معرفی و دانلود کتاب صوتی مقالات شمس
برای دانلود قانونی کتاب صوتی مقالات شمس و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی مقالات شمس
کتاب صوتی مقالات شمس حاوی سخنان و گفتههای محمدبن علی شمس تبریزی، عارف شوریدهسر و پرآوازهی سدهی هفتم است. صدای گرم و خوانش استادانهی مریم محبوب، گوش سپردن به نسخهی شنیداری این اثر گرانسنگ عرفانی را به تجربهای بیاندازه شیرین برای شیفتگان ادب پارسی بدل خواهد نمود.
درباره کتاب صوتی مقالات شمس:
کتاب مقالات شمس (Discourse of Shams Tabrizi) اثری جاودانه و در نوع خود بیهمتا در ادب عرفانی است. اگر صاحبِ این اثر و گفتههای آتشیناش نبود، چه بسا که مولانا و مثنویای نیز در کار نمیبود. اما ارزشگذاریِ مقالات شمس، نباید فقط برحسب تأثیرش بر آثار عرفانیِ پس از آن، که گل سرسبدشان اشعار مولاناست، صورت پذیرد. زیرا در آن صورت جفایی عظیم بر این کتاب رفته است. مقالات شمس به خودی خود کتابی مهم و بینظیر است؛ هم از حیث ادبی و هم (مهمتر از آن) به لحاظ محتوا و درونمایه. اما شناخت کتابهایی از این دست که برآمده از اعماق جانهای شوریدهاند، بی شناختِ صاحبان آنها (در این مورد: شمس تبریزی) ناممکن مینماید. به همین جهت، لازم است که ابتدا از شمس تبریزی بگوییم. وانگهی، در اینجا به سرعت با این پرسش ناگزیر و دشوار مواجه میشویم: دربارهی شخصیتی که بزرگی چون مولانا نیز از توصیف او قاصر بوده، ما چه میتوانیم برای گفتن داشته باشیم؟
شمس در مقالات دربارهی خویش گفتهای اسرارآمیز دارد: «آن خطاط سه گونه خط نوشتی: یکی او خواندی، لا غیر... یکی را هم او خواندی هم غیر او... یکی نه او خواندی نه غیر او. آن خط سوم منم که سخن گویم. نه من دانم، نه غیر من.» این جمله که ژرفایِ ابهامآلودش در همان بدو امر خواننده را مرعوب میسازد، به واقع حُکمْ به ناممکن بودنِ شناخت شخصیت شمس میکند. پس عجیب نیست اگر وسوسه شویم و چنین گوییم که باید از خیر شناخت اشخاصی چون شمس و مولانا گذشت، و به جای آن، متواضعانه به سراغ آثار ایشان رفت و خویشتن را در آنها مستغرق ساخت.
اما نه! مبادا که اسیر چنین وسوسههایی شویم. آری، این درست است که بزرگانی چون شمس تبریزی، مولانا جلالالدین محمد بلخی، بایزید بسطامی، حسین منصور حلاج و دیگر نامهای ماندگار عرصهی فراخ عرفان و معرفت، به گواه آنچه از ایشان باقی مانده، صاحباندیشگانی بیبدیل و به احتمال قریب به یقین، فرزانگانی والا بودهاند، اما در نهایت، آنها نیز به حکم بشر بودن، صاحب افکار و احوال و خصائصی «انسانی» بودهاند. به واقع، شناخت همین خصائص انسانی است که باید انگیزهی ما از مطالعهی آثاری چون مقالات شمس باشد. چه، با مطالعهی آنها درمییابیم که حصول به حکمت و دانش، حتی اگر در ثریا باشد، برای «آدمی» متصور و دسترسپذیر است. از سوی دیگر، ما وظیفهی مهم دیگری نیز بر دوش داریم که عبارت است از برخورد انتقادی با میراث گذشتهمان؛ میراثی که بخش قابل توجهی از آن، برآمده از دستگاه عرفانی است. پس لازم است که در مواجهه با عرفان و عرفا، بیش از اندازه به دنبال «قدسیسازی» امور نباشیم. حال، با این ملاحظات، بار دیگر میپرسیم: شمس تبریزی (Shams Tabrizi) که بود؟
تذکرهها به ما میگویند که او شیخی زادهی تبریز بوده که به سال 582 ه.ق دیده به جهان گشوده و در سال 645 دار فانی را وداع گفته. بخش اعظم حیات شمس در سایهی ابهام است، چرا که اطلاعات موثقی دربارهی آن نداریم. اما آنچه دربارهی او میدانیم، کافیست تا شِمایی کلی از شخصیت وی پیش خود مجسم کنیم. در این راستا، خود کتاب مقالات شمس مهمترین منبع است. پس در ادامه سه سطح محتوایی این کتاب را از نظر میگذرانیم، تا اینچنین پاسخی ابتدایی به سوال «شمس که بود؟» داده باشیم.
(دربارهی کتاب مقالات شمس، ذکر نکتهای بسیار مهم است، و آن اینکه خود شمس، هرگز حتی یک کلمه ننوشته است. او در این باره گفتهی مشهوری نیز دارد: "من عادت نبشتن نداشتهام هرگز. سخن را چون نمینویسم در من میماند و هر لحظه مرا روی دگر میدهد." پس کتابی موسوم به مقالات که ما به او نسبت میدهیم، به واقع گفتههای او در مجالس خصوصی با یاران است که به دست دیگران، از جمله احتمالاً شخص مولانا، مکتوب گشته. با این حال، دلیلی برای تردید در اینکه این گفتهها تقریباً عین همان است که از دهان شمس برون جسته، وجود ندارد.)
بخش کوچکی از محتوای کتاب صوتی مقالات شمس منحصراً دربارهی خود شمس و گذشتهی او پیش از ملاقات با مولاناست. این بخش به ما میگوید که او ظاهراً ارتباط خوبی با پدر خویش نداشته و وی را چنانکه اغلب عرفای بزرگ، فاقد شعور لازم برای درک عظمت روحانی فرزند خویش میپنداشته است.
بخش مهم دیگری از کتاب صوتی مقالات شمس دربارهی ماجراهایی است که پس از دیدار شمس و مولانا (که حکایات مربوط به آن مشهور است و نقلشان تکرار مکررات خواهد بود) رخ داده؛ این ماجراها همانطور که میدانیم، عموماً خوش نبودهاند. چه، منجر به روشن شدن آتش عداوت نزدیکان مولانا نسبت به شمس تبریزی شدهاند. در این باره عموماً مولانا را مقصر میدانند و میگویند که شیفتگی او نسبت به شمس چنان بیحدوحصر بود که نزدیکانِ عموماً حسود و کوتهفکرش را آزرده میکرد. در خود متنِ مقالات اما به فرازهایی برمیخوریم که نشان میدهد خود جناب شمس هم در این میان بیتقصیر نبوده است. او در گفتار خود جابهجا به اطرافیان مولانا، به اصطلاح امروزی، «میپَرد» و با زبان تند خویش حسابی آزارشان میدهد. در نظر شمس، ایشان لایق شنیدن حتی یک کلمه از گفتههایش نبودهاند، و اگر چیزی از او (شمس) نصیبشان میشده، همه به برکت حضور مولانا و اقبال آنها در نزدیکی به وی بوده است.
بخش اعظم مقالات شمس اما نه اینچنین شخصی و اتوبیوگرافیک، بلکه به یک معنای خاص، الوهی است. عصارهی جادویی سخنان شمس نیز در همین فرازهای کتاب نهفته است؛ در آن بخشهایی که شیخ شوریده و ازعالمبُریدهی ما، گویی تحت تأثیر جذبهای مقاومتناپذیر، زبان به بازگویی «اسرار» میگشاید و اغلبْ در پی آن، بالافاصله آغاز به گله و شکایت از نفْسِ زبان و عبارت میکند که چه تنگ است در بیان آن معانی که مدنظر اوست. باری، همین زبانِ به خودی خود ناکافی و بیکفایت نیز، چون ابزار دست شمس باشد، متعالیتر از آنچه هست میشود. چنین است که خواندن و یا گوش سپردن به مقالات، به مثابهی غوطهور شدن در جریان روحانی - عاطفیِ قدرتمندی است که پیشبینیِ جهت آن نامیسر است. زبان شمس در مقالات، همچون سیل خروشانی است که بیخبر میآید و خواننده یا شنونده را با خود «میبَرد». اینکه به کجا و تا کجا، پرسشیست که هر کس خود باید بدان پاسخ دهد.
کتاب صوتی مقالات شمس مناسب چه کسانی است؟
اثر حاضر را به تمام دوستداران ادبیات و عرفان ایرانی تقدیم میکنیم.
در بخشی از کتاب صوتی مقالات شمس میشنویم:
دو عارف با هم مفاخرت و منازعه میکردند، در اسرارِ معرفت و مقامات عارفان. آن یکی میگفت که آن شخص که بر خر نشسته است و میآید، به نزد من، آنْ خداست. آن دیگر میگوید نزد من خرِ او خداست. حاصلْ اغلب به جبر فرو رفتند، ابایزید و غیره، در سخنانشان پیداست. چندان نیست؛ و مشغول شدن بدان سخنها، حجاب است از این روش. که آن چیزی دیگر است. گفت آن چیز دیگر چون باشد؟ گفتم مثلاً این سخن ما شنیدی، آنها بر دل تو سرد شد. آن حجاب چنین چیزی باشد. ایشان به حلول نزدیکند. تو کی ادراک کنی؟ که از هوا پُری. از این هوا شهوت نمیخواهیم. آخِر، پیش از این تفسیرِ هوا کردهایم، که هوا قاطع شهوت است. هوا چیزی است که در آن حالت آن هوا بجنبد، اگر صد حور پیش تو بیارایند، چنان نماید تو را که کلوخ دیوار...
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی مقالات شمس |
نویسنده | شمس تبریزی |
راوی | مریم محبوب |
ناشر صوتی | انتشارات نیستان |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۲۳ ساعت و ۵۵ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای مقاله و جستار ایرانی |
از جسم گذاشتن به حادثی رسیدن است
حق تعالی قدیم است
از کجا پیدا کند حادث حق تعالی را
پیش انسان آنچه از آن برای حق تعالی بگذری جان است
تازه اگر جانت را برای حق تعالی بدهی و باعشق هم بدهی چه کار مهمی انجام دادهای انکاراز دیار خودت زیره بردی به کرمان و این هیچ و ارزشی ندارد چون این بارگاه با عظمت با شکوه را میبینی کاش بدانی که این بارگاه قدسی با عظمت نیازی به این جانت ندارد تویی که نیازمند حق تعالی هستی پس او که هر کسی و هر چیزی اویی از او گرفته است به او نیازمند است و حق تعالی کسانی را دوست دارد که دست نیاز به سوی او دراز کنند و به واسطه این نیازهای خالصانه که به درگاه حق تعالی ببری از این حوادث سهمگین عبور کنی و به سلامت به مقصود برسی
به میسجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی خبر نبود ز راه ورسم منزلها
شب تاریکو بیمموج و گردابی چنین حایل
کجا دانند حال ما سبک بالان ساحلها
اگر میخواهی از این حوادث سهمگین عبور کنی و به حق برسی قطعا در این راه پر از خطر که تصور کن شب تاریک و ظلمانی در دریایی بس مخوف با موجهایی وحشتناک و گردابهای نفس گیر گرفتار شدی که همان شهوت و حسد و گناهانی که انسان را گرفتار میکنه پس باید به پیر مغانی که راه ورسم منرلها را یاد دارد (پیامبر ص و امامان علیه السلام) که آنها واسطه فیض هستند از آنها پیروی کنی تا از این طریق با سلامت به حق تعالی برسی
از حق تعالی به تو عشق رسیده که معنی آیه شریفه این است که خداوند اول عاشق انسان شد و بعد انسان عاشق خداوند پس باید به معشوق حقیقی رسید و حیف است و جای بسی تاسف دارد و خواهد داشت که به معبود و معشوق نرسیم
این را به خودم گوش زد میکنم وتمام این سخن همین عشق به خداست