معرفی و دانلود کتاب قدرت پنج نگهبان - جلد پنجم: دژ فراموشی

معرفی کتاب قدرت پنج نگهبان - جلد پنجم: دژ فراموشی

در کتاب قدرت پنج نگهبان - جلد پنجم: دژ فراموشی اثر آنتونی هوروویتس، نگهبانان دروازه در دنیایی خصمانه و ترسناک از هم دور افتاده‌اند. آن‌ها سعی دارند دوباره یکدیگر را پیدا کنند تا با برنامه‌ریزی حرکت بعدی‌شان بر دشمن پیروز شوند. بی‌آنکه بدانند دشمن همیشگی‌شان، نیروهای اهریمنی، خودشان را در دژ فراموشی جمع کرده‌اند؛ سرزمینی بی‌روح که آخرین بازماندگان نسل بشر باید در آنجا خود را برای نبرد نهایی آماده کنند.

درباره‌ی کتاب قدرت پنج نگهبان - جلد پنجم: دژ فراموشی

آنتونی هوروویتس (Anthony Horowitz) داستان کتاب دژ فراموشی (Oblivion) را با سرگردانی و پراکندگی پنج نگهبان دروازه یعنی مت، پدرو، اسکات، جیمی و اسکارلت در سراسر کره‌ی زمین شروع می‌کند، آن‌ها پس از عبور از دروازه‌ی نکروپلیس بی‌آنکه متوجه شوند، در زمان سفر کرده‌اند و به ده سال آینده رفته‌اند. در دنیایی که پیشینیان آن را تسخیر کرده‌اند، انسان‌ها را به خدمت خود درآورده‌اند و همه چیز را تحت کنترل گرفته‌اند. بنابراین پنج نگهبان باید به هر نحوی موانع را از پیش پای خود بردارند و راه را باز کنند تا همدیگر را بازیابند. چراکه فقط در کنار یکدیگر می‌توانند قدرتمند عمل کنند و نجات جهان را رقم بزنند. در غیر این صورت ممکن است جهان به سمتی برود که بازیابی آن هرگز امکان‌پذیر نباشد.

آنتونی هوروویتس در این رمان، فضای آخرالزمانی را به شکلی بسیار به یادماندنی و تأثیربرانگیز توصیف می‌کند. او شهری کثیف و قحطی‌زده را به تصویر می‌کشد که در ابتدا به نظر می‌رسد منطقه‌ای بحران‌زده در جهان سوم باشد اما در واقع نیویورک است. قحطی در آمریکا، طاعون در چین و بمب‌های تروریستی در بریتانیا دنیا را به نابودی کشانده و تمام زیرساخت‌های بشری را نابوده کرده است.

اگر جهان در شرایط عادی بود این پنج نفر به سادگی می‌توانستند خود را به یکدیگر برسانند اما در این موقعیت ترسناک آخرالزمانی که اینترنت قطع شده، وسایل حمل‌ونقل وجود ندارند و همه‌ی اطرافیان مشکوکند، برقراری اتحاد این قهرمانان بسیار دشوار می‌شود. از طرفی یکی از این پنج نفر با بدل شدن به فرد شرور داستان، بر گره‌ها و پیچیدگی ماجرا اضافه می‌کند.

هوروویتس مهارت بسیاری در خلق شرایط پیچیده و وحشتناک دارد و این شرایط در نقاط مختلفی از جهان مثل برزیل، ایتالیا، بریتانیا، خاورمیانه و حتی قطب جنوب رخ می‌دهد. دنیایی سراسر وحشت که در آن گرسنگی، ناامیدی و برده‌داری بر سفرهای ماجراجویانه‌ی نگهبانان سایه انداخته است.

رمان دژ فراموشی، پنجمین جلد از مجموعه‌ی قدرت پنج نگهبان (The Power of Five) است که پنج جلد داستان فانتزی و دلهره‌آور را در بردارد. این رمان‌ها به قلم آنتونی هوروویتس نویسنده‌ی انگلیسی به نگارش درآمده و طی سال‌های 2005 تا 2012 منتشر شده‌اند. داستان‌های این مجموعه روایت‌گر ماجراجویی‌های پنج نوجوان است که هریک از قدرت ماورایی ویژه‌ای برخوردارند و وظیفه دارند با شکست دادن یک گروه اهریمنی جاه‌طلب، بشریت را نجات دهند.

موجودات فراطبیعی و عناصری مانند قربانی انسان و مراسم خون در محوریت این رمان‌ها قرار دارند. تنوع نژاد، جنس و طبقه‌ی اجتماعی قهرمانان مجموعه‌ی قدرت پنج نگهبان یکی دیگر از ویژگی‌های جذاب کتاب است و به این شکل حس اتحاد و همدلی میان نوع بشر را به مخاطبان نوجوان خود می‌آموزد.

این رمان جذاب، هیجان‌انگیز و طولانی با تلاش گیتا گرکانی به فارسی ترجمه شده و انتشارات کتابسرای تندیس آن را در دسترس نوجوانان علاقه‌مند به دنیای فانتزی سیاه قرار داده است.

نکوداشت‌های کتاب قدرت پنج نگهبان - جلد پنجم: دژ فراموشی

• پنجمین و آخرین جلد مجموعه‌ی قدرت پنج نگهبان، واقعاً حماسی و بزرگترین و جاه‌طلبانه‌ترین کتابی است که این نویسنده تابه‌حال نوشته است. (گاردین)
• پایان‌بندی هیجان‌انگیز مجموعه‌ی پرفروش قدرت پنج نگهبان. (بارنز اند نوبل)

کتاب قدرت پنج نگهبان - جلد پنجم: دژ فراموشی برای چه کسانی مناسب است؟

نوجوانانی که از غرق شدن و ماجراجویی‌ در فضاهای ماوراءالطبیعی و هولناک آخرالزمانی به هیجان می‌آیند، آخرین جلد مجموعه‌ی قدرت پنج نگهبان حتماً آن‌ها را به وجد خواهد آورد. سایر علاقه‌مندان به داستان و رمان‌های فانتزی نیز از این کتاب لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب قدرت پنج نگهبان - جلد پنجم: دژ فراموشی می‌خوانیم

مرد گفت: «به سرامورته خوش آمدید. این‌جا محلى است که در آن زندگى کنید و مى‌میرید. اگر سخت کار کنید، با شما بد رفتارى نمى‌شود. به شما آب روزى یک لیتر غذا و جایى براى خواب داده مى‌شود. اگر کار نکنید، اگر بخواهید فرار کنید، اگر نافرمانى کنید، تنبیه مى‌شوید. در سرامورته فقط یک مجازت وجود دارد و آن هم مرگ است؛ اما فکر نکنید که بى‌درد خواهد بود، یک آسودگى سریع از رنج‌هایتان. این‌جا یک بازى داریم. دوست داریم ببینیم چقدر مى‌توانیم یک نفر را قبل از آن‌که بمیرد عذاب بدهیم. رکورد این‌جا صدوشش روز است. این را به یاد داشته باشید. «از همین حالا شروع مى‌کنید به کار کردن. این‌جا روزى پانزده ساعت، هر روز، کار مى‌کنیم. تعطیلات وجود ندارد. اگر مریض‌تر از آن باشید که کار کنید، شما را به جنگل مى‌برند و براى مارها و تمساح‌هاى آن‌جا مى‌گذارند. بعد از کار شما را به جایى مى‌برند که آن‌جا مى‌خوابید؛ اما باید حق خوابیدن را به دست آورده باشید. قوانینى وجود دارد که باید یاد بگیرید؛ اما این خیلى ساده است. شما برده هستید. هیچ حقى ندارید. هیچکس به شما اهمیت نمى‌دهد. کارى را که به شما گفته شده انجام مى‌دهید و کار مى‌کنید و همه‌اش همین است. حالا دنبال من بیایید.»

آن‌ها راه افتادند، از دروازه‌ها و از کنار جاده عبور کردند و وارد جنگل شدند. مت هنوز کنار لوهان بود، صورتش گرفته، اما مطیع بود. در عین حال انگار شور و هیجان از وجودش بیرون رفته بود و این لوهان را از موقعیت وحشتناکى که در آن بودند هم بیشتر نگران مى‌کرد. از ترس کتک خوردن هیچ‌کدام از آن‌ها حرف نمى‌زد و نیرویشان را براى راهپیمایى طولانى در گرما نگه داشته بودند.