معرفی و دانلود کتاب سال کتاب: کتاب اول مجموعه سال‌های آنا

معرفی کتاب سال کتاب: کتاب اول مجموعه سال‌های آنا

لورا دیگر نمی‌خواهد خلبان شود. او بزرگ شده. باید آرزوهای محال را فراموش کند و با واقعیت روبه‌رو شود؛ واقعیت‌هایی مثل دورگه بودن و ثروتمند نبودن؛ اما چطور باید این حقایق را بپذیرد؟ کتاب سال کتاب نوشته‌ی آندریا چنگ به لورا و سایر نوجوانانی که از ویژگی‌های انتسابی خود مثل قومیت و... خجالت می‌کشند و به جای پیدا کردن دوست، در کتاب‌هایشان غرق می‌شوند، کمک می‌کند با جهان واقعی آشتی کنند و تفاوت‌های خود با دیگران را بپذیرند.

درباره‌ی کتاب سال کتاب

روی دیوار مدرسه، در تلویزیون و رادیو و... خوانده و شنیده‌ایم که کتاب بهترین دوست ماست؛ کتاب یار مهربان است و... اما هیچ‌کس برای ما توضیح نداده که این دوست مهربان دقیقاً برای ما چه‌کار می‌کند؟ هنگامی که تنها هستیم و نیاز داریم با کسی صحبت کنیم یا زمانی که دلمان می‌خواهد از فردی قابل اعتماد کمک بگیریم، «کتاب» چگونه به ما یاری می‌دهد؟ این همان مشکلی است که لورا در طول کتاب سال کتاب (The Year of the Book) با آن مواجه است اما به‌جای روبه‌رو شدن با آن، به عمق کتاب هایش پناه می‌برد.

لورا دختری کلاس چهارمی است که همه‌چیز را از کتاب‌ها یاد می‌گیرد. کتاب‌ها به او یاد داده‌اند که از باقی‌مانده‌ی پارچه‌ی روتختی‌اش کیسه‌ی ظرف غذا بدوزد و با وسایل دور ریختنی چیزهای مختلف درست کند. شخصیت‌های خیالی وقتش را پر می‌کنند و نمی‌گذارند تا احساس تنهایی کند؛ اما هیچ کتابی تا حالا نتوانسته «دوست‌یابی» را به او یاد دهد. لورا نمی‌تواند با هم‌کلاسی‌هایش ارتباط برقرار کند. هنگامی که کلاس انشا برگزار می‌شود و ناچار است که به خاطرات و نظرات هم‌کلاسی‌هایش گوش بدهد، فقط به یک نتیجه می‌رسد: «او هیچ شباهتی با باقی بچه‌ها ندارد و انگار که از جهان دیگری به زمین آمده.» لورا برخلاف هم‌سن و سال‌هایش دوست ندارد با دیگران دوچرخه‌سواری کند و در جمع‌ها حاضر شود. اگر به او می‌گفتند که یک آرزو کند و مطمئن باشد که آرزویش برآورده می‌شود، از خدا می‌خواست که او را در اقیانوس بی‌پایان کتاب‌ها غرق کند و به دنیای رویایی داستان‌ها بفرستد، اما تا کی می‌تواند این‌طور زندگی کند؟ او بالاخره باید بپذیرد که با دیگران فرق دارد اما می‌تواند دوستان خوبی پیدا کند.

آندریا چنگ (Andrea Cheng) باز هم ما را به خانه‌ی لورا می‌برد تا با یکی از دیگر از دغدغه‌ها و چالش‌هایی که این نوجوان چینی - آمریکایی مواجه شویم. دوران نوجوانی سخت و پر چالش است. آدم‌ها در این سن دوست ندارند جلوی دوستان و اطرافیانش متفاوت به‌نظر برسند؛ زیرا نگرانند که کسی به ایشان بخندد و مسخره‌شان کند! لورا هم از این قائده مسثتنی نیست. مادر او برخلاف مادرهای آمریکایی که هم به زبان انگلیسی مسلط هستند و هم می‌توانند رانندگی کنند، در صحبت کردن اشتباهات زیادی دارد و تازه درحال یاد گرفتن رانندگی است. علاوه‌بر این‌ها شغلش نظافت خانه‌ی مردم است. لورا تصور می‌کند اگر هم‌کلاسی‌هایش بفهمند که مادرش نظافت‌چی است، او را مسخره خواهند کرد؛ اما قرار نیست این تصور نادرست تا ابد با او باقی بماند، خوشبختانه کتاب‌ها بیکار ننشسته‌اند و می‌توانند افکار لورا را رشد و پرورش دهند. کتاب سال کتاب به ما نشان می‌دهد که یک کتاب خوب چطور می‌تواند عشق و مسئولیت‌پذیری ما نسبت به دیگران را بیدار کند تا متفاوت و منحصربه‌فرد بودن را مایه‌ی افتخار بدانیم، نه تمسخر و اگر هم مسخره شدیم، اعتمادبه‌نفس خود را از دست ندهیم.

کتاب سال کتاب اثری آموزنده است که نمی‌خواهد نوجوانان را فقط به خواندن کتاب تشویق کند. آندریا چنگ قصد دارد توجه خوانندگان خود را نسبت به محیط پیرامونشان جلب کند تا بهتر بتوانند با هم‌سن‌وسالانشان ارتباط برقرار کنند؛ او می‌کوشد تا به قومیت، زبان، فرهنگ و... هر کسی احترام بگذاریم و بدون درنظرگرفتن ویژگی‌های انتسابی یک فرد، او را به جمع دوستان خود راه دهیم. داستان سال کتاب با ترجمه‌ی پرناز نیری در انتشارات پرنده آبی منتشر شده است.

نکوداشت‌های کتاب سال کتاب

• آندریا چنگ به خوبی و با دقت دوران بلوغ و رشد نوجوانی را به مخاطبان خود نشان می‌دهد و ایشان را به درک متقابل وادار می‌کند. (پابلیشرز ویکلی)
• نویسنده روایتی شفاف، همدلانه و گویا را ارائه کرده است از دوران بلوغ. نقاشی‌های داستان نیز بر جذابیت و تیزبینی آن افزوده‌اند. (هورن بوک)
• هر نوجوانی باید این داستان را بخواند. سال کتاب ماجرایی لذت‌بخش و درعین‌حال قابل احترام است. (نیویورک‌تایمز بوک)

کتاب سال کتاب برای چه کسانی مناسب است؟

آندریا چنگ داستان سال کتاب را برای کودکان 9 تا 12 سال تحریر کرده، اما این جمله به این معنا نیست که بزرگ‌ترها با مشکلاتی مثل شرمگین شدن به‌خاطر قومیت، نداشتن دوست خوب و... مواجه نیستند. داستان سال کتاب به ما یاد می‌دهد که چگونه می‌توانیم تفاوت‌های میان خود و دیگران را ببینیم، آن‌ها را بپذیریم و با وجود تضادها، همدیگر را دوست داشته باشیم.

در بخشی از کتاب سال کتاب: کتاب اول مجموعه سال‌های آنا می‌خوانیم

بعد از صبحانه، مامان به ما می‌گوید: «من که برای نظافت بیرون می‌روم، شما دو تا می‌توانید خانه بمانید.» کاش حرف نظافت خانه‌های مردم را نمی‌زد، حالا دیگر خیلی دیر شده. او می‌رود طبقهٔ پایین تا لوازم و مواد شوینده‌اش را بردارد.

لورا می‌گوید: «من هم دوست دارم خانه تمیز کنم. می‌شود ما هم با مامانت برویم؟»

- تمیزکاری کار مامان است.

- تو گفتی توی یکی از برج‌ها کار می‌کنند، نه؟

من سرم را تکان می‌دهم.

لورا سرش را پایین می‌اندازد و می‌گوید: «من تا حالا توی یک برج نرفته‌ام. بابات کجاست؟»

- رفته سر کار.

فوری می‌گوید: «من نمی‌خواهم اینجا تنها بمانم.»

- فکر کردم تو و الیسون همیشه توی خانه تنها می‌ماندید.

چشم‌های لورا پُر از اشک می‌شود: «نه دیگر.»

مامان با یک سطل پُر از مواد شوینده برمی‌گردد بالا.

می‌گویم: «ما هم می‌خواهیم با شما بیاییم.»

تعجب می‌کند: «آقای‌شِپرد خیلی خوش‌حال می‌شود. پس عجله کنید که اتوبوس را از دست ندهیم.»

باد شدید است و برف و بوران می‌آید. زیپ کاپشن‌مان را تا آخر بالا می‌کشیم. لورا کلاه کاپشنش را سرش می‌گذارد اما به خاطر باد شدید، روی سرش نمی‌نماند، برای همین مامان شال گردنش را دور سر لورا می‌بندد. من هم کلاهم را تقریباً تا روی چشم‌هایم پایین می‌آورم. همین که به ایستگاه می‌رسیم، اتوبوس هم از راه می‌رسد.

فهرست مطالب کتاب

یک: مدرسه
دو: روز نظافت خانه‌های مردم
سه: مدرسهٔ چینی
چهار: درس علوم
پنج: مراسم هالووین
شش: تشکر کردن
هفت: زودتر خوب شوید!
هشت: تعطیلات زمستانی
نه: خوابیدن خانهٔ دوست
ده: شنبه
یازده: تعطیلات کریسمس
دوازده: قندیل‌های یخ
سیزده: خیاطی
چهارده: غیبت
پانزده: خانه ماندن
شانزده: نوشتهٔ متقاعدکننده
هفده: تعطیلات بهاره