معرفی و دانلود کتاب آخرین رز کشمیری: کاوشگری‌های جو سندی لندز

معرفی کتاب آخرین رز کشمیری: کاوشگری‌های جو سندی لندز

جسد زنی در وان حمام با مچ‌های بریده و پیکر خون‌آلود پیدا می‌شود؛ ابتدا ظن به خودکشی وجود دارد، اما ماجرا پیچیده‌تر از این حرف‌ها است. کتاب آخرین رز کشمیری، نوشته‌ی باربارا کلورلی، روایت یک مجموعه قتل‌های زنجیره‌ای است که ابتدا مرگ‌های تصادفی به نظر می‌رسند. مسئول پرونده، جو سندی لندز، خیلی زود درمی‌یابد که مرگ زن انگلیسی تنها یک حادثه‌ی منفرد نیست، بلکه بخشی از الگویی هولناک است. این رمان جنایی در در سال 2002 به‌عنوان کتاب برگزیده‌ی نیویورک تایمز معرفی شد.

درباره‌ی کتاب آخرین رز کشمیری

رمان آخرین رز کشمیری (The Last Kashmiri Rose) اثر باربارا کلورلی (Barbara Cleverly)، یکی از نمونه‌های شاخص ادبیات پلیسی معاصر است که در بستر تاریخی دهه‌ی 1920 و دوران استعمار بریتانیا بر هند روایت می‌شود. داستان با حضور کارآگاه اسکاتلندیارد، جو سندی لندز آغاز می‌شود؛ کسی که دهشت جنگ جهانی اول را از سر گذرانده و حالا در خدمت پلیس پایتخت، به هند اعزام شده است تا شیوه‌های نوین پلیسی را آموزش دهد. درست پیش از بازگشت به وطن، او با پرونده‌ای پیچیده روبه‌رو می‌شود؛ مرگ مرموز زنی در وان حمام خانه‌اش که به دنبال آن زنجیره‌ای از مرگ‌های مرموز کشف می‌شود. قربانی‌ها همه زنان افسران هنگ سواره‌نظام بنگال بوده‌اند و همه در تاریخی مشخص، در ماه مارس به قتل رسیده‌اند.

قاتلی که ترس را نشانه می‌گیرد

مرگ‌ها در ابتدا تصادفی جلوه کرده‌اند و به همین دلیل پلیس متوجه ارتباط میان آن‌ها نمی‌شود. هر حادثه به ظاهر نتیجه‌ی یک فاجعه‌ی شخصی یا بدشانسی بوده است؛ سقوط از پرتگاه، نیش مار، آتش‌سوزی یا غرق شدن در آب. باربارا کلورلی با مهارت روایی خود، این حوادث پراکنده را به رشته‌ای منسجم از جنایت‌های زنجیره‌ای بدل می‌کند. او نشان می‌دهد که پشت ظاهر ساده‌ی تصادف‌ها، ذهنی حسابگر و انتقام‌جو پنهان است؛ قاتلی که قربانیان را بر اساس فوبیای شخصی‌شان انتخاب کرده و شیوه‌ی قتل را دقیقاً مطابق با همان ترس طراحی کرده است. این ساختار، رمان جنایی آخرین رز کشمیری را از یک روایت پلیسی معمولی، به اثری روانشناختی و تاریخی ارتقا می‌دهد.

ترجمه‌ی روان علیرضا دوراندیش، لذت خواندن داستان پلیسی آخرین رز کشمیری را دوچندان کرده است؛ از نشر قطره برای چاپ و انتشار این اثر جذاب از ادبیات انگلستان سپاس‌گزاریم.

نکوداشت‌های کتاب آخرین رز کشمیری

• آغازی هوشمندانه؛ معمایی گیج‌کننده که توجه بسیاری می‌طلبد و خواننده را وادار می‌کند صفحات را باشتاب ورق بزند. (مجله‌ی Deadly Pleasures)
• آغاز رمان تریلر آخرین رز کشمیری درخشان و داستان بی‌نهایت لذت‌بخش است. هوشمندانه، جذاب و سرشار از فضاسازی‌های باشکوه. (لزلی گرانت آدامسون، نویسنده)
• اولین رمان باربارا کلورلی بسیار قدرتمند و دوست‌داشتنی است. این خانم نویسنده آینده‌ی درخشانی دارد. (Literary Review)
• خواندنی خوش‌ساخت و لذت‌بخش. فضای روزهای رو به افول راج (دوره‌ی حاکمیت مستقیم بریتانیا بر هند) با رنگ‌آمیزی زنده‌ای بازآفرینی شده است. (ساندی تلگراف)
• آغازی چشمگیر... باربارا کلورلی، داستانی پرکشش از قتل‌های زنجیره‌ای را در قالب معمایی خوش‌پرداخت می‌تند. (پابلیشرز ویکلی)

کتاب آخرین رز کشمیری برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌های جنایی و معمایی علاقه‌مند هستید.
• داستان‌های آگاتا کریستی را خوانده‌اید و نویسنده‌ای جنایی‌نویس کمترشناخته‌شده با همان سبک و سیاق را جستجو می‌کنید.
• از مخاطبان جدی ادبیات انگلستان هستید و نویسندگان انگلیسی را دنبال می‌کنید.

در بخشی از کتاب آخرین رز کشمیری: کاوشگری‌های جو سندی لندز می‌خوانیم

آن‌ها، مرتب و منظم، دوباره سوار ماشین شدند و مسیر منتهی به جاده‌ی اصلی به طرف کلکته را در پیش گرفتند. پیشروی در امتداد جاده‌ی پر دست‌انداز مملو از جمعیت و حیواناتی که ابری از گرد و غبار بلند کرده بودند، با وجود این‌که نارونگ مشتاقانه بوق می‌زد، کُند بود، و جو کشف کرد که در بزرگراه‌های هندوستان حتی اتومبیل پکاردِ حاکم ایالت هم به گاوها و فیل‌ها فرصت عبور می‌دهد. کاملاً بعدازظهر شده بود وقتی گرفته و پریشان، با وجود آن تکان‌های بسیار آرام‌بخش، یک لحظه چشمشان افتاد به پهنه‌ی سبز و مطبوع فضای باز، و به حجم دلگرم‌کننده و هشت گوشه‌ی فورت ویلیام و دکل‌ها و بادگیرهای پرازدحام روی رودخانه‌ی آن طرف. به سوی شمال، در جاده‌ی چاورینگهی راندند، چشم‌های‌شان از درخشش کاخ‌های سفید مالی شده‌ی مسیر خیره شده بود و جو تعجب کرد که بعد از یک غیبت چهار روزه در بیرون شهر، آشنایی و صمیمیت آنجا را دلگرم‌کننده می‌یافت. نارونگ ماشین را متوقف کرد.

نانسی گفت: «خب، بفرما. اینجا باید پیاده شوی. فکر کنم راه را بلدی، مگر نه؟ موسسه‌ی کارمیچل جایی در امتداد همین خیابان است بیا، آدرس را اینجا برایت نوشته‌ام. نارونگ قرار است مرا مقابل بیمارستان پیاده کند، آنجا باید با فوربز ملاقات کنم، و دوباره برای صرف چای همدیگر را می‌بینیم. فقط، وقتی کارَت با کارمیچل تمام شد، یک ریکشا بگیر برای هتل شرقی کبیر.»

به نظر می‌آمد نارونگ علاقه‌مند است تا برود دنبال کار خودش و برای همین خواهش کرد، بعد از این‌که بالاخره آن‌ها را به اقامتگاهشان رساند، عذر او را بپذیرند و اعلام کرد که شب را می‌خواهد با یکی از فامیل‌هایش بگذراند. وقتی به طرف بیمارستان روانه شدند، جو برایشان دست تکان داد و ذهنش را متمرکز کرد روی هارولد کارمیچل، معاون فرماندهی خاکستری‌های بنگال، و پیش‌تر شوهر جوآن.