معرفی و دانلود کتاب من و دار و دسته راهزنها - جلد دوم: سرانجام دوباره دزدیده شدم!
برای دانلود قانونی کتاب من و دار و دسته راهزنها - جلد دوم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب من و دار و دسته راهزنها - جلد دوم: سرانجام دوباره دزدیده شدم!
فکرش را بکنید از وسط یک اردوی کسالتبار دزدیده شوید و چند مدتی را با راهزنها بگذرانید! یک تجربه متفاوت و خاص که هرگز یادتان نمیرود! کتاب من و دار و دسته راهزنها - جلد دوم اثر سیری کلو با یک داستان سرگرمکننده و هیجانانگیز مهمان کتابخانه شما شده است. این کتاب در سال 2010 توانسته جایزه جونیور فنلاندیا را از آن خودش کند و به فهرست IBBY راه یابد.
درباره کتاب من و دار و دسته راهزنها - جلد دوم
فکرش را بکنید که به یک اردوی تابستانی بسیار کسلکننده دعوت شدهاید و از بودن در آنجا لذت نمیبرید. به نظر شما در این شرایط باید چه کار کرد؟! ویلیا، قهرمان قصه، برای فرار از این اردوی حوصلهسربر، به دار و درسته راهزنها خبر داده است تا مثل سال گذشته او را بدزدند! هیجانانگیز است، مگر نه؟
کتاب من و دار و دسته راهزنها – جلد دوم (Me Rosvolat) داستان جذابی است که در یک اردوی تابستانی موسیقی اتفاق میافتد. ویلیا که سال گذشته به شکل کاملا اتفاقی توسط پیراتها دزدیده شد، تابستان بسیار متفاوتی را تجربه کرد. حالا در تابستان سال جدید که دوباره در این اردوی کسالتآور گیر افتاده است، به خانواده پیراتها خبر داده که طبق قول و قرار سال گذشتهشان، دوباره بیایند و او را بدزدند! اما دو روز از پیغام ویلیا گذشته و هیچ خبری هم از پیراتها نیست. شما فکر میکنید در تابستان سال جدید چه چیزی در انتظار ویلیا است و راز خانواده پیراتها چیست؟!
سیری کلو (Siri Kolu) این کتاب داستان را برای خردسالان نوشته است و آنها را همراه با خود به دنیای جدیدی از سرگرمی و هیجان میبرد. ایده جدیدی که نویسنده در این کتاب دنبال میکند، خردسالان را به تخیل وا میدارد. با خواندن این کتاب برای کودکان خود، بهخوبی زمینه را برای ماجراجویی و خیالپردازی آنها فراهم میکنید.
جوایز و افتخارات کتاب من و دار و دسته راهزنها - جلد دوم
- برنده جایزه جونیور فنلاندیا (2010)
- برنده جایزه زیلورن گریفل (2012)
- کتاب راهیافته به فهرست IBBY
کتاب من و دار و دسته راهزنها - جلد دوم برای چه کسانی مناسب است؟
همه کودکان 8 تا 12 ساله که به خواندن داستانهای سرگرمکننده و ماجراجویانه علاقهمندند، از خواندن این کتاب لذت میبرند.
با سیری کلو بیشتر آشنا شویم
یکی از نویسندگان حوزه کودک و نوجوان که در نوشتن داستانهای سرگرمکننده و هیجانانگیز مهارت دارد، سیری کلو است. این نویسنده توانای فنلاندی علاوهبر نویسندگی در زمینه نمایشنامهنویسی، کارگردانی و آموزش تئاتر نیز مهارت دارد. کلو توانسته جایزه نوجوانان فنلاند را از آن خود کند و آثار او تاکنون به 21 زبان زنده دنیا منتشر شدهاند.
در بخشی از کتاب من و دار و دسته راهزنها - جلد دوم میخوانیم
آزادی راهزنی چنان طعم باشکوهی دارد که من حتی جرئت نکرده بودم به آن فکر کنم. عضلات شکمم واقعاً به این خندهها نیاز داشتند. دستگاه گوارشم در انتظار ساندویچ راهزنی و آبنباتهای تازهغارتشده بود. ریتم طبیعی شبانهروزیم دلتنگ شبنشینیها و بیدار شدنهای دیروقتِ صبح بود. دلتنگ زمانهایی که کَلّه درِ گوشم جوکهای خندهدار زمزمه میکرد و من از شکاف چادر، علفهایی را تماشا میکردم که در باد میرقصیدند. دلم برای آتش اردوگاه و داستانهای پُرهیجان و واقعی راهزنهای پارسال لک زده بود. با همهی وجود دلتنگ حوادث غیرمنتظره و پُررمزورازی بودم که روزانه در زندگی راهزنها اتفاق میافتاد.
خانوادهی پیرات نگذاشتند آنقدرها هم برای شروع دوباره انتظار بکشم. فن جدیدی را امتحان کردیم که زیرمجموعهی مدل راهزنی رو در رو بود و عملیات دختری در خطر نام داشت. باید با کولهپشتیِ هِلو کیتی و جعبهی ویولنم کنار جاده میایستادم و تا آنجا که میتوانستم قیافهی دختر تنها و غمگین به خود میگرفتم. ویولن داخل جعبه نبود. آن را در جای خوبی در ماشین راهزنی پنهان کرده بودم. اگر دیوانهای میآمد و ترمز نمیگرفت، مجبور بودم بپرم وسطِ جدول.
باید نقش دختری را بازی میکردم که میخواسته با اتواستاپ خودش را به خانه برساند، اما وسط راه قال گذاشته شده. حتی برای اینکه جوانتر به نظر بیایم، هیلدا موهام را بافته بود. هِلّه خندید و ادای چشمهای بامبیوار و صدای جیغجیغوی من را درآورد. وقتی در ماشین نشسته بودیم و چشمهامان در پی جای مناسبی برای غارتِ بعدی بود، گفت: «چه شانسی آوردی پارسال دزدیدیمت.»
فهرست مطالب کتاب
بخش اول: شوالیههای آبنبات
فصل اول: دربارهی فریاد کمکخواهی است
فصل دوم: دربارهی فراری است خطرناک با کمک ابرِ اسفنجی
فصل سوم: دربارهی نامهای است ترسناک
فصل چهارم: دربارهی یک روش راهزنی است به نام ویلیا در خطر
فصل پنجم: نام این فصل میتوانست «حالا هنگام راهزنی است.» باشد یا «چه کسی سلطان آیندهی راهزنهاست؟»
فصل ششم: کَلّه مشاوره میخواهد
فصل هفتم: دربارهی شرکت کردن در مسابقهای است پُر از امتیاز در شروع بازی
فصل هشتم: در این فصل، ویلیا بیشتر از کتابِ کتابها سر درمیآورد
فصل نهم: ویلیا مأموریت میگیرد
فصل دهم: طولانی است و دربارهی بلوف اصیل و درستوحسابی
فصل یازدهم: قلقلک میشوی بیحساب و کتاب
فصل سیزدهم: کوتاه است و در آن کلاهبرداری وحشتناکی برملا میشود
فصل چهاردهم: دربارهی رسیدگی به هیکل است و رسیدن
فصل پانزدهم: در این فصل زندگی روزانهی راهزنها به هم میریزد
فصل شانزدهم: در این فصل، تکلیفِ رانندهی دوم ماشین راهزنی روشنتر میشود
فصل هفدهم: در این فصل، با دِسِر پذیرایی میشود
فصل هجدهم: دربارهی ششاشگول است در مهمترین روز سال
فصل نوزدهم: دربارهی یک کمینگاه است
بخش دوم: دو سلطان
فصل بیستم: صحبت از این است که هیچچیز مثل گذشته نیست
فصل بیست و یکم: دربارهی لگدپرانی و دلپیچه است
فصل بیست و دوم: ویلیا به یکی از مقررات دستوپاگیر حمله میکند
فصل بیست و سوم: ویلیا راهزنِ واسطه میشود
فصل بیست و چهارم: دربارهی دعوای انحرافی است و اولین سرقت سُلوِ ویلیا
فصل بیست و پنجم: دربارهی دیداری در خوابگاه راهزنهاست
فصل بیست و ششم: با پیراشکیهای یکنفره حسابی پُرخوری میکنند
فصل بیست و هفتم: دربارهی بلوفی است حیثیتی
فصل بیست و هشتم: دورهی اول، مسابقهی دشواری از آب درمیآید
فصل بیست و نهم: که در آن یک حریف باحال شکست میخورد
فصل سیام: یکی از همکاران دارودستهی وحشتآفرینان ظاهر میشود
فصل سی و یکم: که در آن روشن میشود ویلیا برندهی جایگاه
فصل سی و دوم: دربارهی مخفیگاهی است باصفا
فصل سی و سوم: شیپور به صدا درمیآید
فصل سی و چهارم: دربارهی دوئل است و چشمپوشی
فصل سی و پنجم: در این فصل شرکتکنندههای فینال کارائوکه تعیین میشوند و جایزهی ویژهی مشکوکی معرفی میشود
فصل سی و ششم: صدا به صدا نمیرسد
فصل سی و هفتم: که در آن یک راهزنِ میلیونر ظهور میکند
فصل سی و هشتم: که در آن راهزنها صاحب ترانهی خودشان میشوند
فصل سی و نهم: برد و باخت به مویی بسته است!
فصل چهلم: دربارهی سه جلسه در شب است
فصل چهل و یکم: که دربارهی ملاقاتی ناخواسته است
بخش سوم: بازگشت سلطان راهزنها
فصل چهل و دوم: در این فصل رمز گشوده میشود
فصل چهل و سوم: در این فصل حسابها تسویه میشوند و خطرها
فصل چهل و چهارم: در آن دسیسهی دشمن برملا میشود
فصل چهل و پنجم: جایی که نگاهها هم از آینده و هم از گذشته میگذرند
فصل چهل و ششم: دربارهی عملیات سکهی پادشاهی است
فصل چهل و هفتم: سلاح سرّی خانوادهی پیرات رو میشود
فصل آخر: در این فصل کاپیسالیستها بیمزه میشوند و سلطان دست میدهد
ضمیمه: دارودستهی راهزنها و راهزنها
توضیح واژهها و ترکیبها
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب من و دار و دسته راهزنها - جلد دوم: سرانجام دوباره دزدیده شدم! |
نویسنده | سیری کلو |
مترجم | طاهر جام برسنگ |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب چ |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 422 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6839-19-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان سرگرم کننده کودک |