معرفی و دانلود کتاب جادوی ذهن خلاق

معرفی کتاب جادوی ذهن خلاق

کتاب جادوی ذهن خلاق به قلم الیزابت گیلبرت درهای دنیایی پر از شگفتی و زیبایی را به روی شما می‌گشاید و با ارائه راهکارهایی برای زندگی بهتر، مسیرتان را برای ایده‌پردازی هموار می‌کند. این اثر خواندنی در زمره‌ی پرفروش‌ترین آثار نیویورک تایمز قرار دارد و تاکنون به بسیاری از انسان‌ها در سراسر دنیا کمک کرده است.

جهان گنجینه‌های پنهانی در وجود هر کدام از انسان‌ها قرار داده است و جست‌وجو برای یافتن این گنج‌های درونی، همان کشف زندگی خلاقانه به شمار می‌آید. کشف زندگی خلاقانه را می‌توان همان زندگی بدون ترس و همراه با کنجکاوی دانست که باید به دنبالش بروید. ذهن هر یک از انسان‌ها همان گنجینه‌ی پنهان است که به کمک آن غیرممکن‌ها ممکن تبدیل می‌شود. برای بهره‌مندی از یک زندگی خاص، شگفت‌انگیز و اعجازانگیز در اولین قدم باید گنج‌های پنهانی درون‌تان را کشف و از آن در زندگی بهره ببرید.

الیزابت گیلبرت (Elizabeth Gilbert‌) در کتاب جادوی ذهن خلاق (Big Magic Creative Living Beyond Fear) با سبک انگیزشی و مثبت خود به شما نشان می‌دهد چگونه روش‌ها، عادات و همچنین نگرش‌تان به زندگی را تغییر دهید تا قدم به سوی زندگی خلاقانه، سرشار از امید و بدون ترس از مشکلات و دغدغه‌ها بگذارید. او با بیانی روان و ساده می‌آموزد که چگونه با چیزهایی که در زندگی از آن‌ها هراس دارید و چیزهایی که عاشق آن‌ها هستید برخورد کنید.

با خواندن کتاب حاضر، به وسیله‌ی ذهن خلاق خود می‌توانید گنج‌های درونی‌تان را کشف و ایده‌های پیرامون خود را به واقعیت تبدیل کنید؛ چرا که موفقیت و خوشبختی در یک قدمی شماست.

الیزابت گیلبرت را بیشتر بشناسیم:

الیزابت گیلبرت که متولد 1969 در ایالات متحده آمریکا است، به عنوان نویسنده‌ی رمان، خاطره، زندگی‌نامه، داستان کوتاه و... شناخته می‌شود. کتاب «بخور، عبادت کن، عشق بورز» او را به عنوان نویسنده‌ای موفق به شهرتی جهانی رساند.

جملات برگزیده کتاب جادوی ذهن خلاق:

- خلاقیت مسیری است برای شجاعان، اما مسیری برای نترس‌ها نیست و این مهم است که به تمایزها توجه کنید.
- شجاعت یعنی کاری ترسناک انجام دهیم.
- نترس بودن یعنی حتی معنی کلمه ترسناک را ندانیم.
- اگر هدفتان در زندگی نترس شدن است، پس به نظرم در مسیر اشتباهی قرار گرفته‌اید، زیرا تنها افراد نترس واقعی که تا به حال دیده‌ام، افراد جامعه زده‌ی رک و راست و به ‌طور استثنائی چندین کودک سه ساله بی‌پروا و افرادی بوده‌اند که برای هیچ‌کس الگوی خوبی نیستند.
- اگر هیچ ترسی نداشتید، زندگی کوتاه، دیوانه‌وار و احمقانه‌ای نصیبتان می‌شد.
- قطعاً به ترس خود نیاز دارید تا شما را از خطراتی واقعی در امان نگاه دارد.
- در حوزه‌ی خلاقیت به ترس خود نیازی ندارید.
- نیاز نیست که با خلاقیتتان دنیا را نجات دهید.

در بخشی از کتاب جادوی ذهن خلاق می‌خوانیم:

اگر می‌خواهید زندگی خلاقانه‌تری داشته باشید، به دلایل متعددی باید دست از شکایت کردن بردارید.

اول از همه اینکه شکایت کردن آزاردهنده است. همه‌ی هنرمندان گله و شکایت می‌کنند، پس کاری کسل‌کننده و بی‌روح است. (وقتی که با حجم عظیمی از شکایات افراد حرفه‌ای و خلاق روبرو می‌شوید، فکر می‌کنید که دیکتاتوری شیطان‌صفت این افراد را محکوم به شغل و حرفه‌ای که دارند کرده است، به‌جای اینکه باید خودشان با قلبی گشوده و آزادانه آن را انتخاب می‌کردند.)

دوم اینکه مسلم است که خلق چیزهای جدید کار سختی است؛ اگر سخت نبود که هرکسی می‌توانست آن را انجام دهد و دیگر چیزی خاص و جالب نبود.

سوم، هیچ‌کسی تا به‌ حال واقعاً به شکایت‌های دیگری گوش نداده است زیرا ما همگی بیش ‌از حد درگیر کشمکش‌های خودمان هستیم، پس در نتیجه شما اساساً دارید با دیواری آجری حرف می‌زنید.

چهارمین و مهم‌ترین دلیل این است که باعث ترس و فرار الهامات می‌شوید. هر زمان درباره اینکه‌ خلاق بودن چقدر سخت و خسته‌کننده است شکایتی به زبان بیاورید، الهامات با ناراحتی یک‌ قدم دیگر از شما فاصله می‌گیرند. مثل این است که الهامات درونی دست‌هایش را بلند کند و بگوید: «هی، ببخشید رفیق! نمی‌دانستم که این اندازه سربار تو بوده‌ام. کارم را به‌ جای دیگری خواهم برد.»

من خودم هر زمان که شروع به شکایت کردن می‌کردم، چنین احساسی داشتم. احساسم به‌گونه‌ای بود که انگار خودخواهی‌ام درب منزل الهامات درونی را می‌کوبید و ناگهان فضای اتاق را سرد، کوچک و خالی می‌کرد. به خاطر همان قضیه، به‌عنوان فردی جوان این راه را انتخاب کردم: سعی کردم به خودم بگویم که از کارم لذت می‌برم.

اعلام کردم که از تک تک مجاهدت‌های خلاقانه‌ام لذت می‌برم؛ از تقلاها و شور و شعف‌ها، موفقیت‌ها و شکست‌ها، خوشی‌ها و شرمندگی‌ها، طلسم‌های بی‌روح، زحمت‌کشیدن‌ها، لغزش‌ها، آشفتگی‌ها و حماقت‌ها. حتی جرئت کردم که این‌ها را بلند بگویم.

به جهان و هر موجود زنده‌ای گفتم، این را بشنوید که من متعهد به زندگی خلاقانه شده‌ام، نه برای نجات دنیا، نه به ‌عنوان اقدامی شورشی، نه برای مشهور شدن، نه برای راه پیدا کردن به کتاب‌های ترسناک، نه برای به چالش کشیدن نظام، نه برای اثبات ارزشمند بودنم به خانواده‌ام، نه برای معالجه و تزکیه نفسم به‌وسیله هنر؛ بلکه برای اینکه آن را دوست دارم.

پس سعی کنید این را با خود تکرار کنید: «از خلاقیتم لذت می‌برم.»

فهرست مطالب کتاب

فصل اول: شجاعت
فصل دوم: سحر و جادو
فصل سوم: مجوز
فصل چهارم: ایستادگی
فصل پنجم: اعتماد
فصل ششم: الوهیت