معرفی و دانلود کتاب صوتی موش کتابخانه: داستان یک دوست

معرفی کتاب صوتی موش کتابخانه: داستان یک دوست

کتاب صوتی موش کتابخانه: داستان یک دوست اثر معروف دنیل کرک، درباره‌ی موش کوچک و نویسنده‌ای است که در کتابخانه‌ای بزرگ و در قفسه‌ی کتاب‌های کودک زندگی می‌کند.

موضوع کتاب صوتی موش کتابخانه: داستان یک دوست (Library Mouse: A Friend's Tale) چیست؟

این کتاب صوتی دومین جلد از مجموعه کتاب‌های موش کتابخانه است و درباره‌ی موش کوچکی به نام سام است که در کتابخانه‌ای بزرگ زندگی می‌کند. او داستان‌های زیبایی در طول عمر خود شنیده است و دوست دارد داستان بنویسد و به نویسنده‌ای معروف تبدیل شود. او شروع به نوشتن اولین داستان خود می‌کند و پس از نوشتن، آن را روی قفسه‌ها جا می‌گذارد.

بچه‌ها روز بعد به کتابخانه می‌آیند، داستان سام را می‌بینند و از خواندن آن بسیار لذت می‌برند، اما نمی‌دانند چه کسی آن را نوشته است. پس به دنبال نویسنده‌ی داستان می‌گردند. تام یکی از همان بچه‌هاست که در پی نویسنده‌‌ است، او پس از مدتی متوجه می‌شود که داستان‌ها را یک موش به نام سام می‌نویسد.

این کتاب صوتی درباره‌ی دوستی پنهان بین تام و سام است که منجر می‌شود هر دو با کمک یکدیگر، یک داستان مشترک بنویسند.

این کتاب در سال 2007 مدال طلای نشریات تربیت ملی در آمریکا را دریافت کرد، در سال 2008 در آمریکا به عنوان کتاب سال توسط معلمان انجمن بین‌المللی انتخاب شد و به عنوان کتاب سال مجله تربیت نیز شناخته شد.

کتاب صوتی موش کتابخانه: داستان یک دوست مناسب چه کسانی است؟

این کتاب صوتی برای کودکان دبستانی مناسب و بسیار آموزنده خواهد بود. پدران و مادرانی که می‌خواهند کودکان‌شان به خواندن و شنیدن کتاب علاقه‌مند شوند، می‌توانند این کتاب را تهیه کنند. زیرا فرزندان‌شان دلیل شگفت‌انگیزی برای نوشته شدن کتاب‌ها پیدا می‌کند و با شوق بیشتری داستان‌ها را دنبال می‌کنند.

داستان‌هایی که دربردارنده‌ی شخصیت‌هایی حیوانی هستند همیشه برای کودکان جذاب و شیرین بوده‌اند. این داستان به کودکان یاد می‌دهد که برای دستیابی به اهداف خود از هیچ چیزی بیم نداشته باشند، زیرا خجالت کشیدن و ترس داشتن باعث می‌شود که آن‌ها از رویاها و آرزوهایشان دور شوند. دنیل کرک (Daniel Kirk) در این داستان به کودکان نشان می‌دهد که اگر بخواهند می‌توانند به نویسنده‌ای ماهر تبدیل شوند.

در قسمتی از کتاب صوتی موش کتابخانه: داستان یک دوست می‌شنویم:

دفعه‌ی بعد تام به سوراخ روی دیوار برگشت و دید که اون تیکه پنیر خشک و دست نخورده سرجاشه. پنیر و دور انداخت و به جاش یک بیسکوییتِ کره‌ی بادام‌زمینی گذاشت و به این فکر می‌کرد که شاید موشی که توی لونه هست این غذا رو بیشتر دوست داشته باشه. اون مطمئن بود که اگه سَم بوی اون بیسکوییت رو حس می‌کرد حتماً با اشتها جلو میومد و شروع به خوردن می‌کرد. اما موش که متوجه شده بود یک نفر لونش رو پیدا کرده، ترجیح داد اون‌قدر به این غذا‌ها بی‌توجهی بکنه تا اون شخص دست از سرش برداره.

ولی تام موشِ کتابخونه رو فراموش نکرد. تصمیم گرفت که یک نامه برای سَم بنویسه. ایده‌ای به ذهنش رسید و نشست و شروع به نوشتن یک داستان کرد. اسم داستانش رو موجودِ خجالتی گذاشت که اولش این‌طور شروع می‌شد:

روزی روزگاری، یک موجود خجالتی‌ای به نام سَم بود. اون از شلوغی خوشش نمیومد و پیش مردم مضطرب می‌شد. بچه‌های کتابخونه با خوندن کتاب‌های سَم می‌دونستن اون چه شخصیتی داره اما هیچکس نمی‌دونست اون کیه. موش از اینکه ناشناخته بود احساس خوبی داشت تا این که یک روز...

وقتی که تام داستانش رو نوشت، کاغذ‌ها رو تا کرد و اون رو روی زمین، کنار لونه‌ی سَم گذاشت.

فهرست مطالب کتاب صوتی