معرفی و دانلود کتاب داستان زندگی 2: خاطرات نوجوانی
برای دانلود قانونی کتاب داستان زندگی 2: خاطرات نوجوانی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب داستان زندگی 2: خاطرات نوجوانی
حسن فیروزی در کتاب داستان زندگی 2: خاطرات نوجوانی بخشهایی از خاطرات خود و سرگذشتش را بازگو میکند. او در این کتاب چگونگی تکامل شناختش از دنیای پیرامون و اتفاقاتی را که از کودکی تا جوانی پشت سر گذاشته، به شیوهای صمیمانه برای شما به تصویر میکشد.
مطالعه کتاب داستان زندگی 2: خاطرات نوجوانی مناسب چه کسانی است؟
چنانچه به خواندن زندگینامه و خاطرات نویسندگان نسل جدید علاقهمند هستید، مطالعه این کتاب را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب داستان زندگی 2: خاطرات نوجوانی میخوانیم:
روزی از روزهای اول زمستان نزدیک ظهر مادرم داشت به خانهی خاله حلیمه میرفت، من هم همراهش شدم. آنها حداقل دو سه محله با ما فاصله داشتند. از آن جا که من زیادی کم رو بودم، تا آن زمان، کمتر به خانههای اقوام و فامیل رفته بودم و یا کلاً نمیرفتم. خانهی خاله حلیمه هم از آن خانههای اقوام بود که من به یاد نداشتم قبل از آن روز چند بار رفته بودم! شاید هم دو، سه باری به همراه مادرم رفته بودم؛ این بود که هنوز کمتر میفهمیدم زندگی خانوادگی فامیلها چگونه است و به چه کارهایی مشغول هستند؟
وقتی به جلوی درب خانهی خالهام رسیدیم، ناگهان صداهایی شنیدم؛ صدای هیاهو و قیل و قال بچهها بود. درب نیمهباز بود. من و مادرم وارد شدیم. دالان سر پوشیده را طی کردیم. مادر از همان دالان هر دو سه قدم یک بار خالهام را به اسم کوچک و یا خواهر صدا میکرد ولی جوابی شنیده نمیشد!
همهمهی بچهها بیش از پیش به گوش میرسید. هنوز ما از دالان سرپوشیده خارج نشده بودیم که یک مرتبه بچهها درحالیکه هر کدام کتاب و کتابچهای در بغل داشتند از پلههای ایوان با ازدحام و هول دادن همدیگر، وارد حیاط شده و از دالان سر پوشیده سر به دویدن میگذاشتند.
من و مادرم برای چند لحظه خود را به کنار دیوار کشیدیم. آنها خیلی پرنشاط بودند. پشت سر بچهها تعدادی نسبتاً نوجوان، آرام و با صلوات میآمدند. آنها یک نفر از جمع خودشان را در میان گرفته بودند. دیدم انگشتان شصت دو دست او را با نخ به همدیگر بسته؛ کتابی را روی بازوهای وی قرار دادهاند.
فهرست مطالب کتاب
اشاره
اکنون برای من گذشتهها، خاطرات لذتبخشی هستند
اولین مواجهی من با بچههای مکتب و مدرسه
آشنائی با اولین دوستان از محله دیگر
تحوّل از دوران کودکی و نوجوانی هم امکانپذیر است
دوران آموختنهای تجربی در روستا
من، و آزادیهای نُه سالگی به بعد
شور و شوق رسیدن به مکتب خانه
انسان با آموختنهایش میتواند قابل تعریف باشد
آموختنیهایی که میشد در بین همسالان به رخ کشید و فخر کرد
آموختههای ما از مفاهیم حلال و حرام، گاهی درعملکرد ما مؤثر نمیشد.
دوباره سلام به مکتب خانه
خداحافظ مکتبخانه، خداحافظ علمآموزی
گوشهایم اوّلین داستان عاشقانه را شنید، مجذوب شدم
من و جذابیّت داستانهای عاشقانه
خود مطرح کردن، یک کنش طبیعی است که از نوجوانی روی میکند.
اولین سلام من به علم غیرمکتبخانهای
یک جرقه، احساس و یا مفهوم عشق را درمن روشن نمود و آتشم زد
در سن باور نکردنی، درشرایط و وضعیت غیرمطلوب دل باخته شدم
عاشقی چیست؟ آیا عاشقی حق همگان هست یا نه؟
شور و شیدایی نوجوانی ما، بالاخره کمکم فاش میشود
برای من فاصلهها از روستا تا شهر
چقدر حس غریبی است وقتی زادگاهت و محل عاشق شدنت را ترک کنی!
من روستایی و روستازاده نیز به تو (شهرتهران) سلام میکنم
پدیدههای شهری مرا در جهت شناخت خودشان، به شدّت جذب میکنند
اولین آشنایی من با «سینما»، «فیلم» و جهانی که فیلم به تصویر میکشد
آیا آن همه بیقراریهای من، میتوانست پاسخی داشته باشد؟
با بلد شدن راه تهران، رفت وآمدم را به جهت کارکردن، تداوم بخشیدم
سینما شور شیدای دیگری برای من
فهمیدن عبداله، و دفاع مادر ازمن
محل کار جدید، یک دنیای جدید
برای اولین بار گوشهایم از دیگران، حرفهایی متفاوت یا سیاسی میشنید!
نشد قسمت من بشود، رفت
وداع پدر، از دنیا
من، و حادثهای دیگر برای چشمم
بستری شدن در بیمارستان، و باقی ماجرا
اوّلین آشنایی من با مفهوم تظاهرات و...
شروع دگرگونی اجتماعی، تنوع طلبی من (هم تناقض و هم تفاهم)
هم مسیرشدن با سیلاب «انقلاب»
فقر اطلاعات و دانش من در سویی، بزرگترین اتّفاق و تحوّلات اجتماعی درسوی دیگر
همچنان در درک مفاهیم، جستجوگر بوده و هستم
دیگر تصمیم گرفتم یک شهروند باشم
جهل و افراطیگری، آسیب مذهب در مقابل بیمذهبی
از خاطرات جامانده، این چند تا هم قابل توجه است
حقّی محفوظ شده، بازگشت میکند
روزگار علاقهمندی من به ازدواج
اولین علاقهمندی من به یک دختر، درشهر به بار مینشیند
قدم به قدم در راه ازدواج
پیدایش یک وضعیت سؤتفاهم، و دشوار شدن اوضاع
روز اسبابکشی برادرم، و روز عقد غریبانهی من
دنیای کوچک من و روزهای شیرین دوره نامزدی
پیدایش اختلاف، به همین سادگی
این هم از روال کار دنیا است که چیدمانها نیز گاهی در هم بریزند
فاصلهای که باز فاصله را تشدید کرد
نتیجهی فاصله گرفتن من و شهلا از همدیگر
همزمانی تصادفی در جدایی من و شهلا و شروع جنگ ایران و عراق
قصّهی زندگی، قصّهی از پیش نوشته شده نیست، بلکه باید در طول حیات نوشته شود
زندگی همیشه از فرازو فرودها، باز به سمت عادی شدن برمی گردد.
راه یافتن به تنوع فکری، چندان نیاز به سواد مدرسهای نداشته و ندارد
گاهی راه رفته، امکان بازگشت هم دارد
ذهن که به یک چیز (پیش آمده) درگیر میشود، باید کاری صورت بگیرد
زندگی مجموعهی از پردههای نمایش است، سهم من هم همچنان درحال اجرا است
آخرین تحولات روزمرهی زندگی که مرا به هیجده سالگی رساند
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب داستان زندگی 2: خاطرات نوجوانی |
نویسنده | حسن فیروزی |
ناشر چاپی | انتشارات نسل روشن |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 248 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-247-628-1 |
موضوع کتاب | کتابهای اتوبیوگرافی |