معرفی و دانلود کتاب دنیا بهار امسال تمام می‌شود

معرفی کتاب دنیا بهار امسال تمام می‌شود

استیسی مک‌ آنلتی، نویسنده‌ی محبوب کودکان، در کتاب دنیا بهار امسال تمام می‌شود، ما را به سفری متفاوت در روزهای نزدیک پایان دنیا خواهد برد. النور به لطف نصیحت‌های پدربزرگ عجیب و غریبش و البته گفته‌های یک دانشمند اخراجی، خبردار شده که زمین به‌زودی از بین خواهد رفت. به این خاطر او و دوستش، مک باید کل بچه‌های مدرسه را از این فاجعه‌ی بزرگ خبردار کنند! نامزدی برای جایزه‌ی گنبد طلایی ورمونت در سال 2021 از افتخارات این اثر محسوب می‌شود.

درباره‌‌ی کتاب دنیا بهار امسال تمام می‌شود

تصور کنید قرار است در یک فاجعه‌ی بزرگ، کره‌ی زمین به‌کلی نابود شود. خبر عجیبی‌ست! و عجیب‌تر آن است که فقط شما و تعداد افراد خیلی کمی از این فاجعه‌ی قریب‌الوقوع خبر داشته باشید. فکر می‌کنید در این شرایط چه کاری از دستتان برخواهد آمد؟ استیسی مک‌ آنلتی (Stacy McAnulty) نویسنده‌ی کتاب دنیا بهار امسال تمام می‌شود (The World Ends in April) از نزدیک شدن یک سیارک بزرگ به زمین می‌گوید؛ سیاره‌ای که تنها افراد معدودی از وجود آن باخبر شده‌اند.

النور متفاوت‌ترین پدربزرگ دنیا را دارد. فکر‌های پدربزرگ النور همگی عجیب و غریب‌اند. او اعتقاد دارد دنیا به‌زودی در آشوبی بزرگ قرار می‌گیرد. آشوبی که همه‌جا را به هم خواهد ریخت و زمین را از بین خواهد برد. برای همین هم هست که پدربزرگ فکر می‌کند باید هرچه زودتر برای این اتفاق بزرگ آماده شوند تا از وقوع یک فاجعه‌ جلوگیری شود. از آن روز، پدربزرگ مدام در حال فراهم کردن وسایل ضروری و ذخیره کردن غذاست. در ابتدا، کسی به حرف‌های او توجهی نمی‌کند، اما ماجرا وقتی جدی می‌شود که النور در اینترنت، صحبت‌های یک ستاره‌شناس را می‌شنود. ستاره‌شناسی که جدیداً از کار خود اخراج شده و معتقد است به زودی سیاره‌ای کوچک به سمت زمین خواهد آمد و همه‌چیز را از بین خواهد برد. از آن‌ لحظه است که النور هم در کنار پدربزرگ برای نجات‌ پیدا کردن از این واقعه تلاش می‌کند. برای النور مهم است که صمیمی‌ترین دوست خود، یعنی مک را هم از این فاجعه نجات دهد. مک باهوش‌ترین دانش‌آموز مدرسه و البته دوست چندساله‌ی النور به حساب می‌آید. پس خیلی زود او نیز در انجام این مأموریت بزرگ با النور همراه می‌شود. آن دو تصمیم می‌گیرند یک گروه مخفی در مدرسه تشکیل دهند تا دیگران را هم از مأموریت خود باخبر کنند. آن‌ها باید تمام بچه‌های مدرسه را از این فاجعه‌ی بزرگ نجات دهند اما آیا کسی حرف آن‌ها را باور خواهد کرد؟

کتاب دنیا بهار امسال تمام می‌شود، بسیار پرکشش و جذاب است. خواندن این رمان مخاطب را به دنبال ماجراجویی‌های شیرین دو نوجوان که همیشه ایده‌های جدیدی در سر دارند می‌برد. اثر استیسی مک‌ آنلتی، داستان رفاقت‌ها‌ی واقعی، نوع‌دوستی، کمک و همکاری میان انسان‌هاست. این کتاب نخستین بار در سال 2019 وارد نشر جهانی شد و نسخه‌ی فارسی آن نیز به همت نشر پرتقال و با ترجمه‌ی ساناز اعتمادی در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت.

نکوداشت‌های کتاب دنیا بهار امسال تمام می‌شود

• یک کتاب هوشمندانه، خنده‌دار و از نظر احساسی صادقانه. (Shelf Awareness)
• رمان با درکی استثنایی از مالیخولیا همراه شده که حتی پس از پایان آن نیز تأثیر خود را بر مخاطب باقی می‌گذارد. (Bulletin)
• طرحی خوب و جذاب با شخصیت‌هایی دوست‌داشتنی. (بوک لیست)

کتاب دنیا بهار امسال تمام می‌شود برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب جذاب، به تمامی نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های فانتزی و ماجراجویانه، همچنین عاشقان مأموریت‌های هیجان‌انگیز پیشنهاد می‌شود!

با استیسی مک‌‌ آنلتی بیشتر آشنا شویم

استیسی مک‌ آنلتی یکی از نویسندگان محبوب در دنیای ادبیات کودک و نوجوانان است. او قبلاً مهندس مکانیک بوده و آرزو دارد روزی یک سگ‌درمانگر و یا فضانورد شود. تعداد کتاب‌های چاپ‌شده‌ی مک‌ آنلتی اکنون به ده جلد رسیده. او به سبب اولین رمان نوجوان خود موفق به دریافت عنوان یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های مستقل شده است. او صاحب چندین کتاب مصور نیز هست و همچنین دو مجموعه کتاب با نام‌های The Dino Files و Goldie Blox را در آثار خود دارد. کتاب‌های «من مریخ هستم»، «من زمین هستم»، «من ماه هستم»، «من خورشید هستم»، «من اقیانوس هستم»، «دنیا بهار امسال تمام می‌شود» و «فرمول نجات پی» از آثار ترجمه‌شده‌ی استیسی مک‌ آنلتی به فارسی هستند.

این نویسنده عاشق گوش دادند به رادیو و کیک‌پزی‌ست و اکنون با سه فرزند، همسر و سگ‌هایشان در کرنرسویل زندگی می‌کند.

در بخشی از کتاب دنیا بهار امسال تمام می‌شود می‌خوانیم

مراسم عید پاک به‌خاطر دعوای بابا و بابا‌بزرگ آن‌قدر بد می‌گذرد که تقریباً برای برگشتن به مدرسه لحظه‌شماری می‌کنم.

موقع چیدن میز، بابابزرگ سرباز صدایمان می‌زند و بابا و بابا‌بزرگ بحثشان می‌شود. بابا می‌گوید: «انگار داری یه مکتب فکری یا نیروی نظامی راه می‌ندازی.»

وقتی بابابزرگ می‌گوید مخزنی برای ذخیره‌ی آب‌ باران برایمان سفارش داده است، بحثشان می‌شود و بابا می‌گوید: «خیلی ممنون، ولی ما اینجا شیر آب رو باز ‌کنیم آب می‌آد.»

وقتی هم بابابزرگ دعای شکرگزاری را می‌خواند، بابا اتفاقی لیوان نوشیدنی‌اش را می‌شکند. «خداوندا برای این غذا از تو ممنونیم. به‌خاطر خانواده‌ی خوبم، پسرم و نوه‌هایم. ممنون برای این کشور بزرگ. برای همه‌چیز ممنونیم. می‌دونیم که شاید این آخرین جشن شکرگزاری‌ واقعی‌مون باشه. دعا می‌کنیم همچنان خوراکمان را بدهی. حالا و وقتی دنیا به پایان می‌رسد.»

بابابزرگ قبل از خوردن دسر می‌رود و بابا بقیه‌ی تعطیلات با چشم‌های بسته مشغول تماشای فوتبال است. یواشکی به اتاقم می‌روم که برای جلسه‌ی بعدی باشگاه طبیعت آماده بشوم. یک ورقه‌ برای کلمه‌ها آماده می‌کنم و بعضی از اطلاعات مهم دکتر کُلُن را می‌نویسم.

سایت خیلی بزرگ‌تر شده است. دکتر کُلُن تقریباً هر روز مطلبی جدید می‌نویسد؛ محاسبات پیچیده‌ی ریاضی و تصویرهای ماهواره‌ای اضافه شده‌اند. تقریباً همه‌ی مطالب شبیه هم هستند، ولی من چه می‌دانم! دکتر کُلُن صفحه‌ای برای پیغام‌ها هم اضافه کرده است که مردم نظرها و سؤال‌هایشان را آن جا می‌نویسند. بعضی‌وقت‌ها حرف‌های بدی می‌زنند، ولی کسی سریع آن‌ پیام‌ها را پاک می‌کند. پیغام‌ها از سرتاسر دنیا هستند. نظرهایی از ایسلند و استرالیا می‌خوانم.