی استرنبرگ (Julie Sternberg) را مطالعه کنید.

جولی استرنبرگ کتاب ماجراهای بدمزه 1: مثل خوردن خیارشور با کلوچه را اولین بار در سال 2011 منتشر کرد. این اثر با استقبال گسترده‌ی مخاطبان مواجه شد و همانطور که بعدتر به‌طرز مفصّل به آن اشاره می‌کنیم، جوایز و افتخارات متعددی را برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد. متیو کوردل که پیشتر نیز با جولی استرنبرگ در دیگر کتاب‌هایش همکاری داشته، تصویرگری کتاب حاضر را نیز عهده‌دار بوده است. گفتنی است آلا پاک‌عقیده این کتاب را به زبان فارسی برگردانده و انتشارات پرتقال آن را روانه‌ی بازار نشر ایران کرده است.

درباره‌ی مجموعه کتاب‌های ماجراهای بدمزه

جولی استرنبرگ ذیل مجموعه کتاب‌های ماجراهای بدمزه (Eleanor) داستان‌هایی را روایت می‌کند که بر خلاف اسم‌شان، بسیار هم خوشمزه‌اند! در این مجموعه، داستان دختری به نام النور روایت می‌شود که با ماجراها و اتفاقاتی همچون آماده شدن برای سال تحصیلی جدید، رفتن به اردوگاه تابستانی و از دست دادن پرستار محبوبش دست‌وپنجه نرم می‌کند. این کتاب‌ها که با نام «سه‌گانه‌ی النور» نیز شناخته می‌شوند، جوایز فراوانی را برای جولی استرنبرگ به ارمغان آورده‌اند؛ از جایزه‌ی گریفون گرفته تا قرار گرفتن در فهرست برترین کتاب‌های کودک.

تاکنون دو عنوان از این سه‌گانه توسط آلا پاک‌عقیده به فارسی ترجمه شده که «ماجراهای بدمزه (1): مثل خوردن خیارشور با کلوچه» و «ماجراهای بدمزه (2): مثل خوردن آبزالو با همبرگر» نام دارند. عنوان کتاب سوم این مجموعه نیز مثل خوردن آب هویج با کاپ‌کیک (Like Carrot Juice on a Cupcake) می‌باشد که هنوز در ایران انتشار نیافته است.

جوایز و افتخارات کتاب ماجراهای بدمزه 1: مثل خوردن خیارشور با کلوچه

• برنده‌ی جایزه‌ی گریفون به سال 2012
• برنده‌ی جایزه‌ی Texas Bluebonnet به سال 2012
• در فهرست پروژه‌ی ABC New Voices به سال 2011
• در فهرست کتاب‌های برگزیده‌ی Junior Library Guild
• در فهرست کتاب‌های کودک Indie Bound در بهار سال 2011
• برنده‌ی جایزه‌ی گالری کودکان (Children’s Gallery) به سال 2014
• در فهرست صد کتاب برگزیده‌ به انتخاب کتابخانه‌ی عمومی نیویورک
• فینالیست جایزه‌ی Cybils در بخش کتاب‌های خوش‌خوان به سال 2011
• نامزد نهایی جایزه‌ی Red Tricycle در بخش داستان‌های محبوب پیش از خواب
• در فهرست کتاب‌های ستاره‌دار Bulletin of the Center در بخش کتاب‌های کودک
• برنده‌ی جایزه‌ی National Parenting Publications (انتشارات ملی فرزندپروری / NAPPA)
• و ...

نکوداشت‌های کتاب ماجراهای بدمزه 1: مثل خوردن خیارشور با کلوچه

• تقریباً بهترین کتابی بود که تا به حال خوانده‌ام! (آنا دی، The Book Works for Kids)

• رمانی دل‌انگیز با تصاویر کارتونی جذاب که خوانندگان را مستقیماً درگیر داستان می‌کند. (بوک پیج)

• کتابی اید‌ه‌آل برای آن دسته از کودکان همیشه محتاط که هر لحظه نگران چیزی هستند. (Newsday)

• کتاب مثل خوردن خیارشور با کلوچه که اولین جلد از مجموعه‌ی ماجراهای بدمزه می‌باشد، بسیار امیدوارکننده است. (نقد کتاب Kirkus)

• جولی استرنبرگ با هنرمندی هرچه تمام‌تر داستان کودکی را به تصور می‌کشد که برای اولین بار در حال تجربه‌‌ی احساس سوگ و از دست دادن است. داستانی صمیمانه... (Bulletin of the Center)

• کتاب حاضر به جواهر کوچکی می‌ماند که همه‌ی جنبه‌های مختلف درباره‌ی تغییر کردن زندگی یک کودک را به خواننده نشان می‌دهد. تصاویر متیو کوردل دو چندان بر غنای این اثر افزوده است. (Indie Bound)

• این قصه‌ی شیرین و واقع‌گرایانه، داستانی است که بسیاری از کودکان و نوجوانان می‌توانند با آن احساس هم‌ذات‌پنداری داشته باشند. به‌ویژه اگر فرد مهمی را در زندگی خود از دست بدهند. (Library Media Connection)

• جولی استرنبرگ [در کتاب مثل خوردن خیارشور با کلوچه] داستانی ساده و تکان‌دهنده را روایت می‌کند که هر کودکی که تا به حال مجبور شده باشد با کسی یا چیزی خداحافظی کند، با آن احساس هم‌ذات‌پنداری خواهد کرد. (بوک لیست)

• کتاب‌ مثل خوردن خیارشور با کلوچه به دلیل سادگی‌اش کودکان را مجذوب خود می‌سازد. شکل‌گیری رابطه‌ی النور با پرستار جدیدش به شکلی تأثیرگذار روایت شده است و تصویرگری‌های جذاب آن درون‌مایه‌های ترس و طنز آن را به خوبی به خواننده منتقل می‌سازد. (مجله‌ی پابلیشرز ویکلی)

• بزرگسالان ریتم کتاب را سریع و داستان آن را جذاب خواهند یافت. کودکان در این اثر ماجرای شخصیتی را دنبال می‌کنند که درست آسیب‌ها و دغدغه‌هایی همچون خود آن‌ها دارد. به کمک تصویرگری ساده و خاطره‌انگیز متیو کوردل طنز کتاب به همه‌ی مخاطبان منتقل می‌شود. (مجله‌ی 225)

• به‌ندرت می‌توان راوی کودکی را یافت که تجربیات خود را به خواننده نشان دهد. به‌ندرت می‌توان کتابی برای کودکان پیدا کرد که در آن والدین بتوانند در زمینه‌ی احساسات کودک به او کمک کنند و کمتر می‌توان داستانی برای کودکان یافت که مشکل از دست دادن و دگرگونی را صادقانه و شفابخش به تصویر کشیده باشد. در کتاب مثل خوردن خیارشور با کلوچه، اولین کتاب جولی استرنبرگ، همه‌ی این‌ها را همزمان داریم. ما فکر می‌کنیم که این کتاب قدرتمند و مفید برای نوجوانان، والدین و همچنین درمانگران نیز مناسب باشد. (وبلاگ روانشناسی امروز)

کتاب ماجراهای بدمزه 1: مثل خوردن خیارشور با کلوچه مناسب چه کسانی است؟

جولی استرنبرگ کتاب ماجراهای بدمزه 1: مثل خوردن خیارشور با کلوچه را برای رده‌ی سنی 7 تا 12 سال به رشته‌ی تحریر درآورده است. کودکانی که به داستان‌هایی مصور و با سبک رئال علاقه‌مند هستند، از این اثر لذت می‌برند.

با جولی استرنبرگ بیشتر آشنا شویم

جولی استرنبرگ نویسنده‌ی پرفروش کتاب‌های کودک و نوجوان است. او اکنون در بروکلین زندگی می‌کند و چندین کتاب پرخواستار را برای کودکان به نگارش درآورده است. از میان این آثار می‌توان به کتاب‌های «دوستی تمام شد (Friendship Over)»، «همه چیز تغییر کرده است (Everything's Changed)»، «مثل خوردن خیارشور با کلوچه» و «مثل خوردن آبزالو با همبرگر» اشاره کرد. گفتنی‌ست تنها دو کتاب آخر به فارسی برگردانده شده‌اند.

جالب است بدانید جولی استرنبرگ پیش از آن که به‌عنوان نویسنده‌ی تمام‌وقت مشغول به کار شود، به کار وکالت می‌پرداخت. او مدرک حقوقش را از دانشگاه هاروارد دریافت کرده است. اگر قصد دارید با آثار و بیوگرافی این نویسنده‌ی انگلیسی بیشتر آشنا شوید، می‌توانید به سایت او (به آدرس www.juliesternberg.com) مراجعه کنید.

در بخشی از کتاب ماجراهای بدمزه 1: مثل خوردن خیارشور با کلوچه می‌خوانیم

صبح روز بعد، از خواب بیدار شدم، دور خودم پتو پیچیدم و رفتم توی اتاق پذیرایی. نشستم روی مبل و صبر کردم تا صدای چرخیدن کلید بی‌بی را توی قفلِ در بشنوم. می‌دانستم صدای کلیدِ بی‌بی را نمی‌شنوم، اما گفتم شاید، شاید بی‌بی چیزی را جا گذاشته، شاید نظرش عوض شده یا شاید حال پدرش خوب شده باشد. پس منتظر ماندم و گوش کردم و منتظر ماندم و منتظر ماندم تا اینکه مامان آمد توی اتاق پذیرایی،کنارم نشست و محکم بغلم کرد.

مامان گفت: «حس بدی است.»
با همان حس بد کنار هم نشستیم.
بعد مامان گفت: «باید یک صبحانه‌ی مخصوص درست کنیم؟
مثل پنکیک شکلاتی؟»
گفتم: «نه!»
«پنکیک با پودر شکر؟»
گفتم: «نه!»
«نان دارچینی با دارچین اضافه؟»
گفتم: «نه!»
«خب، بگو نظرت درباره‌ی کلوچه با آبِ خیارشور چیست؟
دلت می‌خواهد کلوچه با آبِ خیارشور بخوری؟!»
بعد از شنیدن این پیشنهاد، خنده‌ام گرفت. خوردن چنین چیزی واقعاً مسخره بود.