معرفی و دانلود کتاب امتداد سرخ: خاطرات سرهنگ مهندسی رزمی حمیدرضا بهزادی
برای دانلود قانونی کتاب امتداد سرخ: خاطرات سرهنگ مهندسی رزمی حمیدرضا بهزادی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب امتداد سرخ: خاطرات سرهنگ مهندسی رزمی حمیدرضا بهزادی
کتاب امتداد سرخ: خاطرات سرهنگ مهندسی رزمی حمیدرضا بهزادی نوشتهی زهرا باقری، علاوه بر شرح زندگینامه و خاطرات دوران دفاع مقدس این بزرگ مرد، فداکاریهای رزمندگانی را به تصویر میکشد که برای خنثیسازی میادین مین از جان خود میگذشتند.
دربارهی کتاب امتداد سرخ: خاطرات سرهنگ مهندسی رزمی حمیدرضا بهزادی:
یکی از معضلاتی که اثرات آن تا سالهای متمادی گریبانگیر نیروهای نظامی و مردم بیدفاع بوده، مین و مواد منفجرهی به جا مانده از جنگ است. در طول جنگ تحمیلی، ارتش بعث عراق میادین مین وسیعی را در مناطق عملیاتی و مرزی، زمینهای کشاورزی و حتی مسکونی احداث کرده بود که گاهی طول این میدانها به 3 کیلومتر و عمق آنها به 1 کیلومتر میرسید.
این کتاب، گزیدهای از ایثار و فداکاری جان بر کفهایی است که خطرات ناشی از انفجار مین و گلولههای حساس را با جان و دل پذیرفته و عاشقانه با نثار خون خود یا اهداء عضوی از بدن در این مسیر گام برداشتند تا به جای هر مین، درختی کاشته و شادی را به قلب کودکان و کشاورزان دوباره جاری سازند.
کتاب امتداد سرخ: خاطرات سرهنگ مهندسی رزمی حمیدرضا بهزادی برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این کتاب به افرادی پیشنهاد میشود که به خاطرات دوران هشت سالهی دفاع مقدس علاقه دارند.
در بخشی از کتاب امتداد سرخ: خاطرات سرهنگ مهندسی رزمی حمیدرضا بهزادی میخوانیم:
ظهر یکی از روزهای بهاری، اردشیر منزل ما بود. بعد از ناهار به مدرسه رفتیم. یک مرتبه صدای آژیر قرمز بلند شد. مردم هراسان به اطراف میدویدند. صدای غرش سهمگین هواپیماها، بچهها را میترساند. پدر سراسیمه بیرون دوید و مانع رفتن ما شد. حدود ده دقیقهای در آسمان شهر بودند. پدافندهای ضدهوایی علیرغم تلاش بسیار نمیتوانستند آنها را از شهر دور کنند.
ضدهوایی که قطع شد صدای آمبولانسها بلند شد. با اردشیر به طرف صدا و ازدحام دویدیم. از سمت ایستگاه آتشنشانی به طرف میدان شهناز تعداد زیادی وسیله از جمله کیف و کفش روی زمین پراکنده شده بود.
در پیاده رو پسر بچهی 7 سالهای کنار مادرش غرق خون افتاده بودند. کمی آن طرفتر مردی در حالی که ترکش به شکمش خورده بود، دخترش را صدا میزد. در مسیر مدرسه نیز تعداد بیشماری دختر و پسر دانشآموز مجروح یا شهید شده بودند. با اردشیر به کمک نیروهای امداد رفتیم، پیکر شهدا و مجروحین را داخل آمبولانس و اتومبیلهای شخصی و وانتبار قرار دادیم. نگاهی به اطراف انداختم، ساختمانها آسیب ندیده بود، اما روی آسفالت و زمین، چالههایی به عمق نیممتر حفر شده بود. فهمیدم بمباران خوشهای بوده، قبلاً از رضا شنیده بودم. تا مزار شهدا فاصلهای نبود، با بچهها پیاده به سمت مزار به راه افتادیم با صحنهی تلخ و دردناک دیگری مواجه شدیم، یک صف طولانی از جنازهی شهدا و کمی آنطرفتر خانوادهها که منتظر غسل و کفن عزیزانِشان بودند!
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
مقدمه
دور دستها
طنین انقلاب
قلبهای سنگی
هجومی نابرابر
غنچههای پرپر
مهاجر
لالههای آشنا
زنگ مدرسه
عزم راسخ
سفرهی ناهار
یلدای خونین سال 1365
فصلی نو
مرخصی تلخ
تلاش مستمر
کمینگاه
پرواز تا ملکوت
وداع
مشق پایداری
کویر
لبیک یا اماما
سرزمین نور
تپه گچی
دشت باباهادی و قراویز
پیکر چاک چاک
دارخور
تجسس
پاکسازی برار عزیز
تخریب بمب
از دهلران تا قصرشیرین
بازیدراز و کانال لاندا
کشاورزان مرزنشین
منطقهی آهنگران، 654
تپه ماهورهای قصرشیرین
جدال با عارضه شیمیایی
گلولههای عمل نکرده
تفحص شهدا
پادگان ابوذر
ایمان و ایثار
رکن 3 (عملیات)
بازنگری تیرماه
یاد آن روزها
گروهان مستقل پاکسازی
مردان بیادعا
آخرین مأموریت
تصاویر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب امتداد سرخ: خاطرات سرهنگ مهندسی رزمی حمیدرضا بهزادی |
نویسنده | زهرا باقری |
ناشر چاپی | انتشارات صریر |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 194 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-99779-0-1 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |