معرفی و دانلود رایگان کتاب ماهی سیاه کوچولو
برای دانلود قانونی کتاب ماهی سیاه کوچولو و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ماهی سیاه کوچولو
ماهی سیاه کوچولو یکی از داستانهای کودکان نوشته صمد بهرنگی نویسندهٔ ایرانی است. او این داستان را در زمستان سال ۱۳۴۶ نوشت و انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را منتشر کرد.
زبان نمادین این داستان الهام بخش بسیاری از نویسندگان و شاعران مختلف بودهاست و اشعار و متون بسیاری در وصفش سروده شدهاست. ماهی سیاه کوچولو کتاب برگزیده کودک در سال ۱۳۴۷ شد. همچنین جایزه ششمین نمایشگاه کتاب کودک در بلونیا ایتالیا و جایزهٔ بیینال براتیسلاوای چکاسلواکی را در سال ۱۹۶۹ دریافت کردهاست. این کتاب به بسیاری از زبانهای جهان ترجمه شدهاست.
ماهی سیاه کوچولو از زندگی توی جویبار خسته شده اون می خواد بره و بره تا بفهمه جویبار به کجا می رسه زندگی جاهای دیگه چطوریه میخواد چیزای زیادی یاد بگیره اون میدونه خطرات زیادی سر راهش هست اما از خطرات نمی ترسه و آماده مبارزه است.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ماهی سیاه کوچولو |
نویسنده | صمد بهرنگی |
سال انتشار | ۱۳۴۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 45 |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان آموزنده کودک، کتابهای کودک 9 تا 12 سال |
به ما یاد میده که از تفکر متفاوت داشتن با آدمای اطرافمون نترسیم
سعی کنیم اون چیزی که تو فکرمون هست رو به زبان بیاوریم عملی کنیم
هدف و مسیری که دنبال میکنیم ممکنه ادمای زیادی مانع رسیدن به اون هدف بشن که اما شجاعت اینو داشته باشیم هدفمون رو نصف نیمه ول نکنیم وتا اخرش بریم.
اینکه گفته مرگ خیلی آسان میتونه به سراغ من بیاید اما من تا میتوانم زندگی کنم نباید به پیشواز مرگ بروم مهم اینکه زندگی ومرگ من چه تاثیری در زندگی دیگران داشته است
یعنی میگه یه روزی مرگ سراغ همه مون میاد اما مهم اینکه من چطوری زند گی کردم چه تاثیری به آدمای اطرافم گذاشتم از من چی یاد گرفتن اینکه میگه طوری طوری زندگی کن که بعد مرگت از تو به نیکی یاد کنند
یا یه جای کتاب میگه شما زیادی فکر میکنید همهاش که نباید فکر کرد، راه که بیفتیم ترسمان به کلی میریزد
یعنی میگع وقتی یه تصمیمی تو زندگی میخوای بگیری اما میترسی
یعنی به اخرش فکر میکنی
میگه به اخر هیچی فکر نکن
اون تصمیم انتخابت هدفت رو دنبال کنی
وسط مسیر یهو میبینی اصلا ترسی وجود نداشته و فقط یه فکر منفی بوده (همون ترس) که نزاره ما به اون چیزی که میخواهیم برسیم.