معرفی و دانلود کتاب افسانه موفقیت: نمی‌شود همه چیز را با هم داشت

معرفی کتاب افسانه موفقیت: نمی‌شود همه چیز را با هم داشت

کتاب افسانه موفقیت به قلم اما گنن راهنمایی است برای بازتعریف مفاهیمی همچون موفقیت و پیشرفت، بر اساس خواسته‌های واقعی آدم‌ها. این کتاب تله‌ی موفقیت را به صورت ریشه‌ای موشکافی می‌کند، از لزوم بازتعریف موفقیت در جامعه، هدف‌گذاری صحیح و تشخیص خواسته‌های واقعی از امیال فریبنده می‌گوید و راه رهایی از افسانه‌ی موفقیت را نشان می‌دهد.

درباره‌ی کتاب افسانه موفقیت

در یکی از روزهای ماه ژوئن سال 2018، اما گنن (Emma Gannon)، با ظاهر شیک و آراسته، در ماشین گران‌قیمتی خیابان‌های لندن را یکی یکی پشت سر می‌گذاشت تا برای شرکت در کنفرانسی حاضر شود و درباره‌ی جدیدترین کتابش سخنرانی کند. از شیشه‌ی ماشین به بیرون نگاه می‌کرد و خودش را آدم موفقی می‌دانست که اگرچه شبانه روز کار می‌کند، اما نردبان شغلی را با موفقیت بالا می‌رود. تمام هویتش با شغلش تعریف می‌شد و به نظر می‌رسید که از این موضوع راضی است، اما در همان سفر اتفاقی برایش رخ داد که او را به فکر فرو برد. او به زنی برخورد کرد که می‌گفت از زندگی‌اش راضی است و این برخورد، احساسی انکارشده را در اما گنن بیدار کرد؛ احساس تنهایی! همیشه صدایی در درونش می‌گفت یک جای کار می‌لنگد، اما این صدا خیلی زود در میان همهمه‌ی تعریف‌ها و تشویق‌های اطرافیان به سکوت وادار می‌شد. آن روز این صدا از همیشه بلندتر شد و دیگر دست از سرش برنداشت.

بعد از آن روز، اما گنن در مسیر پرفرازونشیبی قدم گذاشت تا خودش را به زندگی واقعی بازگرداند. مسیری که او را به نوشتن کتاب افسانه موفقیت (The Success Myth) رساند. حاصل تجربیات او در این کتاب گردآوری شده است. او در این کتاب می‌نویسد که رابطه‌ی آدم‌ها با شغلشان یک طرفه است. موفقیت شغلی آدم‌ها را از لحاظ مالی تأمین می‌کند، اما از نظر عاطفی هیچ چیز برایشان به ارمغان نمی‌آورد. اگر بگذارید شغلتان تمام زندگی‌تان را تحت کنترل خود دربیاورد، تنها و بی‌اعتمادتر می‌شوید، نمی‌گذارید آدم‌ها شخصیت و احساسات واقعی‌تان را ببینند و کم‌کم خودتان را پشت نقاب موفقیت پنهان می‌کنید.

کتاب افسانه موفقیت (The success myth)، با بلندپروازی و تلاش برای رسیدن به رویاها مخالفتی ندارد، بلکه درباره‌ی بازپس‌گیری تعاریف واقعی موفقیت و پیشرفت از جامعه می‌گوید. به عقیده‌ی نویسنده‌ی این کتاب، انتظارات جامعه از پیشرفت و دستاوردها، الزاماً به رضایت فردی نمی‌انجامد. خوره‌ی موفقیت به جان جهان افتاده و لحظه‌های عادی و دوست‌داشتنی روزمره را از معنا انداخته است. او از شما می‌خواهد برای لحظه‌ای توقف کنید و ببینید اگر توسط مفهوم بازاریابی موفقیت بمباران نشده بودید، چطور زندگی می‌کردید. از خودتان بپرسید واقعاً چه می‌خواهید و حتی راه رفته را بازگردید تا خواسته‌های واقعی‌تان را پیدا کنید.

فصل اول کتاب افسانه موفقیت به شما یادآوری می‌کند که هیچ فرمول واحدی برای موفقیت وجود ندارد و استعداد، شانس، مزیت‌هایی همچون طبقه، جنسیت، مکان جغرافیایی، ملیت و ... در موفقیت شما دخیل هستند. نویسنده در فصل‌های بعدی انواع افسانه‌های زیرمجموعه‌ی موفقیت را واکاوی می‌کند. گنن در این کتاب از افسانه‌ی شادی و بهره‌وری گرفته تا تصوراتی که از سلبریتی‌ها و مفاهیمی همچون جاه‌طلبی و فهرست خواسته‌ها وجود دارد را با جزئیات برایتان شرح می‌دهد. هدف‌گذاریِ درست را آموزش می‌دهد، یعنی آن نوع هدف‌گذاری که در عین بلندپروازانه بودن، زیر بار جاه‌طلبی نابودتان نکند. شما را از دام مقایسه‌ی همیشگیِ خودتان با دیگران می‌رهاند و راهنمایی می‌شود برای اینکه خودتان را در تلاشِ بی‌پایان برای موفقیت گم نکنید و رویاهای واقعی‌تان را از یاد نبرید.

کتاب افسانه موفقیت توسط امید حسینی به فارسی برگردانده شده و به کوشش انتشارات کتابسرای همراز به انتشار رسیده است.

نکوداشت‌های کتاب افسانه موفقیت

• کتابی به شدت آرامش‌بخش که به ما می‌گوید آنچه هستیم اهمیت دارد، نه آنچه که انجام می‌دهیم. (آلن دو باتن، نویسنده‌ی کتاب تسلی‌بخشی‌های فلسفه)
• این کتاب طرز فکر من را عوض کرد. (آنی مک، نویسنده)
• کتابی که نمی‌توانید به راحتی از آن دل بکنید. (The Independent)
• تناقضِ موفقیت واقعی است. چیزهایی که سیستم برای شاد بودن به ما القا می‌کند، اغلب اوقات جواب نمی‌دهند. شاید وقت آن رسیده که به جای تلاش برای برنده شدن، به مشارکت با همدیگر فکر کنیم. (ست گادین)
• در تمام عمرم به هیچ کتابی بیشتر از این کتاب نیاز نداشتم. (Dr Soph)
• کتاب افسانه موفقیت فراخوانی هوشمندانه است برای بیداری همه. از نظر من این کتاب، کتاب منتخب سال 2023 است. (Farrah Storr)

کتاب افسانه موفقیت برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای تمامی کسانی که به مطالعه‌ی کتاب‌های خودسازی و موفقیت علاقه دارند، دیدگاه جدیدی خواهد بخشید.

در بخشی از کتاب افسانه موفقیت: نمی‌شود همه چیز را با هم داشت می‌خوانیم

انجام‌دادن کاری که ما را از ذات انسانی‌مان دور می‌کند، منجر به سندروم فریب‌کاری می‌شود، چون دیگر خودمان نیستیم. وقتی می‌خواهیم برای یکی از اعضای خانواده‌مان تولد بگیریم یا زیر دوش هستیم یا داریم همبرگر می‌خوریم، سندروم فریب‌کاری نداریم؛ این‌ها کارهای عادی هستند که فقط انجام‌شان می‌دهیم. وقتی از لاک‌مان بیرون می‌آییم و نمایش اجرا می‌کنیم یا کارمان را انجام می‌دهیم، حس فریب‌کاری به ما دست می‌دهد، چون این چیزها طبیعی نیستند. چون در اعماق ذهن‌مان می‌دانیم که ما کارمان نیستیم، پس تا حدودی همه‌مان فریب‌کاریم. به‌شخصه به نظرم نباید اسم «سندروم» روی این پدیده بگذارند. در یکی از مقاله‌های هاروارد بیزنس ریویو آمده که «سندروم فریب‌کاری بیشتر در زنان تشخیص داده می‌شود. اما همین که این پدیده را عارضه می‌دانیم، اشکال دارد».

طبیعی است که وقتی مؤدب دور میز نشسته‌ایم و داریم با «صدای قشنگ‌مان» سخنرانی می‌کنیم یا وقتی کل روز پشت میز باشیم و هوای تازه نخوریم یا وقتی داریم تبلیغی برای یک برند خمیردندان می‌نویسیم، کمی احساس غیرطبیعی‌بودن کنیم. همه‌ی این‌ها نمایش‌هایی در فرهنگ سرمایه‌داری هستند، در نتیجه به‌عنوان انسان حس می‌کنیم با «خود واقعی‌مان» فاصله دارند. البته بعضی وقت‌ها هم پیش می‌آید که با کارمان هم‌سو می‌شویم و باید به این لحظه‌ها توجه کنیم. مثلاً موقع کمک به یک همکار تازه‌وارد یا سخنرانی عمومی یا ارائه‌ی راهکارهای خلاقانه حس می‌کنیم این یکی از قدرت‌های ذاتی و طبیعی‌مان است و از این مهارت‌مان لذت می‌بریم، چون به این وسیله ارتباط برقرار می‌کنیم. اما خب کار هم کار است دیگر. و باید قبول کنیم که نمی‌شود موقع پول‌درآوردن، مدام به روح‌مان هم برسیم.

فهرست مطالب کتاب

یادداشت نویسنده
مقدمه
فصل اول: «فرمول» موفقیت وجود ندارد
فصل دوم: افسانه‌ی خوشحالی
فصل سوم: افسانه‌ی بهره‌وری
فصل چهارم: افسانه‌ی «شما شغل‌تان هستید»
فصل پنجم: افسانه‌ی سلبریتی
فصل ششم: افسانه‌ی پول
فصل هفتم: افسانه‌ی جاه‌طلبی
فصل هشتم: افسانه‌ی فهرست خواسته‌ها
فصل نهم: افسانه‌ی رسیدن
سخن پایانی