معرفی و دانلود کتاب فیل پشت در منتظر است

معرفی کتاب فیل پشت در منتظر است

کتاب فیل پشت در منتظر است، داستان زندگی متفاوت یک فیل سیرک به نام خانم فنسی است. آیرین لیثم، نویسنده‌ی این اثر جذاب، با الهام از زندگی یک فیل واقعی ما را به دل داستانی پرکشش خواهد برد. فرانک، پسر کوچک ماجرا، عاشق فیل‌هاست، اما تا‌به‌حال موفق نشده آن‌ها را از نزدیک مشاهده کند. پس وقتی خبر ورود یک سیرک حیوانات به شهرشان می‌رسد، فرانک حسابی هیجان‌زنده می‌شود؛ غافل از آن که آن سیرک قوانین نابرابرانه‌ای را برای رنگین‌پوست‌ها قرار داده است.

درباره‌‌ی کتاب فیل پشت در منتظر است

شما از بین حیوانات مختلف طبیعت، کدام یکی را بیشتر از همه دوست دارید؟ گربه؟ سگ؟ زرافه؟ یا اصلاً پرنده‌؟ اگر این سؤال را از فرانک بپرسید، قطعاً این جواب را خواهید شنید: فیل! پسربچه‌ی داستان ما در دنیا بیش از هرچیز عاشق فیل‌هاست! داستان فیل پشت در منتظر است (Meet Miss Fancy) نوشته‌ی آیرین لیثم (Irene Latham) از متفاوت‌ترین داستان‌هایی‌ست که می‌توانید درباره‌ی رابطه‌ی انسان با دیگر موجودات طبیعت بخوانید.

در دنیا هیچ‌چیز به اندازه‌ی فیل‌ها فرانک را سر ذوق نمی‌آورد. آن موجود عظیم‌الجثه و درعین‌حال مهربان، با آن خرطوم عجیب و دراز و پاهایی که هر کدام اندازه‌ی یک ستون است! و جالب‌تر از همه، دُم قلم‌مویی و بزرگ آن‌ها! قهرمان داستان ما هرروز بیش‌تر از روز قبل درباره‌ی دنیای اسرارآمیز این موجود خارق‌العاده کنجکاو است. با تمام این‌ها، محل زندگی فرانک چندان به حیات‌وحش فیل‌ها نزدیک نیست و به عبارت دیگر، او هیچ‌وقت شانس این را نداشته که یک فیل واقعی را از نزدیک تماشا کند.

با‌این‌حال او هرگز از آرزوی خود، یعنی تماشای یک فیل و نزدیک شدن به آن، ناامید نمی‌شود. تا آن که آن اتفاق بزرگ و هیجان‌انگیز در شهر رخ می‌دهد! همه‌ خبردار می‌شوند که قرار است سیرکی بزرگ به شهر بیاید. سیرکی که شهرت خود را مدیون وجود یک فیل به نام خانم فنسی است. هر شب صد‌ها نفر برای تماشای این فیل زیبا به سیرک خواهند آمد. چه اتفاقی بهتر از این برای فرانک! با‌این‌حال همه‌چیز خیلی آسان پیش نخواهد رفت. چرا در زمانه‌ی داستان ما، ورود به سیرک برای رنگین‌پوست‌ها ممنوع است، و این یعنی بر باد رفتن آرزوهای فرانک کوچک. بااین‌حال، آیا هنوز هم راهی برای تغییر این شرایط عجیب وجود دارد؟

داستان فیل پشت در منتظر است، داستانی ویژه با روایتی متفاوت از وضعیت زندگی رنگین‌پوستان در سال‌های دور است. این داستان با نگاهی به ماجرای یک فیل واقعی، تصویری ویژه از روابط انسان و طبیعت و همچنین قوانین نابرابرانه‌ای که در گذشته حاکم بوده نمایش می‌دهد.

این کتاب اولین‌بار در سال 2019 منتشر شد و نسخه‌ی فارسی آن با تلاش نشر پرتقال و ترجمه‌ی خوب پریسا هاشمی طاهری به دست علاقه‌مندان رسید.

جوایز و افتخارات کتاب فیل پشت در منتظر است

• بهترین کتاب سال آمازون
• نامزد جایزه‌ی گلدن ساور در سال 2021، 2022
• در فهرست کتاب ده داستان تاریخی برتر برای نوجوانان
• نامزد جایزه‌ی کتاب خوانندگان میسوری در سال 2021، 2022
• نامزد جایزه‌ی کتاب انتخابی کودکان آلاباما کاملیا در سال 2019، 2020
• منتخب کتاب‌های برجسته‌ی مطالعات اجتماعی برای نوجوانان در سال 2020
• و ...

نکوداشت‌های کتاب فیل پشت در منتظر است

• این جواهری از یک ماجراست. ( بررسی آمازون)
• دل بچه‌ها را به دست می‌آورد و دلیلی برای کاوش بیشتر می‌شود. (هورن بوک)
• داستان‌سرایی با‌کیفیت و هنر زیبا، به قهرمان دوست‌داشتنی ماجرا اجازه‌ی درخشیدن می‌دهد. (Kirkus Reviews)

کتاب فیل پشت در منتظر است برای چه کسانی مناسب است؟

این داستان جذاب به کودکان بین 3 تا 7 سال و علاقه‌مند به داستان‌های مصور و ماجراهای متفاوت و آموزنده پیشنهاد می‌شود.

با آیرین لیثم بیشتر آشنا شویم

آیرین لیثم نویسنده و شاعر محبوب کودکان و خالق بیش از ده اثر موفق است. لیثم از کودکی به علاقه‌ی خود در زمینه‌ی نویسندگی پی برده بود، بااین‌حال هیچ‌گاه درس نویسندگی را به‌طور تخصصی در دانشگاه نیاموخت. او همچنین علاقه‌ی زیادی به سفر دارد و قبل از نویسندگی به یک گردش طولانی به دور دنیا رفت. کار نویسندگی لیثم به‌طور حرفه‌ای در سال 2000 شروع شد و از همان ابتدا با اشعار و داستان‌های ویژه‌ی خود جایگاه خوبی میان نویسندگان دنیای کودک باز کرد.

آرین لیثم اکنون ساکن آلاباما است.

در بخشی از کتاب فیل پشت در منتظر است می‌خوانیم

روزی که خانم فنسی به ایستگاه راه‌آهن رسید، درست همان موفع که صدای سوت قطار بلند شد، فرانک هم با بقیه‌ی مردم هلهله و شادی کرد. وقتی خانم فنسی اولین قدم‌هایش را روی سکوی راه‌آهن گذاشت، فرانک از خوشحالی نفس‌نفس می‌زد. خانم فنسی از یک خانه هم بزرگ‌تر بود و پوست چین‌دارش درست شبیه سایه‌ای از ابری طوفانی بود. وقتی صدای ترومپت از خودش درآورد، سوت قطار در مقابلش شبیه اسباب‌بازی‌های سوت‌سوتکی بچه‌ها بود.

فرانک راه افتاد دنبال شهردار و چند افسر پلیس و آقای تادِ فیلبان که داشتند خانم فنسی را به خانه‌ی جدیدش می‌بردند. وقتی به پارک اَوِندِیل رسیدند، فرانک جلوی تابلوی کوچکی خشکش زد. «مامان اگر نتوانم نزدیک‌تر بروم، پس چطور به خانم فنسی غذا بدهم؟»