معرفی و دانلود کتاب صوتی سیما جان: مجموعه‌ی نامه‌هایی از محمد عاصمی

معرفی کتاب صوتی سیما جان: مجموعه‌ی نامه‌هایی از محمد عاصمی

کتاب صوتی سیما جان اثری است در قالب نامه‌نگاری‌های عاشقانه، به قلم محمد عاصمی که توسط انتشارات جیحون منتشر شده است. این کتاب را با صدای نصرالله مدقالچی، یکی از برجسته‌ترین چهره‌های هنر دوبلاژ ایران می‌شنوید.

درباره‌ی کتاب صوتی سیما جان

کتاب صوتی پیش رو دربرگیرنده‌ی 52 نامه‌ی عاشقانه است که محمد عاصمی آن‌ها را خطاب به شخصیتی به‌نام سیما نوشته و او را در تمامی این نامه‌ها با عنوان «سیما جان» خطاب می‌کند. مضامین این نامه‌های پرسوزوگداز، گاه عاشقانه است و گاه اجتماعی. این مجموعه بیش از 50 سال پیش در مجله‌ی امید ایران چاپ شد و بعدها محمود تفضلی-نویسنده و مترجم نامدار- آن‌ها را در قالب یک کتاب جیبی منتشر کرد. این نامه‌ها اکنون به همت انتشارات واوخوان به صورت کتابی صوتی درآمده و در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته‌ است.

کتاب صوتی سیما جان برای چه کسانی مناسب است؟

اگر خواندن نامه‌های عاشقانه را دوست دارید، این کتاب پیشنهاد خوبی برای مطالعه‌ی شما به شمار می‌رود. اگر به آمیختگی مفاهیم عاشقانه با مضامین اجتماعی علاقه‌مند هستید، به هیچ‌وجه این کتاب را از دست ندهید.

محمد عاصمی را بیشتر بشناسیم

محمد عاصمی شاعر و نویسنده‌ی ایرانی بود که پس از کودتای 28 مرداد 1332 ناچار به ترک ایران شد و در آلمان سکونت گزید. درکنار کار نویسندگی و شاعری، عاصمی در زمینه‌ی تئاتر هم فعالیت جدی و حرفه‌ای داشت و بارها در تئاتر سعدی روی صحنه رفته بود. او همچنین جزو گردانندگان مجله‌ی کاوه در مونیخ بوده است. در این مجله‌ی فارسی‌زبان که حسین تقی‌زاده -از رهبران سیاسی جنبش مشروطه- آن را بنا نهاد، مطالبی درباره‌ی باستان‌گرایی در ایران چاپ می‌شد.

عاصمی در سال 1342 انتشارات فرهنگی کاوه را در مونیخ تأسیس کرد و در آن به فعالیت در حوزه‌ی چاپ و انتشار آثار نویسندگان ایرانی مهاجر پرداخت. بزرگ علوی، محمدعلی جمالزاده، احسان طبری، محمود تفضلی، پرویز ناتل خانلری، و بسیاری از ادیبان و پژوهشگران دیگر با انتشارات کاوه همکاری کرده‌اند.

در بخشی از کتاب صوتی سیما جان می‌شنویم

پرسیده بودی که آیا آن‌همه شور و التهاب در من مرده است؟ و آن آتش بیدادگر زوال گرفته و خاکستر شده است؟ تو خوب می‌دانی، آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست. من کی می‌توانم بدون رنج و دغدغه زندگی کنم؟ مگر دردهای مرا پایانی‌ست؟ مگر چشمه‌ی رنج‌ها خشکیده‌اند؟ مگر در قلبم زندگی مرده است؟ آیا زندگی بدون رنج میسر است؟ من چنین می‌پندارم که عظمت زندگی در رنج‌های ماست. در میان خنده‌هایم سیما جان، درخشش قطرات معصوم اشک به چشم می‌آید و تو بهتر از همه می‌دانی که مثل شاعر دیگر روزگاران قدیم، در قطرات اشکم نیز خنده‌های پاک سروده می‌شود و میان گریه می‌خندم که چون شمع اندر این مجلس زبان آتشینم هست، اما درنمی‌گیرد. سیمای خوب من! دست‌های پرنوازشت را بر قلب رنجورم بکش. دوستم داشته باش. من و تو همیشه از دردی ناشناخته و مجهول رنج می‌برده‌ایم. درد ما درد عشق عادی نیست و از عشق‌های بی‌تاب و خونین رنگ دارد. عشق به کودکان، عشق به انسان، و بالاتر از همه عشق به عشق‌های پاک و عمیق و دردآلود...

فهرست مطالب کتاب صوتی