معرفی و دانلود کتاب آبی آسمان
برای دانلود قانونی کتاب آبی آسمان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آبی آسمان
فهیمه صدری در کتاب آبی آسمان بیستوپنج داستان کوتاه را روایت میکند که مربوط به قرن چهاردهم هجری هستند. موضوع اصلی این مجموعه داستان زنان میباشند. نویسنده در هر یک از این داستانها به یکی از مشکلات زنان در جامعهی سنتی و مردسالار ایران میپردازد.
دربارهی کتاب آبی آسمان
زنان ایرانی تحتتأثیر نگاه سنتی و مردسالارانهای که از سالهای دور بر مردم جامعه حاکم بوده است، همواره به عنوان جنس ضعیف تلقی شده و چارهای جز تبعیت از مردان نداشتهاند. چنین رویکردی در جامعه برای زنان مشکلات عدیدهای را به وجود آورده است. امروزه این نگاه و تأثیرات منفی آن تا حد زیادی کاهش یافتهاند، هر چند کاملاً از بین نرفتهاند. اما هر چه بیشتر به گذشته برمیگردیم و تاریخ را مرور میکنیم، شدت این دیدگاه و فشار و تبعات منفی آن برای زنان بیشتر خود را نشان میدهد.
فهیمه صدری در کتاب آبی آسمان، 25 داستان کوتاه را روایت میکند. موضوع اصلی این داستانها که در واقع مربوط به قرن چهاردهم هجری هستند، زنان و مشکلات آنها است. صدری در لابلای داستانهایش به خوبی تبعیضهای ناروایی را که در آن دوران بر زنان اعمال میشده به نمایش میگذارد و نشان میدهد که زنان از گذشتههای دور، تحتتأثیر نگاهی که آنها را جنس دوم میپندارد، با چه مشکلاتی دستوپنجه نرم کردهاند. کتاب آبی آسمان علاوه بر طرح مسائل زنان با رویکردی جامعهشناختی، داستانهای جذاب و پرکششی را نیز روایت کرده است.
برای مثال، او در داستانی که نامش «گل یاس و گل مروارید» است، ماجرای دختری به نام «صغری» را روایت میکند. صغری دختر کوچکیست که همیشه به همراه دوستان هممحلیاش در کوچهها بازی میکند. یک روز پدر و مادر صغری به او میگویند دیگر نمیتواند به مدرسه برود یا با دوستانش بازی کند؛ زیرا قرار است به زودی او را شوهر بدهند. صغری که با توجه به سن کمش، چارهای بهجز پذیرش دستور خانوادهاش ندارد، این ازدواج اجباری را میپذیرد. پس از گذشت چهار سال، همسر صغری او را طلاق میدهد و زن دیگری اختیار میکند؛ بنابراین صغری از روی ناچاری، به همراه یک بچه به خانهی قدیمی پدر و مادرش باز میگردد. او پس از ورود به خانه متوجه میشود که ارتباط خود را با کوچهی دوران کودکیاش از دست داده و دیگر نمیتواند در آن بازی کند...
کتاب آبی آسمان مناسب چه کسانی است؟
علاقمندان به کتابهای داستان کوتاه و آثاری که ذیل روایت ماجرای داستان، مسائل اجتماعی را نیز مورد بررسی قرار میدهند، از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب آبی آسمان میخوانیم
گلبانو انگار که تنها نبود و خیال یارش او را تنها نمیگذاشت. گلبانو عاشقانه آواز میخواند و عاشقانه تار و پود قالی را با گلهای ابریشمی پُرمیکرد. انگار که در گلهای قالی عشق میبافت. انگار که گلبانو در گلهای قالی خیال میبافت. انگار که گلبانو در گلهای قالی آرزو میبافت. انگار که گلبانو در گلهای قالی آواز میبافت. به گلهای ابریشمی قالی گلبانو که دست میکشیدی از تار و پود گلها صدای آواز میآمد و فضا از بوی خوش عشق پُرمیشد. گلبانو آن قدر گل ابریشمی روی قالی ریخته بود که قالی مثل چادرش عین باغ گل شده بود. انگار که گلبانو آن همه گل را روی قالی ریخته بود تا وقتی یارش از سفر میآید قالی را زیر قدمهای یار بیندازد.
گلبانو عاشقانه آواز میخواند و عاشقانه قالی میبافت. تا این که یک روز از پشت دار قالی بلند شد چادر نویی از توی بقچۀ ترمه درآورد و روی سرش انداخت و به کوچه رفت. آفتاب بیرمق عصر زمستان با تنبلی روی کاهگل پشتبامها ولو شده بود و برفهای آبنشده کنار کوچه تلنبار شده بودند. گلبانو آرام انگار که در هر قدمش حکمتی باشد طول کوچه را پیمود و درون بازارچۀ دم سقاخانه پیچید و یک دسته شمع خرید و رفت تا در آن شبِ قَدر به نیت و نذر آمدنِ یار چهل شمع روشنیبخشِ چهل معبد کند. گلبانو راه افتاد از این کوچه به آن کوچه، از این محل به آن محل و از معبدی به معبدی و از محرابی به محرابی دیگر. شمعی روشن بر محرابی و بر هر درختِ مراد، دخیلی. شب، در راه مراد، در جستجوی یار به صبح رسید.
تاریکی رفت و روشنایی پیدا شد. سپیده سر زده بود که گلبانو آخرین شمع را در آخرین محراب روشن کرد و به خانه برگشت و بیقرار چشم به راه آمدن یار دوخت. برفهای زمستان آب شدند و در یک صبح بهاری کوبۀ در به صدا درآمد. گلبانو در آینۀ نقرۀ سرِ بخاری دستی به سر و زلفش کشید، چادر پُرگُلش را روی سرش انداخت و به طرف در رفت. کلون در را که باز کرد، در روی پاشنه چرخید و در چهارچوب در قامتِ رشیدِ یار در تاریک روشن صبح پیدا شد. بلبلها در باغچه آوازی مستانه سردادند و نسیم بهاری به تن درخت هلو دستی کشید و شکوفههای هلو کف حیاط را فرش کردند و گلبانو دست در دست یار روی فرش شکوفه قدم گذاشت و من در پنجدری یک مشت اسفند در منقلِ همیشه روشن گل بانو ریختم.
فهرست مطالب کتاب
مسافر
گل یاس و گل مروارید
رقص نور
آبی آسمانی
کفشهای قرمز کوچولو
ستاره
شاهزاده کوچولو
بینشان
گلبانو
کتاب گمشده
بیشۀ آن سوی رودخانه
عمه گلین
بیبی شهربانو
عید نوروز
رویای باغ
پرستو
تصویر
فرشته و دختر کوچولو
بازارچه
دختر کوچولو و ستارهها
خانم جان
همسفر
قطار عشق
آن روزها
بیرنگ مثل باران
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آبی آسمان |
نویسنده | فهیمه صدری |
ناشر چاپی | انتشارات اندیشه عالم |
سال انتشار | ۱۳۸۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 100 |
زبان | فارسی |
شابک | 964-8892-34-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |