معرفی و دانلود کتاب روزی که مامان به مهد کودک آمد

معرفی کتاب روزی که مامان به مهد کودک آمد

کتاب روزی که مامان به مهد کودک آمد، اثری خواندنی برای کودکان است. این کتاب سرشار است از عکس‌ها و مطالب بامزه. با مطالعه‌ی این اثرِ مرین فرگس، کودک برای رفتن به مهدکودک آماده می‌شود. کتاب پیش رو مفاهیم ارزشمندی مانند عشق، خانواده و رفتار مناسب در مهد کودک را به فرزند دلبند شما آموزش می‌دهد. گفتنی است که این اثر برنده‌ی جایزه‌ی OLA Forest شده است.

درباره‌ی کتاب روزی که مامان به مهد کودک آمد

کتاب روزی که مامان به مهد کودک آمد (The Day My Mom Came to Kindergarten) اثری از مورین فرگوس (Maureen Fergos) است. دختربچه‌ای بامزه و شیطان، داستان این کتاب را روایت می‌کند. همان‌گونه که از نام کتاب پیداست، داستان آن درباره‌ی چگونگی رفتار فرزندان در مهدکودک است. شخصیت اصلی این داستان، سن‌و‌سال زیادی ندارد و مهدکودک می‌رود. این دختربچه، به‌خوبی می‌داند که در حال بزرگ‌ شدن است. با این حال احساس می‌‌کند که مادرش دوست ندارد او بزرگ‌ شود. دخترکِ داستان با افکار معصومانه‌ی خود، بر این باور است که پس از بزرگسالی، دیگر نمی‌تواند به‌اندازه‌ی کافی کنار مادرش باشد. این شرایط زمینه‌ی ناراحتی دخترک را فراهم کرده است. اینجاست که فکری بکر به ذهن دخترک می‌رسد. این دختر تصمیم می‌گیرد مادرش را به مهدکودک دعوت کند. پس از رسیدن خبر چنین فکر جالبی، مادرِ دخترک حسابی هیجان‌زده می‌شود. از این قسمت به بعد، داستان کتاب روزی که مامان به مهد کودک آمد، بامزه‌تر می‌شود. مادرِ این دخترک، رفتارهای عجیبی دارد. این رفتارهای عجیب، اتفاق‌های خنده‌داری را رقم می‌زند.

دخترک نگران است که رفتارهای عجیب مادرش، اسباب شرمندگی وی را پیش هم‌کلاسی‌هایش فراهم کند. با این حال اوضاع به‌خوبی پیش می‌رود و حضور مادر در مهدکودک، نه‌تنها برای این دختر، بلکه برای دوستان و مربی‌های مهدکودک نیز به خاطره‌ای خوش و ماندگار تبدیل می‌شود. این مادر در مدرسه کارهای بامزه‌ای انجام می‌دهد و با دوستانِ دخترک، حسابی رفیق می‌شود. آن‌ها را می‌خنداند و با بچه‌ها بازی می‌کند. کتاب روزی که مامان به مهد کودک آمد، در کنار داستانی کودکانه، مفاهیم ارزشمندی برای کودکان و بزرگسالان دارد. مرین فرگوس، با این داستان، به کودکان آموزش می‌دهد که ممکن است یک نفر رفتارهایی عجیب یا متفاوت نسبت به دیگران داشته باشد، اما با این رفتارها، هرگز نباید درباره‌ی اطرافیان قضاوت کنیم. در واقع می‌توان گفت مفهوم اصلی این کتاب در این نکته پنهان است که انسان‌ها باوجود داشتن تفاوت‌های مختلف، محترم هستند و دوست‌داشتنی.

کتاب روزی که مامان به مهد کودک آمد، لحنی کاملاً‌ کودکانه و خوش‌خوان دارد. شخصیت‌های این کتاب یکی از دیگری جذاب‌ترند. نقاشی‌های بامزه و خوش‌رنگ‌و‌لعاب کتاب را نیز به ویژگی‌های آن اضافه کنید. به لطف این نقاشی‌ها، کودکان ارتباط بهتری با شخصیت‌های کتاب و روایت داستانِ آن برقرار می‌کنند. مطالعه‌ی کتاب روزی که مامان به مهد کودک آمد، حس اعتمادبه‌نفس کودکان را تقویت می‌کند. این کتاب خودباوری کودکان را افزایش می‌دهد و به آن‌ها کمک می‌کند تا عزت‌نفس بیشتری داشته باشند. از آنجایی که داستان کتاب در مهدکودک می‌گذرد، مهارت‌های اجتماعی و خلاقیت کودکان نیز با مطالعه‌ی این داستان افزایش پیدا می‌کند.

کتاب روزی که مامان به مهد کودک آمد را انتشارات کتاب چ روانه‌ی بازار نشر کرده است. نینا فراهانی، مترجم این کتاب است.

کتاب روزی که مامان به مهد کودک آمد برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب روزی که مامان به مهد کودک آمد را به تمامی کودکان پیش‌دبستانی و سال‌های نخست دبستان پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب روزی که مامان به مهد کودک آمد می‌خوانیم

آن‌قدر ذوق کرد که مامان بودن یادش رفت و خواست برود اول صف بایستد. گفتم: «ببخشید مامان، اما باید بروی آخر صف. آخر حق بقیه‌مان ضایع می‌شود.» بعد چون دلم نمی‌خواست غصه بخورد، گفتم: «نگران نباش، همه اولش اشتباه می‌کنند. همه‌چیز درست می‌شود. فقط نگاه کن و ببین من چه کار می‌کنم.» قول داد همین کار را بکند. فکر کنم قولش یادش رفت، چون همین‌طوری رفت توی کلاس، بدون این‌که حتی کفش‌هایش را دربیاورد. مربی‌مان، خانم بودری چیزی به مامان نگفت. تعجب کردم. آخر مامان فکر نمی‌کرد کی قرار است جای پاهای گلی‌اش را از روی زمین قشنگ اتاق خانم بودری تمیز کند؟