معرفی و دانلود کتاب بازداشتی

معرفی کتاب بازداشتی

با مطالعه‌ی تنها چند صفحه‌ از این اثر، به قدری شیفته‌ی آن می‌شوید که مدام در انتظار فهمیدن پایان داستان خواهید بود. کتاب بازداشتی به قلم سمیرا احمد، که عنوان پرفروش‌ترین اثر نیویورک تایمز و بهترین کتاب ماه آمازون را از‌‌ آن خود کرده، به روایت داستان لایلا می‌پردازد؛ دختری مسلمان که در اردوگاهی که برای مبارزه با شهروندان مسلمان آمریکایی ساخته شده،‌ بازداشت می‌شود. قصه‌ای حیرت‌آور درباره‌ی مقاومت، آسیب‌پذیری، بزدلی و امید.

درباره کتاب بازداشتی:

لایلا امین هفده سال دارد. او دختری مسلمان است که به همراه خانواده‌اش به جرم مسلمان بودن بازداشت می‌شود. اما روزگار به این راحتی نمی‌تواند او را تسلیم خود کند. لایلا به کمک دوستی خارج از اردوگاه و همچنین به کمک دوستان تازه‌ و وفاداری که در اردوگاه پیدا کرده، تلاش خود را برای آزادی آغاز می‌کند. لایلا به این زودی از پا نمی‌افتد و شورشی علیه رئیس و سربازانش به راه می‌اندازد...

سمیرا احمد (Samira Ahmed) با صدایی بی‌نهایت امیدوارکننده به شما نشان می‌دهد چگونه یک نوجوان می‌تواند شعله‌ای از شجاعت و مقاومت را برانگیزد. به‌گونه‌ای که آن شعله هرگز خاموش نشود و دیگران را برای ایجاد تغییرات ثمربخش الهام ببخشد. کتاب بازداشتی (Internment)، اثری غنی‌ست که به تمام مخاطبان نوجوان خود یادآوری می‌کند تنها افراد قوی و مقاوم هستند که تاب می‌آورند و می‌توانند تغییر ایجاد کنند.

اکنون بیش از هر زمان دیگری لازم است که نوجوانان این کتاب را در دست بگیرند و به مطالعه‌ی آن بپردازند. زیرا که رمان بازداشتی آنان را به تفکر وا خواهد داشت. قصه‌ی لایلا و دوستانش دستانتان را از خشم مشت خواهد کرد و شما را برای مبارزه با سکوتی که در جامعه وجود دارد، به خیابان‌ها خواهد کشاند. داستانی قدرتمند و احساسی که نباید از مطالعه‌ی آن غافل شوید. توصیفی تکان‌دهنده از یک کابوس که در قلب و بطن خود نور و روشنایی به همراه دارد.

این اثر در سال 2019 منتشر شده و از آن زمان تحسین بسیاری از نویسندگان و منتقدان بزرگ را در سراسر دنیا برانگیخته است. این کتاب تصویری کاملا واقعی و صریح از نفرت و جهل ترسیم می‌کند و در عین حال، به خوانندگان خود دلگرمی و امید می‌بخشد. بازداشتی در عین حال که وحشتناک است، بسیار نیز امیدوارکننده است. سمیرا احمد سزاوار این است که در سراسر دنیا جایی در هر کتابخانه داشته باشد.

جوایز و افتخارات کتاب بازداشتی:

- پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز
- بهترین کتاب ماه آمازون
- کتاب برگزیده‌ی Entertainment Weekly Rebellions
- نامزد جایزه لینکلن 2021
- نامزد جایزه گودریدز

نکوداشت‌های کتاب بازداشتی:

- وحشتناک و هیجان‌انگیز. (EntertainmentWeekly)
- گواهی بر این که وقتی دختران نادیده گرفته شوند، ظرفیت انجام چه کاری را دارند. بازداشتی یک شاهکار باوقار است. (جانستون، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز)
- از سمیرا احمد تشکر می‌کنم که لایلا، این شخصیت زن قوی و مستقل را به ما داد. شخصیتی که همیشه وعده داده می‌شود، اما هرگز به آن نمی‌رسیم. (Emily Knosher)
- حساس و تکان‌دهنده. (School Library Journal)
- یک داستان جذاب و هشدار‌دهنده که ما را ترغیب می‌کند صحبت کنیم و صحبت کنیم،‌ سوال بپرسیم و پاسخ بخواهیم و هنگامی که این پاسخ‌ها رضایت بخش نبود، مقاومت کنیم. (استیسی لی، نویسنده)

کتاب بازداشتی مناسب چه کسانی است؟

نوجوانانی که به رمان‌های اجتماعی علاقه دارند، از مطالعه‎‌ی کتاب بازداشتی لذت خواهند برد.

با سمیرا احمد بیشتر آشنا شویم:

او را می‌توان یکی از موفق‌ترین نویسندگان دانست که موفق شده عناوین و افتخارات گوناگونی کسب کند. سمیرا احمد پرفروش‌ترین نویسنده‌ی نیویورک‌ تایمز برای کتاب‌های عشق، نفرت و سایر فیلترها، بازداشتی و چندین کتاب دیگر است و شعرها و داستان‌های کوتاهی از جمله خون‌آشام‌ها هرگز پیر نمی‌شوند، میکروفن را بگیرید و جهانی از آرزوها از او به انتشار رسیده است. او در بمبئی هند متولد شد و مدتی را در راه مبارزات سیاسی گذراند.

در بخشی از کتاب بازداشتی می‌خوانیم:

سعی می‌کنم آرام قدم بردارم، آهسته به سمت جلو، انگار چیزی برای مخفی کردن ندارم، تک‌تک سلول‌هایم اما فریاد می‌زنند که «بدو!» حقیقتاً مرتکب خلافی نشده‌ام، هنوز نه؛ اما اگر پلیس مرا متوقف کند، بگذارید بگویم که آن‌ها قدرتی غیرقابل‌توصیف در محو واقعیات از صحنه دارند.

دم... بازدم... سرعتم را کم می‌کنم.

اگر از بین سایه‌ها بدوم، حتماً جلب‌توجه خواهم کرد، مخصوصاً توجه‌ی دوربین‌های امنیتی حساس به حرکتی که به‌تازگی روی تیر برق‌ها نصب شده‌اند. حکومت‌نظامی هنوز شروع نشده و من هنوز اجازه دارم که بیرون باشم؛ اما هوا تاریک شده است. اینجا تقریباً همه، من و پدر و مادرم را می‌شناسند و شاید به همین علت هر وقت از خانه بیرون می‌آیم، دلم می‌لرزد. روبه‌روی چراغ‌قرمز می‌ایستم، منتظر می‌مانم تا چراغ عبور عابر پیاده سبز شود، هرچند هیچ ماشینی نمی‌آید. چشمم می‌افتد به برگه‌ی اعلانیه و دعوت «کتاب‌سوزی» که به تیر چراغ‌برق گوشه‌ی خیابان چسبانده شده. روی برگه نوشته شده است: «به همسایگان خود بپیوندید.» سخنان هم به آبشار کتاب‌های ممنوعه اضافه می‌شوند، کتاب‌های خطرناک. گره‌ای در شکمم حس می‌کنم؛ اما دست از رفتن برنمی‌دارم، در حالی که چشمانم همچنان به پوستر خیره مانده، ناگهان به زنی برخورد می‌کنم که از سمت دیگر به این‌سو، با شتاب در حرکت است. سکندری می‌خورد و کیفش می‌افتد. کتاب‌ها و اعلانیه‌هایش می‌ریزند روی زمین.

خم می‌شوم تا کمک کنم که وسایلش را جمع کند. می‌گویم: «ببخشید خانم، حواسم نبود کدوم وری دارم می‌رم.» سعی کردم با ادب و نزاکت رفتار کنم. به خودم گفتم: آروم باش. هنوز ساعت حکومت‌نظامی نشده، تو که مجرم نیستی؛ اما این روزها، جرم واقعی اینه که اول کاری بکنی و بعد بهش فکر کنی.