معرفی و دانلود کتاب سرافینا و عصای مارپیچ 2

معرفی کتاب سرافینا و عصای مارپیچ 2

داستانی رازآلود و جادویی برای طرفداران ژانر فانتزی! کتاب سرافینا و عصای مارپیچ 2 اثر پرطرفدار رابرت بیتی ادامه‌ی ماجراهای دختری با هویت دوگانه انسان - شیر کوهی است که سعی دارد با دنیا سازگار شود اما دشمنان بی‌رحم، آدم‌های سختگیر و حیوانات شکارچی کار را برایش سخت می‌کنند. این اثر پرفروش جایزه‌ی بهترین کتاب نوجوان آمازون را در سال 2016 به دست آورد.

درباره‌ی کتاب سرافینا و عصای مارپیچ 2

آیا شیفته‌ی گردش شبانه در جنگل هستید؟ از حل معماهای ترسناک لذت می‌برید و می‌خواهید با قصه‌ها به درون عمارت‌های بزرگ اشرافی سفر کنید؟ هرگز آرزو کرده‌اید ای کاش جادو واقعیت داشت تا اتفاقات هیجان‌انگیز و باورنکردنی را پشت سر بگذارید؟ اگر جوابتان به تمام سوالات قبل مثبت بوده برای انتخاب این رمان به شما تبریک می‌گوییم. کتاب سرافینا و عصای مارپیچ 2 (Serafina and the Twisted Staff) ترکیبی شگفت‌انگیز از معما، رمزوراز، طبیعت وحشی و سحر است که قلب‌های بسیاری را به تسخیر خود درآورده و در میان پرفروش‌ترین عناوین دنیا قرار دارد.

سرافینا، قهرمان شجاع و مصممی که توسط رابرت بیتی (Robert Beatty) خلق شده همچنان می‌کوشد ضمن سازگاری با قوانین پیچیده‌ی جهان انسانی ارتباطش را با حیات وحش نگه دارد. زندگی دوگانه به‌عنوان دختر بچه-شیر کوهی ابتدا برای سرافینا هیجان‌انگیز بود. او روزهایش را با بریدن -پسر ارباب و دوست مهربانش- می‌گذراند و شب‌ها را در جنگل سپری می‌کرد. مادر سرافینا که از قدرت تغییرشکل برخوردار بود با مهربانی میزبان گردش‌های شبانه دخترش می‌شد و با کالبد شیر کوهی از او در برابر حیوانات شکارچی محافظت می‌کرد. پدرش هم برای غیبت‌ها و خواب‌آلودگی‌های او مقابل ساکنان عمارت بهانه می‌آورد چون بعد از شکست شنل سیاه، حالا همه دوست داشتند بیشتر سرافینا را ببینند.

دخترک کتاب سرافینا و عصای مارپیچ 2 که حالا پدر، مادر و دوستانی جدید کنار خود دارد احساس می‌کند بالاخره به جایی تعلق پیدا کرده. زندگی حالا به‌نظر فوق‌العاده می‌آید اما اگر با شما صادق باشیم، همه‌چیز واقعا بی‌نقص نیست. سرافینا گاهی با حیواناتی روبه‌رو می‌شود که توان مقابله یا فرار از آن‌ها را ندارد، فرق رومیزی و دستمال گردن را تشخیص نمی‌دهد و همین اتفاق او را در مهمانی‌های ارباب عمارت به دردسر می‌اندازد و بریدن مثل قبل به دیدارش نمی‌آید. راوی دوست‌داشتنی کتاب متوجه می‌شود برای خانم‌های شیک بلتیمور بیش از حد وحشی است و برای پیوستن به مادرش، بیش از اندازه انسانی. تلاش‌های سرافینا برای سازگاری با دنیای اطرافش رضایت‌بخش نیست و هر روز موانع جدیدی در مقابلش ظاهر می‌شوند که ورود دشمنی بدخواه به بلتیمور تنها یکی از آن‌هاست... .

آیا قهرمان نترس و هیجان‌طلب کتاب سرافینا و عصای مارپیچ 2 سرانجام راهش را پیدا می‌کند؟ برای فهمیدن سرنوشت او باید دید سرافینای مصمم این‌بار چگونه به مبارزه‌ی مشکلات می‌رود. در پایان معرفی باید گفت رمان جادویی، پرحادثه و رازآلودی که مقابل شما قرار دارد توسط مروا باقریان ترجمه شده و انتشارات پرتقال چاپ آن را برعهده داشته است.

درباره‌ی مجموعه سرافینا

مجموعه‌ی پرفروش سرافینا (Serafina) یکی از محبوب‌ترین رمان‌های نوجوان دنیاست که هنرمندانه سبک‌های مختلف داستانی را درهم می‌آمیزد. رابرت بیتی (Robert Beatty) زندگی شخصیتی منحصربه‌فرد به نام سرافینا را روایت می‌کند، دختری دوازده ساله که تاریخچه‌ی خانوادگی‌اش علاوه بر جامعه‌ی انسانی در حیات وحش هم ریشه دارد. او توسط مادری با قابلیت تغییرشکل به دنیا آمده و با اینکه خود قادر به تغییر ظاهرش نیست، از توانایی‌های خاصی مانند دید در شب برخوردار است. این خصوصیات زندگی سختی را برای وی رقم می‌زنند چون باعث تفاوت سرافینا از دیگر دختران بودند. پدرش برای محافظت از فرزندش تصمیم گرفت او را از دید انسان‌ها دور نگهدارد اما وقایعی سرافینا را از مخفی‌گاهش - زیرزمین عمارت اشرافی بلتیمور- دور می‌کند و داستانی خواندنی را رقم می‌زند... .

رابرت بیتی این مجموعه را در چهار جلد تالیف کرده که اسامی آن‌ها به ترتیب عبارتند از:

• سرافینا و شنل سیاه (Serafina and the Black Cloak)
• سرافینا و عصای مارپیچ (Serafina and the Twisted Staff)
• سرافینا و روح سرگردان (Serafina and the Splitered Heart)
• سرافینا و هفت ستاره (Serafina and the Seven Stars) -

جوایز و افتخارات کتاب سرافینا و عصای مارپیچ 2

• یکی از عناوین پرفروش آمازون
• نامزد جایزه‌ی Southern Book در سال 2017
• بهترین کتاب نوجوان آمازون در سال 2016
• بهترین کتاب نوجوان Barnes & Noble در سال 2016
• کتاب پرفروش‌ترین نیویورک‌تایمز تنها یک هفته پس از انتشار

نکوداشت‌های کتاب سرافینا و عصای مارپیچ 2

• چگونه می‌توان مجذوب تلاش‌های سرافینا برای شناخت تاریخچه‌ی خانوادگی و حل معماهای قدیمی نشد؟ (پابلیشرز ویکلی)

• باید رابرت بیتی را برای جزئیات دقیق، قدرتش در شخصیت‌پردازی و توانمندی در خلق تعلیق ستود. (SLC)

• این رمان افرادی را که از مطالعه‌ی ماجراهای سرافینا در کتاب شنل سیاه لذت بردند، ناامید نخواهد کرد. (نشریه‌ی اسکول لایبرری)

• روایت جذاب نویسنده شما را به دنیای درونی سرافینا می‌کشاند و جادوی سرنوشت پررمز‌وراز او برای همیشه همراهتان خواهد ماند. (انجمن رمان تاریخی)

• قصه‌ای درباره‌ی خودشناسی،‌ عدالت و دوستی که علاوه بر نوجوانان، بزرگسالان را نیز به خود جلب می‌کند و با رویدادهای غیرمنتظره شما را به هیجان می‌آورد. (نقدهای کراکوس)

کتاب سرافینا و عصای مارپیچ 2 مناسب چه کسانی است؟

این رمان جذاب برای مخاطبان نوجوان به تالیف درآمده اما بزرگسالان نیز مطالعه‌ی آن را تجربه‌ای خوشایند خواهند یافت. اگر طرفدار ماجراهای تخیلی و داستان‌های مرموز و پر رمز و راز هستید، حتما این کتاب را بخوانید.

با رابرت بیتی بیشتر آشنا شویم

رابرت بیتی (Robert Beatty) نویسنده‌ی آمریکایی است. او پیش از اشتغال تمام وقت به این حرفه بنیانگذار و مدیر عامل Plex Systems، یکی از بنیانگذاران Beatty Robotics و رئیس مجله Narrative بود. او که در میان پرفروش‌ترین نویسندگان نیویورک‌تایمز قرار دارد با انتشار مجموعه سرافینا به شهرتی جهانی دست یافت و افتخارات بسیاری به دست آورد. رابرت بیتی در مصاحبه‌ای اعلام کرد شخصیت سرافینا را برای دخترانش به تالیف درآورده است. چنانچه دوست دارید با این نویسنده‌ی پرافتخار بیشتر آشنا شوید، می‌توانید او را در وبسایت شخصی‌اش به آدرس https://www.robert-beatty.com/ دنبال کنید.

در بخشی از کتاب سرافینا و عصای مارپیچ 2 می‌خوانیم

حیوان غول‌پیکری خودش را به تخته‌های اتاقک کوبید. چوبِ تر قوس برداشت و به سر سرافینا خورد. سرافینا که غافلگیر شده بود از ترس عقب پرید. موجود داخل اتاقک به تخته‌ها لگد می‌پراند و با کتف به آن‌ها می‌کوبید و دست‌وپا می‌زد و خرخر می‌کرد. تخته‌ها زیر فشار ضربه‌های محکم حیوان خم شدند و ترک برداشتند. سرافینا صدای رئیس اسطبل و یک گروه اسطبل‌دار را شنید که داشتند می‌دویدند به‌سمت این شلوغ‌کاری که او باعث و بانی‌اش بود. چهاردست‌وپا توی یکی از اتاقک‌های خالی‌ رفت و خودش را جمع کرد و توی تاریکیِ کنار دیوار قایم شد. نفس‌نفس می‌زد و توی این فکر بود که چی دیده؛ یک هیکل تیره‌ی غول‌پیکر، چشم‌های سیاه، پره‌های بینی بادانداخته و سم‌هایی که به زمین کوبیده می‌شد.

سیلی از سؤالات به مغزش هجوم آورد. آقای رینالدی و مردانش سراسیمه توی راهرو دویدند. هیولا همین‌طور سم می‌کوبید و دیوانه‌وار بی‌قراری می‌کرد. رئیس اسطبل با فریاد به مردانش دستور داد تخته‌ها را محکم کنند. قبل از اینکه چشمشان به سرافینا بیفتد، او سریع از پشت اتاقک‌ها جیم شد و از اسطبل بیرون زد. همون اسب‌های نر بودن! دیگر شکی نماند. سرنشین دوم درشکه هرکی بود، همین‌جا توی بیلتمور بود. سرافینا کنار پیِ سنگی خانه دوید، با کله توی هواکش رفت، سینه‌خیز خودش را جلو کشید، توری را کنار زد و وارد زیرزمین شد. چند هفته پیش آقا و خانم وندربیلت فهمیدند که او توی بیلتمور زندگی می‌کند، بنابراین اشکالی نداشت مثل بچه‌ی آدم از درها رفت‌و‌آمد کند، اما این کار را نمی‌کرد.