معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی مثل همیشه

عکس جلد کتاب صوتی مثل همیشه
قیمت:
رایگان
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی مثل همیشه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی مثل همیشه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی مثل همیشه

کتاب صوتی مثل همیشه نوشته‌ی نوشین جم نژاد، داستان کوتاهی درباره‌ی یک پزشک تنهاست که در یک روز ابری و خلوت در مطبش، ناگهان با بیماری روبه‌رو می‌شود که انتظار دیدنش را در مطبش نداشته و نمی‌داند چطور باید از او پذیرایی کند...

درباره‌ی کتاب صوتی مثل همیشه

نوشین جم‌نژاد در کتاب صوتی مثل همیشه، داستان یک روز ابری و مطب خالی یک دکتر را روایت می‌کند. آن روز صبح هم دکتر مثل همیشه، ساعت هفت صبح در مطبش را باز می‌کند و بعد از ضدعفونی کردن ابزار معاینه‌اش، به انتظار آمدن بیماران می‌نشیند. دل آسمان هم مثل دل دکتر گرفته، ولی برخلاف هوای ابری آسمان، دل دکتر مدت زمان زیادی است که طوفان‌زده و غمگین مانده.

ساعت حالا به هشت رسیده و هنوز سروکله‌ی هیچ بیماری پیدا نشده. دکتر که کمی از این انتظار خسته و کلافه شده، به پنجره پناه می‌برد تا شاید دیدن آسمان کمی حالش را بهتر کند. دیدن آسمان ابری و تاریک حالش را بهتر نمی‌کند؛ حتی دیدن چند کلاغ که افسرده سرهایشان را در بالشان پنهان کرده‌اند و گاه‌گداری صدای قارقار گوش‌خراشی را در محیط پخش می‌کنند، حالش را کمی بدتر هم می‌کند. همین باعث می‌شود تا ناخودآگاه دست به سوی جیبش ببرد تا با آتش زدن سر سفید و بی‌گناه سیگاری، کمی از سنگینی آن روز و احوال را کمتر کند.

حالا دکتر بر روی صندلی‌اش نشسته و به دود سیگاری که از میان لب‌هایش خارج و در محیط پخش می‌شود نگاه می‌کند. هنوز در عوالم خودش مشغول است که بالأخره صدای خش‌خش کفشی تمرکزش را سر جایش می‌آورد. خیره به در می‌ماند تا قامت اولین بیمار امروزش در آستانه‌ی در ظاهر شود و او کارش را شروع کند، ولی با دیدن چهره‌ای که در مقابلش ایستاده خشکش می‌زند. سیگار از میان انگشتان دکتر می‌لغزد و راهش را تا زمین باز می‌کند. دکتر هنوز هم بهت‌زده سر جایش نشسته و تکان نمی‌خورد. این نقطه شروعی است که نوشین جم‌نژاد برای داستان کتاب صوتی مثل همیشه انتخاب کرده است.

صاحب آن چهره که بر روی صندلی بیمار مقابل دکتر می‌نشیند، تازه او را از حیرت و شگفتی بیرون می‌کشد. حالا چشمان دکتر از خشم سرخ شده و در پیشانی‌اش کورگره‌ای افتاده که گویی هرگز باز نمی‌شود. پسرک نوجوان سیاه‌پوستی که مقابل دکتر نشسته، سر و وضع جالبی ندارد که از خانواده‌ی فقیرش نشان دارد. استرس در تک‌تک اعضای زمخت صورت پسرک خودی نشان می‌دهد و او در تلاشی ناموفق، پاشنه‌ی پاهایش را به زمین فشار می‌دهد تا کمی خودش را آرام کند. هیچ‌یک حرفی نمی‌زنند تا وقتی که صبر دکتر به سر می‌رسد و با لحنی عصبی می‌پرسد که چرا او پایش را داخل مطبش گذاشته.

پسر با ترس انگشتان آسیب‌دیده‌اش را به دکتر نشان می‌دهد و از او می‌خواهد که فکری به حال آسیب دستش کند. دکتر خشمگین نعره می‌زند که «باز با چه کسی دعوا کردی؟ باز جان چه کسی را گرفته‌ای؟» پسرک لرزان و بی‌پناه لب باز می‌کند تا بلکه با توجیهاتی که تابه‌حال هزاران بار تکرارش کرده، ننگ کشتن کسی را از دامنش پاک کند و قلب هزارتکه‌شده‌ی دکتر را کمی آرام کند، اما این کار هم درست مانند تلاش برای فرو نشاندن اضطراب و حال خرابش، بی‌نتیجه باقی می‌ماند...

کتاب صوتی مثل همیشه را نشر صوتی خانه‌ی داستان چوک منتشر کرده و شما آن را با صدای غزل بابایی می‌شنوید.

کتاب صوتی مثل همیشه برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های کوتاه با تم اجتماعی علاقه دارید، از شنیدن این قصه نیز سرگرم خواهید شد.

در بخشی از کتاب صوتی مثل همیشه می‌شنویم

شبیه آدم‌های گیج بود و این گیجی اصلاً با موقعیتش جور به نظر نمی‌رسید. سرش را به پشتی صندلی تکیه داده بود و چشم‌هایش را به اندازه‌ای باز نگه داشته بود که بتواند نگاهش را به نقطه‌ای در دوردست بفرستد. هرکس او را می‌دید، می‌فهمید که ذهنش در گذشته‌ها پرسه می‌زند و روحش در جای دیگر سیر می‌کند. هوا رو به تاریکی رفته بود و همین پرده‌ی کدر پنجره‌ی بزرگ مطب کوچک را بیش از پیش تیره کرده بود.

فهرست مطالب کتاب صوتی

19 دقیقه
مثل همیشه

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی مثل همیشه
نویسنده
راویغزل بابایی
ناشر صوتی خانه داستان چوک
سال انتشار۱۴۰۳
فرمت کتابMP3
مدت۱۸ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان کوتاه ایرانی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی مثل همیشه

هدی میرزامحمدی
۱۴۰۳/۰۵/۲۳
داستان چرت و بدون هدف بود. چرا همه نویسنده‌ها سیگاری هستند. چطور سیگار را اینقدر قشنگ توصیف می‌کنند؟
یا شاید وارد کننده سیگار هستند.
لطفا داستان‌های رادیو‌ی چوک.. خواهشا برای داستان‌های‌تان گروه سنی مشخص کنید. حداقل ما بدانیم این داستان را بچه ده ساله ما می‌تواند گوش بدهد یا نه.
پر از عقده و
خشونت بود. حتی در داستان نوشته نشده بود این پسر سیاه پوست چند ساله بود؟
چون ماجرا چهار سال پیش اتفاق افتاده بود.
این پسر چند ساله بود؟ که دکتر توقع داشت از پسرش مراقبت کند؟ شاید او هم بچه بوده. پدر بی مسئولیت و پزشک عقده‌ای را نشان داد که عصبی است و وحشی. و نمی‌خواهد تغییری کند. و در نهایت هم پیغامی نداشت.
درسته داستان‌های شما رایگان است ولی این خطرناک تر است چون خواننده بیشتری داره خطر بیشتری هم داره و ترویج بیشتری داره این مزخرفات و خشونت. واقعا دکتر دست بچه را شکست؟ چرا ترجمه میکنید داستان‌های یک دلاری خارجی‌ها را.
A.asgari
۱۴۰۳/۰۵/۰۲
خطر اسپویل :
داستان درباره ی سفید پوستی بود که دکتر هم بود و فرزندشم از دست داده بود در محله ی فقیر نشین میرفت و مردم و درمان میکرد اما فکر فوت فرزندش از سرش بیرون نرفته بودچون فرزندش فوت کرده بود پسر سیاه پوستی که چندین بار توضیح داده بود در مرگ پسرش شریک نبوده مقصر نبوده رو مقصر مییدونست یه روز
که پسر سیاه پوست امد مطبش و گفت دستش درد میکنه دکتر انگار بخواهد انتقام بگیره دست پسر سیاه پوست رو شکست برخلاف وظیفه ی که یک دکتر داره که در مان کردنه پسر سیاه پوست وقتی داشت میرفت گف انسانیت به سفید و سیاه بودن نیست به دکتر و فقیر بودن نیست ممنون از کتابراه
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۸/۱۴
داستان پزشکی که پسرش مورد حمله ی چند نفر اراذل قرار گرفته و به قتل رسیده است. او کودک سیاهپوستی را مقصر میداند که طبق گفته ی آن کودک، هیچ تقصیری در این مورد نداشته است. به نظرم آن پزشک رفتار بسیار نامطلوب و غیرمنطقی داشت. شکستن دست کودک سیاهپوست، نشانگر مشکلات روانی و رفتارهای نژادپرستانه او بود. صدای راوی هم خوب بود، اما بهتر بود به جای پزشک و پسربچه یک مرد دیالوگ می گفت
مجیدناجی
۱۴۰۳/۰۵/۲۹
باسلام و عرض ادب خدمت تمام دوستان و دست اندرکاران کتابراه. داستان زندگی امروز ماست جامعه طبقاتی، نژادپرستی و.... متاسفانه توی شهر خودمون توی محله خودمون این داستان را بچشم میبینیم اما بی تفاوت میگذریم. امید به روزی که در وطن عزیزمان فقر و فحشا و کودک کار نداشته باشیم. همه بتونن یک زندگی معمولی داشته باشیم ممنون از کتابراه عزیز
hana
۱۴۰۳/۰۴/۱۲
خوانش راوی خوب نیست انگار داره شعر میخونه اما داستان، داستان خوبی بود متاسفانه کار غیر اصولی و غیر اخلاقی دکتر دور از انتظار جامعه هست درصورتی که فردی که دچار سوگ شده خیلی این مرحله پذیرش براش سخته و متاسفانه در جوامع غربی این بحث نژاد پرستی خیلی آزار دهنده هست جای صحبت زیادی هست اما ممنون از کتابراه از کتاب صوتی رایگان
مهناز قاسمی نژاد
۱۴۰۳/۰۶/۱۹
داستان پزشکی که پسرش در زمانی که برای مداوا به منطقه فقیرنشین میرفت در سانحه کشته میشه و پزشک مقصر این امر را پسر سیاهی پوستی می داند که او چندین بار توضیح داده که دخالتی نداشته و زمانی که برای مداوا نزد او رفته، پزشک برای تلافی دست او را می شکند و از آن روز، دنیا مثل قبل نبوده است. کتاب مورد علاقه من نبود.
ندا ونه بینی
۱۴۰۳/۰۴/۱۲
داستان از دست دادن که هیچ وقت فراموش نمی شود. درد آن کهنه نمیشه. مخصوصا اگر کودک باشد و در یک دعوای ساده از بین رفته باشد. دردی که وقتی کتاب را می خوانیم شاید اولش یکم جا بخوریم از رفتار پزشک ولی بعد شاید بشه درکش کرد که کسی که از دست داده دنبال مقصر هم میگرده.
ابوالفضل انسان
۱۴۰۳/۰۵/۱۲
مشابه این داستان را در واقعیت دیده ایم.
دکتری که با ضربه‌های پایش یک فرد سالم را کشت بدون هیچ دلیل قانع کننده‌ای دلایلی که اصلا به اون ربط نداشت....
شهید عجمیان
آذر
۱۴۰۳/۰۶/۱۱
این صدای طبیعی این خانم نیست؛ صداشون رو تغییر دادن و لحن و نحوه خوندن شون هم اساسا سنخیتی با اونچه میخونن نداره
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۰۷/۰۹
زیاد طرفدار داستان مبالغه نیستم، متوسط به پایین بود.
ممنون از کتابراه
احمدی
۱۴۰۳/۰۸/۲۴
داستان مفهوم خاصی نداشت ممنون از کتابراه
ریحانه دهقان
۱۴۰۳/۰۷/۲۶
متاسفانه به دلیل مصنوعی بودن صدای راوی نتونستم گوش بدم
مهدی ابراهیمی
۱۴۰۳/۰۵/۲۱
داستان بی سر و تهی بود هیچ پیامی هم نداشت وقتم تلف شد
حسن بیکدلی
۱۴۰۳/۰۸/۰۶
راضی ام
توصیه میشه شنیدنش
ساره رحیمی
۱۴۰۳/۰۶/۱۵
خیلی بی معنی تموم شد حیف وقت آدم
مشاهده همه نظرات 20

راهنمای مطالعه کتاب صوتی مثل همیشه

برای دریافت کتاب صوتی مثل همیشه و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.