معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی غریب آشنا

عکس جلد کتاب صوتی غریب آشنا
قیمت:
رایگان
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی غریب آشنا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی غریب آشنا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی غریب آشنا

کتاب صوتی غریب آشنا نوشته‌ی مریم حسینی، یک داستان کوتاه با درون‌مایه‌ی مذهبی است. نویسنده در این کتاب داستان پیرزن زائری به با نام «سیده زینب» را روایت می‌کند که برای زیارت به عراق رفته ولی در آنجا چمدانش را گم کرده است.

درباره‌ی کتاب صوتی غریب آشنا

مریم حسینی در کتاب صوتی غریب آشنا داستان پیرزنی مهربان و دوست‌داشتنی به نام «سیده زینب» را روایت می‌کند. این زن از تهران سفر کرده و خود را به کربلا رسانده تا به زیارت حرم برود. او زنی مومن و معتقد است که ارادت زیادی نسبت به اهل بیت دارد. برای همین سختی راه و سفر تنهایی را به جان خریده تا هرطور شده، زائر حرم باشد.

اتوبوس زائران به مقصد می‌رسد و مسافران یک‌به‌یک چمدان‌هایشان را از راننده و شاگردش تحویل می‌گیرند، اما هرچه صف تحویل کوتاه‌تر می‌شود، خبری از چمدان سیده زینب نمی‌شود. او با درماندگی از شاگرد راننده می‌خواهد تا بار اتوبوس را خوب بگردد، شاید چمدانش جایی دور از نظر او افتاده باشد. اما شاگرد که چند دفعه بارِ اتوبوس را چک کرده، به او اطمینان می‌دهد که چمدانش آنجا نیست و حتماً آن را جای دیگری جا گذاشته. راننده و شاگردش به او قول می‌دهند که وقتی به نجف برگشتند، دوباره به دنبال چمدان او بگردند و اگر آن را پیدا کردند برایش بفرستند، و اگر هم احیاناً چمدان پیدا نشد، آن‌ها را ببخشد و حلال کند.

سیده زینب که چاره‌ای جز پذیرفتن ندارد، تک و تنها در میان خیابان خلوت می‌ایستد و در تاریکی هوا به این فکر می‌کند که حالا تنها و بدون وسایلش، چطور باید به سفرش ادامه دهد. او که از تنهایی و غم غربت وحشت کرده، گوشه‌ی خیابان در پیاده‌رو می‌نشیند و در دل از امامش کمک طلب می‌کند. هیاهوی ذهنی سیده زینب همچنان به قوت خودش باقی است که ناگهان از میان تاریکی، چشمش به مرد عربی می‌افتد که به سمت او می‌آید. او که در این کشور تنهاست و زبان عربی هم نمی‌داند، آن‌چنان مضطرب می‌شود که از ترس آسیب و آزار از سوی این مرد، خودش را می‌بازد. اما مرد با لحنی آرام و مطمئن از او می‌خواهد که از جایش بلند شود و به دنبال او برود. سیده زینب که در آن وضعیت چاره‌ی دیگری ندارد، با ترس و شک از جایش بلند می‌شود و به آرامی دنبال مرد می‌رود تا اینکه به مقصد می‌رسند و جلوی در یک خانه متوقف می‌شوند...

کتاب صوتی غریب آشنا کاری از نشر صوتی خانه‌ی داستان چوک است و شما آن را با صدای اکرم دهقان می‌شنوید.

کتاب صوتی غریب آشنا برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های کوتاه مذهبی علاقه‌مندید، این کتاب مناسب شماست.

در بخشی از کتاب صوتی غریب آشنا می‌شنویم

از آخرین پله می‌پرد پایین و به سمت راننده می‌رود و می‌گوید: «تموم شد حاجی. آتیش کن بریم.» سیده زینب با دستپاچگی دستش را سمت شاگرد دراز می‌کند. با صدای تقریباً بلندتر از معمولی می‌گوید: «چمدون من چی شد پسر حاجی؟»

- کدوم چمدون مادر؟

- همون سرمه‌ایه دیگه.

- دیگه چیزی بالا نیست. بارها تموم شد.

- یعنی چی تموم شد؟

فهرست مطالب کتاب صوتی

13 دقیقه
غریب آشنا

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی غریب آشنا
نویسنده
راویاکرم دهقان
ناشر صوتی خانه داستان چوک
سال انتشار۱۴۰۳
فرمت کتابMP3
مدت۱۳ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان مذهبی ایرانی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی غریب آشنا

فریبا نوروزی
۱۴۰۳/۸/۱۰
داستان قشنگی بود ولی فقط داستان بود. من تاحالا کمکی از امام حسین نگرفتم با این وجود که خیلی وقتها صداش زدم. خوشبحال اون افرادی که واقعا در زندگی واقعی امیرحسین بهشون کمک کرده و هواشون رو داشته. خداوند به من زیاد کمک کرده ولی هروقت هرکدوم از امام‌ها رو واسطه قرار دادم کمکی بهم نشده. من خیلی وقتها رو امام رضا واسطه قرار دادم ولی هیچ وقت کمکم نکرده شاید هم اون دعایی که من کردم به صلاح و مصلحت من نبوده یا شاید من جایی پیش هیچ کدوم از امام‌ها ندارم. نمیدونم این چیزها رو نمیشه توی این دنیا فهمید مت چشم دلم اونقدر بینا و آگاه نیست که این‌چیزها رو بفهمم ولی مطمئنا روز قیامت و اون دنیا خواهم فهمید. انشاالله البته.
A.asgari
۱۴۰۳/۵/۳
کتاب غریب آشنا داستان پیر زنی بود که به زیارت رفته بود اما کیف شو گم کرده بود وقتی تنها شدده بود و نا امید بود دعا کرد و از امام حسین خواست کمکش کنه یه دفعه یک مرد عرب امد و از عرب‌ها میترسید میگفت با امام شون اینکارو کردن با من چیکار میکنن بعد مرد بردش در خونه یکی زن درو باز کرد و شروع کرد به گریه کردن و گفت خواب دیدم امام تورا سپرده دست من و گفته تا پیدا شدن چمدونت مواظبت باشم وقتس سیده رفت زیارت غش کرد و یه پسر گفت که این چمدون و من پیدا کردم و مادرم خواب دیده امام بهش گفته چمدونا ببر حرم و بده صاحبش و این خانم گفته چمدون مال منه و غش کرده اینم یکی از معجزات امام حسین هستش ممنون از کتابراه
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۷/۱۲
داستان زیبای و جالب بود اگر بیشتر داستان رو باز میکرد، خیلی زیبا میشد یاد موقعی که رفتیم زیارت اربعین و دم مرز واستادیم چایی بخوریم یکی از دوستان کوله پشتی خودش رو انجا گذاشت و یادش رفت برداره، بعد که مقداری راه افتادیم، متوجه شد که همه ما کوله داریم الا خودش بعد برگشتیم و پیدایش کردیم ممنون از کتابراه
مجیدناجی
۱۴۰۳/۷/۷
نویسنده نتونسته بودند به داستان عمق بدهند و رونوشت روایت‌های تکراری را تحریرکرده بودند متاسفانه هیچگونه جذابیت و خلاقیتی در داستان بچشم نمیخورد. ممنونم از کتابراه
S. A
۱۴۰۳/۷/۲۷
به هرحال یه روایته نمی‌دونم سیده زینب عرب بوده یا خانواده احمد فارس که اینقدر خوب زبون هم رو می‌فهمیدن صدای راوی البته با احترام به ایشان اصلا به دل نمی‌نشست
سیاوش
۱۴۰۳/۶/۳
داستانهای مذهبی معمولا باید به عمق باور خواننده یا شنونده نفوذ کنند تا تاثیر کامل رو در مخاطب بگذارند محتوا شیرین وقابل احترام اما قدرتمند نبود
Lavasani
۱۴۰۳/۶/۳
خیلی عالی و تاثیر گذار بود لذت بردم و برایه سادات احترام خاصی قائلم، درون خانواده‌ی سیدها هستم واز این دست موارد به واقعیت زیاد دیدم
مریم تبریزی
۱۴۰۳/۶/۱۰
برای من دلپذیر بود و مثل یک زنگ تفریح زیبا و اثر گذار بود که باعث نیرو گرفتن برای ادامه دادن مطالعه کتابهای دیگر شود
Arina Rasa
۱۴۰۳/۵/۲۳
کتابی واقعا جذاب است میتونین ازش خیلی چیزا بیاموزید و خیلی بخش‌های زندگی خودتون رو بهت تون یاد آوری میکنه
کاربر ف
۱۴۰۳/۵/۱۷
داستان قشنگی بود، سرگذشت پیرزنی در غربت و ماجراهای شبیه این داستان رو زیاد شنیدیم اما نویسنده خوب از پس نگارش براومده
راضیه رهسپار
۱۴۰۳/۶/۲۲
داستان مذهبی و شیرین از زیارت حرم امام حسین و امدادهای غیبی به یک زن تنها و غریب
Hanas
۱۴۰۳/۵/۲۵
عالی بود عالیییی امام حسین خودش غریب بود نمیذاره ما غیرب بمانیم هوا مارو داره یا حسین
Negin
۱۴۰۳/۵/۲۴
با اینکه داستان کوتاه بود ولی واقعا دلنشین بود. من که باهاش بغض کردم. پیشنهاد میکنم گوش کنید
بیگی
۱۴۰۳/۵/۱۳
ازاین نوع معجزات در جامعه‌ی ما کم نیست. باور کردن آن بستگی به اعتقاد خود شخص دارد.
فرشاد فصیحی
۱۴۰۳/۶/۱۱
داستانی کوتاه اما به نظر من ایراد دارد امامان هرگز ترسناک نبودند
مشاهده همه نظرات 25

راهنمای مطالعه کتاب صوتی غریب آشنا

برای دریافت کتاب صوتی غریب آشنا و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.