معرفی و دانلود کتاب دربار درخشان - کتاب دوم: گوهر نیمه شب

معرفی کتاب دربار درخشان - کتاب دوم: گوهر نیمه شب

کتاب دربار درخشان - کتاب دوم: گوهر نیمه شب داستان دختری به نام میرا را روایت می‌کند که از کشور جنگ‌زده‌ی خود فرار می‌کند و راهی آدوریا می‌شود تا در این قاره‌ی جدید یک زندگی نو را از سر گیرد. او در این جامعه‌ی پرزرق‌وبرق اما آلوده، به دنبال گمشده‌ی خود می‌گردد و برای عدالت و آزادی به مبارزه می‌پردازد. این کتاب اثری از ریچل مید و دنباله‌ی مجموعه‌ی دربار درخشان است و در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز قرار دارد.

درباره‌ی کتاب دربار درخشان - کتاب دوم: گوهر نیمه شب

میرا دختر جوانی است که از جنگ فرار کرده و به کشور دیگری پناهنده شده است. در کشور جدید با تبعیض‌ها و دشواری‌های زیادی مواجه می‌شود. در نهایت، با انجمن دربار درخشان برخورد می‌کند و تصمیم می‌گیرد برای پیوستن به قاره‌ی آدوریا دل را به دریا بزند. این داستان کتاب دربار درخشان - کتاب دوم: گوهر نیمه شب (Midnight Jewel) به قلم ریچل مید (Richelle Mead) است که جلد دوم از سه‌گانه‌ی دربار درخشان (The Glittering Court) محسوب می‌شود.

در جلد اول کتاب دربار درخشان - کتاب دوم: گوهر نیمه شب با قاره‌ی آدوریا آشنا شدیم. یک مستعمره‌ی جدید و بکر که با سرکوب قوم بومی ساکن در آن، به سوی تشکیل یک جامعه‌ی جدید پیش می‌رود. انجمن دربار درخشان دختران فقیر و زیبا را تعلیم می‌دهد و رهسپار آدوریا می‌کند تا شاید با مردان ثروتمندی آشنا شوند و بختشان را برای داشتن یک زندگی مرفه بیازمایند. میرا یکی از همین دختران است که در این مسیر با آدلاید آشنا می‌شود؛ همان کنتسی که در قسمت پیشین قصه‌اش را خواندیم. این بار اما با سرنوشت میرا همراه می‌شویم و دشواری‌هایی را می‌بینیم که او از سر گذرانده است. در این جلد رازهای زیادی برملا می‌شود و جای آن‌ها را رازهای جدید و حیرت‌انگیزی می‌گیرد که داستان را بیش از پیش نفسگیر می‌کند.

داستان کتاب دربار درخشان - کتاب دوم: گوهر نیمه شب در سی و چهار فصل رقم می‌خورد. این بار نیز با قصه‌ی عاشقانه‌ای مواجه می‌شویم، اما با تفاوت‌های بسیاری. هدف میرا تنها ازدواج با یک مرد ثروتمند نیست، او شجاع و جسور است و قلبش برای مبارزه با ناعدالتی‌ها می‌تپد. او لحظه‌ای آرام نمی‌نشیند و دست به فعالیت‌های پنهانی می‌زند که هیجان و عمق داستان را شدت می‌بخشد.

بد نیست اشاره کنیم باوجوداینکه کتاب دربار درخشان - کتاب دوم: گوهر نیمه شب ادامه‌ی داستان جلد اول را روایت می‌کند، درعین‌حال کتابی مستقل به‌حساب می‌آید. میرا و آدلاید یکدیگر را نمی‌شناسند و از سر اتفاق، همزمان به دربار درخشان پا می‌گذارند و با همدیگر آشنا می‌شوند. در اثر حاضر داستان را از دریچه‌ی چشم میرا می‌بینیم. همه چیز از زبان او روایت می‌شود و با همین تغییر زاویه دید، سر از ماجراهای جدیدی در می‌آوریم.

کتاب دربار درخشان - کتاب دوم: گوهر نیمه شب پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز بوده است. این کتاب را روژان بلوری به فارسی ترجمه کرده و انتشارات کتابسرای تندیس آن را ذیل مجموعه کتاب دربار درخشان به انتشار رسانده است.

نکوداشت‌های کتاب دربار درخشان - کتاب دوم: گوهر نیمه شب

• عناصر فمینیستی و نبوغ و توانایی‌های درخشان میرا، در قلب زنان جوان ریشه می‌دواند و آن‌ها را مشتاق ادامه‌ی داستان می‌کند. (بوک لیست)
• ریچل مید در کتاب دربار درخشان - کتاب دوم: گوهر نیمه شب از زرق و برق و ظواهر فراتر می‌رود. او قدم به تاریکی می‌گذارد، به وجوه سیاسی می‌پردازد و از دریچه‌ی چشم دختری می‌نگرد که جرئت می‌کند برای آزادی خود بجنگد. (بوک نود)

کتاب دربار درخشان - کتاب دوم: گوهر نیمه شب برای چه کسانی مناسب است؟

اگرچه کتاب دربار درخشان - کتاب دوم: گوهر نیمه شب از آثار ادبیات نوجوانان به حساب می‌آید، اما آن‌هایی که به داستان‌های تخیلی و عاشقانه علاقه دارند، این کتاب را از دست نخواهند داد.

در بخشی از کتاب دربار درخشان - کتاب دوم: گوهر نیمه شب می‌خوانیم

این‌قدر صبر کردم تا مطمئن شدم آدلاید و تمسین خوابیده‌اند و سپس محض احتیاط کمی بیشتر صبر کردم. توی تاریکی دراز کشیدم. درحالی‌که جعبه‌ی قفل‌بازکن را توی یک دستم می‌فشردم، قلبم دیوانه‌وار می‌تپید. حتی وقتی به جایی رسیدم که فکر می‌کردم همه‌ی افراد خانه خیلی وقت بود که به خواب رفته بودند، باز هم درنگ کردم. اگر کسی که بی‌خوابی داشت، مشغول قدم‌زدن در راهروها بود چی؟ اگر کسی چاشتی برای خوردن می‌خواست چطور؟

اما می‌دانستم اگر بیشتر از این به نگرانی درباره‌ی این چیزها ادامه بدهم، هیچ‌وقت نمی‌روم. وحشت‌زده توی تختم ماندم. به شجاعت لونزو، به اراده‌ی غیور پدرم فکر کردم و حتی به اعمال محشر قهرمانان افسانه‌ای که هنوز دوست داشتم درباره‌شان در کتابی که با خود از سیرمینیکا آورده بودم، بخوانم. من می‌توانستم این کار را انجام دهم.

درحالی‌که از اتاق‌مان یواشکی بیرون می‌رفتم، هیچ‌یک از دخترها تکان نخوردند. راهروی بیرون ساکت و خالی بود، راهروی طبقه‌ی پایین هم همین‌طور. هر بار که کف زمین زیر پایم قژقژ می‌کرد، خود را عقب می‌کشیدم. صدایش در گوش‌هایم کرکننده بود و گویی راهم کیلومترها دورتر بود. دفتر خانم مسترسون در گوشه‌ای از خانه قرار داشت که به‌ندرت به آنجا سر می‌زدیم.