معرفی و دانلود کتاب شکسپیر عاشق

معرفی کتاب شکسپیر عاشق

در کتاب شکسپیر عاشق نوشتۀ علی بخشی، تلاش شده، جملات و قطعاتی مستقل و با معنا از تراژدی‌های شکسپیر به ترتیب تاریخ انتشار نمایشنامه‌ها ارائه شوند. این کتاب به صورت دو زبانه (فارسی - انگلیسی) است.

از سال‌های نخست زندگی ویلیام شکسپیر جز مدارک غسل تعمید او در 26 آوریل 1564 در کلیسای شهر استراتفورد آگاهی چندانی نداریم. پدر شکسپیر را گاه تاجر و گاه کارگزار دولت دانسته‌اند. ویلیام جوان به دلایل نامعلومی ترک تحصیل می‌کند و به کار می‌پردازد. او در 27 نوامبر 1582 با آن هاتاوی ازدواج می‌کند. آن‌ها صاحب سه فرزند می‌شوند.

بنا به روایتی شکار غیر قانونی در شکارگاه خصوصی یکی از بزرگان شهر موجب می‌شود که شکسپیر جوان به ‌ناچار از استراتفورد بگریزد و به لندن مهاجرت کند. مهاجرتی که آینده‌ی ادبی و هنری شکسپیر را تضمین می‌کند. می‌گویند شکسپیر در لندن از کارهای پست در تماشاخانه‌ها و تئاترها آغاز کرد اما در سال 1598 او دیگر بازیگری توانا و نویسنده‌ای معروف شده بود. مدارک چندی او را یکی از اعضای گروه نمایشی چمبرلین می‌دانند که بعدها نامش به کینگز تغییر پیدا کرد. این گروه از سال 1599 بیشتر در تماشاخانه‌ی گلوب که شکسپیر از سهامداران آن بود به اجرای نمایش می‌پرداخت و در سال 1603 نیز شاه‌ جیمز اعضای این گروه را به ‌سمت «بازیگران پادشاه» منصوب کرد. شکسپیر تا زمانی که حرفه‌ی نمایش را رها کرد و در سال 1611 به اسراتفورد بازگشت، عضو این گروه باقی ماند.

ویلیام شکسپیر در بیست‌ و‌ پنج آوریل 1616 در سن پنجاه‌ و‌ سه‌ سالگی درگذشت و در قسمت شمالی محراب کلیسای بزرگ استراتفورد به خاک سپرده شد. سال‌های آخر زندگی او در زادگاهش با آرامش سپری شد.

در زمان حیات شکسپیر، نخستین‌ بار هشت نمایشنامه‌ی وی بدون آن ‌که نام نویسنده را برخود داشته باشند منتشر شدند اما به تدریج با اوج‌ گرفتن شهرت و محبوبیت او نزد خانواده‌ی سلطنتی انگلستان، نام ویلیام شکسپیر بر آثارش ظاهر شد. اکنون شکسپیر شناسان سی‌ و‌ هفت نمایشنامه با مضامین تاریخی، تراژدی و کمدی و تعدادی شعر را متعلق به او می‌دانند.

در بخشی از کتاب شکسپیر عاشق (Shakespear The Lover) می‌خوانیم:

آفتاب طلایی هم نمی‌تواند
چنین بوسه زند
بر ژاله‌های تازه‌ی صبحدم بر گل سرخ
آن‌گونه که پرتو چشمانت
با درخشش سرخوشانه‌
بر قطره‌های شبانه‌ای تن می‌سایند
که بر گونه‌ی من
جاری شده‌اند.
تلاش بیهوده‌ی عشق

So sweet a kiss
the golden sun gives
not to those fresh morning drops upon the rose
as thy eye-beams
when their
fresh rays have smote
the night of dew
that on my cheeks
.down flows
Love’s Labour’s Lost