معرفی و دانلود کتاب انتقام جادو 1: روز اکتشاف

معرفی کتاب انتقام جادو 1: روز اکتشاف

جیمز رایلی در کتاب انتقام جادو 1: روز اکتشاف داستان زندگی پسربچه‌ای به نام «فورد» را روایت می‌کند که به جادو علاقه‌ای ندارد، تا وقتی که پدرش در یک روز به‌ظاهر عادی توسط یک موجود ناشناخته در زمین بلعیده می‌شود! فورد که متوجه شده نیروهایی خبیث پشت‌پرده‌ی این ماجرا قرار دارند، برای حل این معما راهی مدرسه‌ی فنون جادوگری می‌شود...

درباره‌‌ی کتاب انتقام جادو 1: روز اکتشاف

همیشه عجیب‌ترین اتفاقات، درست زمانی که انتظارشان را نمی‌کشیم به‌سراغمان می‌آیند. حوادثی که زندگی ما را به قبل و بعد از خود تقسیم کنند، کم نیستند. حالا جیمز رایلی (James Riley)، در کتاب محبوب خود، انتقام جادو 1: روز اکتشاف (The Revenge of Magic) ما را با پسربچه‌ای دوازده‌ساله به نام فورد، و ماجرایی که زندگی‌اش را برای همیشه تغییر داد همراه می‌کند.

داستان ابتدا ما را به سیزده سال قبل می‌برد؛ درست به روزهایی که فورد، پسربچه‌ی داستان هنوز به دنیا نیامده است. در شهر خبر‌های جالبی پیچیده است. به‌تازگی چندین اسکلت غول‌پیکر در سراسر جهان کشف شده‌اند؛ اسکلت‌هایی عجیب که احتمالاً به اژدهایان و یا موجودات افسانه‌ای دیگری تعلق دارند، اما نکته‌ی عجیب‌تری در مورد این اسکلت‌ها وجود دارد: در کنار هرکدام از آن‌ها یک کتاب اسرارآمیز وجود دارد که هیچ‌کس از معنا و مفهوم نوشته‌‌‌های آن‌ها سر درنمی‌آورد؛ فقط کودکانی که پس از پیدا شدن کتاب‌ها به دنیا می‌آیند توانایی فهمیدن اسرار آن را دارند. این کودکان تنها کسانی هستند که می‌توانند طلسم‌های درون کتاب‌ها را رمزگشایی کنند و از جادو‌ی آن استفاده کنند.

فورد، پسربچه‌ی داستان، هیچ‌وقت تصورش را هم نمی‌کرد یکی از این کودکان باشد! حتّی می‌توان گفت تا قبل از ماجرای آن روز عجیب، فورد اصلاً علاقه‌ای به جادو نداشت؛ او که در یکی از روزهای عادی، همراه پدرش به پیاده‌روی رفته بود، حتی فکرش را هم نمی‌کرد زندگی‌اش برای همیشه دگرگون شود. در میانه‌ی مسیر، اتفاق عجیبی انتظار فورد و پدرش را می‌کشید. فورد هنوز درست متوجه‌ی ماجرا نشده بود که پدرش توسط موجودی ناشناخته در زمین بلعیده و ناپدید شد! موضوع در ابتدا عذاب‌آور بود، اما فورد به‌زودی فهمید اتفاقات بزرگ‌تری پشت این ماجرای تلخ وجود دارد...

شانس گرفتن انتقام مدتی بعد به فورد رو می‌کند. دکتر «اوپنهایمر» که یک مأمور دولتی‌ است، فورد را به مدرسه‌ی جادوی خود دعوت می‌کند؛ اما آیا تحصیل در این مدرسه‌ی عجیب‌وغریب، شانس فورد برای گرفتن انتقام پدر را بالا می‌برد؟ البتّه که در ابتدا همه‌چیز آن‌طور که فورد می‌خواهد نیست. هیچ‌کدام از اتفاقات مدرسه‌ی جادوگری به‌نفع او پیش نمی‌رود و حملات موجودات عجیب هرروز از قبل بیشتر می‌شود.

بااین‌حال مسأله‌ی دیگری وجود دارد. به نظر می‌رسد «جیا» که یکی از اعضای مدرسه است، در مورد این حملات موضوع مهمی را می‌داند... برای خبردار شدن از سرنوشت عجیب فورد، با داستان انتقام جادو 1: روز اکتشاف همراه باشید.

این کتاب اولین‌بار در سال 2019 منتشر شد و نسخه‌ی فارسی آن به همت نشر پرتقال و با ترجمه‌ی زهرا توفیقی در دسترس علاقه‌مندان فارسی‌زبان قرار گرفت.

درباره‌ی مجموعه‌‌کتاب انتقام جادو

مجموعه‌‌کتاب انتقام جادو به قلم جیمز رایلی و در ژانر ماجراجویانه و تخیلی به نگارش درآمده است. قسمت اول این مجموعه با همین نام و در سال 2019 منتشر شد. قسمت دوم این مجموعه با نام «آخرین اژدها» و در ادامه‌ی کابوس‌های شبانه‌ی فورد بعد از گم شدن پدرش است؛ او در این قسمت نیز برای حل معماهای کشف‌نشده از دوستان خود در مدرسه‌ی جادوگری کمک می‌گیرد. سه قسمت دیگر این مجموعه با نام‌های «پادشاه آینده (The Future King)»، «بی‌زمان (The Timeless One)» و «منتخب (The Chosen One)» هنوز به فارسی ترجمه نشده‌اند.

نکوداشت‌های کتاب انتقام جادو 1: روز اکتشاف

• پرسرعت و ماجراجویانه! (بوک لیست)
• این کتاب هیجان‌انگیز من را برای کتاب بعدی این نویسنده بی‌صبر کرده است. (براندون مول، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز)
• خوانندگان جوان و عاشقان مجموعه‌ی هری پاتر مطمئناً از این داستان پرجادو و هیولاهای زیر‌زمینی آن لذت خواهند برد. (اسکول لایبرری ژورنال)

کتاب انتقام جادو 1: روز اکتشاف برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب هیجان‌انگیز به نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های ماجرایی و تخیلی پیشنهاد می‌شود.

با جیمز رایلی بیشتر آشنا شویم

جیمز رایلی یکی از نویسندگان پرفروش و محبوب ادبیات تخیلی‌ست. او همچنین یکی از پرفروش‌ترین نویسندگان نیویورک تایمز به‌شمار می‌آید و بیش از هرچیز بابت داستان‌های دنباله‌دار خود در ادبیات نوجوانان شناخته می‌شود. او در کانکتیکات به دنیا آمد، اما در حال حاضر در ویرجینیای شمالی بر روی آخرین مجموعه‌ی خود کار می‌کند. از آثار ترجمه‌شده‌ی این نویسنده می‌تواند به مجموعه‌کتاب انتقام جادو اشاره کرد.

در بخشی از کتاب انتقام جادو 1: روز اکتشاف می‌خوانیم

هلیکوپترهای تلویزیون بالای سرشان به‌سمت بنا پرواز می‌کردند، اما همان‌طور که به‌جلو می‌آمدند، ناگهان مسیرشان را تغییر دادند و دوباره بر فراز شهر پرواز کردند. از دوردست‌ها صدای آژیرها هم به گوش می‌رسید، اما انگار دیگر نزدیک‌تر نمی‌شد. حالا دیگر جمعیتی که روی پله‌های بنا، زیر پای فورت بودند، در سکوت پا به فرار گذاشته بودند. انگار ناگهان کسی به همه‌شان هم‌زمان دستور فرار داده بود. اما حتی با وجود نظم‌وترتیب دیوانه‌وار فرارشان، بازهم لرزش زمین حرکت را برایشان سخت می‌کرد، چه برسد به اینکه بتوانند بدوند و خیلی‌هایشان هنگام فرار تعادلشان را از دست می‌دادند.

وقتی یکی از دست‌های پنجه‌شده به‌سمت بنای واشینگتن دراز شد و آن را با انگشت‌های سی‌متری‌اش گرفت، دختری که کنار فورت بود گفت: «چطور ممکنه واقعی باشه!» ستون هرمی‌شکل بنا کج شد و سقوط کرد. وقتی افتاد، زمین زیر پای فورت جهشی ناگهانی کرد و وقتی به خودش آمد به هوا پرتاب شده و بعد هم محکم روی چند پله بالاتر فرود آمده بود. زنی از بالای سرش فریاد زد: «لورِن، مگان کجاست؟!» فورت سرش را بالا گرفت و مادر دخترها را دید، او داشت به پیرمردی کمک می‌کرد که فورت کمی قبل‌تر روی یک موتوربرقی سالمندان دیده بودش. «کجا رفت؟» لورن می‌خواست جواب بدهد که ناگهان نگاهش خیره شد و سکوت کرد. بدون اینکه کلمه‌ی دیگری حرف بزند، چرخید و از پله‌ها پایین دوید و از مادرش دور شد. زن که داشت روی زمین لرزان سکندری می‌خورد، جیغ زد: «لورن!»

فورت داد زد: «بابا؟» پدرش از جایی آن داخل داد زد: «فورت، از اینجا برو! من هم پشت سرت می‌آم!» فورت سرش را برگرداند و به ویرانه‌ی جلوی نشنال مال نگاه کرد، بعد چرخید طرف یادبود و پاهایش را وادار کرد که از پله‌ها بالا بروند، یکی‌ بعد از دیگری. با خودش فکر کرد: بهش نگاه نکن. دندان‌هایش را به‌هم می‌سایید تا بر ترسش غلبه کند. از پسش برمی‌آی. بابا به کمکت نیاز داره!